حسن ميرشكار، استاد جامعهشناسی دانشگاه آزاد زاهدان گفت: عدم تعهد در رابطهها، عدم ثبات و اطمینان روانی می تواند منشأ اضطراب مضاعف در بين نوجوانان و جوانان شود.
حسن ميرشكار در گفت وگو با عصرهامون بیان کرد: ناپایداری پیوندها ورابطههای انسانی در دنیای مدرن و ناامنی این روابط باعث میشود فرد مدرن به علت احساس تنهایی بيشترو فزایندهتری اقدام به برقراری روابط با دیگران هرچند کوتاهمدت کند، که عدم تعهد در رابطهها، عدم ثبات و اطمینان روانی می تواند منشأ اضطراب مضاعف در بين نوجوانان و جوانان شود.
وی در ادامه به بررسی قمهکشی هليا تحت عنوان پديده خشونت و قمهکشی و همچنین چرايي دعواي دختران دهه هشتادي در سالهاي اخير اشاره کرد و افزود: طبق نظریه باومن، فاصله مدرنیته جامد و سیال، مجموعه بیسابقه و جدیدی را برای فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت زندگی فردی خلق کرده، این مجموعه باعث شده افراد با چالشهایی روبهرو شوند که هرگز قبلاً با آن مواجه نبودهاند.
وی ادامه داد: اشکال اجتماعی و مؤسسات گوناگون توانایی زیادی برای ثابت نگهداشتن (بدون تغییر) قالبها و چارچوبهای فعالیت انسانی و طرحهای طولانی و بلندمدت زندگی را ندارند و نمیتوانند در این زمینه هم موفق باشند؛ بنابراین افراد مجبور به یافتن مسیرهای دیگری برای سازمان دادن زندگیشان هستند.
به گفته وی، در مدرنیته سیال، افراد باید فعالیت، طرحهای عملیاتی و محاسبات خود را با در نظر داشتن همزمان منافع و مضرات و تحت شرایط عدم اطمینان خاص بسنجند.
این جامعه شناس ادامه داد: رابطههای كنوني برخلاف افراد دهههای شصت به قبل استواری و استحکام پیشین را نداشته و به انحاء مختلف منعطف شده، بهعنوانمثال درگذشته پديده اجتماعي طلاق قبح زيادي در جامعه داشت و زن جرات رفتن به خانه پدري را نداشت و درواقع امنيت و استحكام در رابطه به بهاي تحمل شرايط موجود مهمتر از آزادي و اختيار بود. هرچند در چنين روابطي ارزشهای موجود در جامعه و تعهداتي كه بر عهده مرد و زن گذاشتهشده فشارهایی به افراد وارد میکرد و آدمها را برای ماندن در رابطه الزام میکرد، آنها را مجبور به پذیرفتن قیدها و تعهدات سنگین میکرد.
وی تصریح کرد: امروز اما روابط آزادتر و کمتر مقید شده فرد حاضر به پذيرش ناامني و جدايي در قبال آزادي خود میشود و با توجه به آمارهاي طلاق و ناپايداري در رابطهها به نظر در اكثر موارد افراد امنیت و پایداری تضمینشده ندارند، ولي آزادي كه در پي آن هستند با شدت بسياري از طريق شكستن پيوندهاي پیدرپی آن را نمییابند و بااینحال افراد اساساً برای گریز از تنهایی و امنیت عاطفی دوباره به سمت رابطه میروند؛ و اين مهم منشأ اصلي اضطراب مضاعف در بين نوجوانان و جوانان و دعواهاي دخترانه و امثال هليا میشود؛ حال انتخاب با ما است تا شکل قديم از رابطه و امنيت را مقدم برآزادي بدانيم و یا اين شکل اخير را انتخاب کنیم.
مسئله «فرديت و تعهد»
به گفته وی، دورکیم جامعهشناس اعتقاد دارد در جوامع سنتی مبتنی بر روابط چهره به چهره با روابط صمیمی عاطفی بوده، ارزشهای جمعی و گروهی نسبت به ارزشهای فردی از اولویت بیشتری برخوردار است.
میرشکار اذعان کرد: در جامعه مدرن برخوردها منطقی و عقلانی بنا بر منفعتهای فردي است در فرهنگ مدرن اشخاص بهطور افراطی مشغول در برطرف کردن نیازهای شخصی خود و بسیار زودرنج شدند، در خانوادهها با مهم شدن نیازهای شخصی، افراد با کوچکترین مشکلی به طلاق گرفتن روی میآورند.
به عقیده وی، در سبک مدرنیته آسایش هر شخص حائز اهمیت است و آنها تمایل کمتری برای فرزند پروری و پذیرش مسئولیتهای اجتماعی دارند، در مقابل در زندگی سنتی صلهرحم بیشتر صورت میگرفت، افراد با یکدیگر صحبت میکردند و مشکلات روحی و روانی کمتر بود.
این جامعه شناس اظهار کرد: آنچه انسان مدرن را از رابطههای طولاني و تعهد به يك گريزان میکند، تعهد و امنيتي است که بهای آن كاستن از آزادی براي او باشد، بنابراين پسر و دختر در کنار نیاز به هم برای پر کردن حس تنهایی، خواهان آزادی نامحدود خود نیز هستند و در صورت اشکالگیری از طرفين بهراحتی به رابطه خود خاتمه میدهند و چنين رخدادي موجب احساس ناامني شديد و ريشه اصلي اضطراب در بين طرف رابطه و به خصوص دختران میشود.