تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۴۹
داور بخش نقد ادبی جایزه جلال گفت: ادبیات در ایران جریان قدرتمندی نیست و مورد بی‌مهر مردم و مسئولان است. وی همچنین از رقابت نزدیک در این بخش خبر داد.
ادبیات در ایران جریان قدرتمندی نیست/ رقابت نزدیک نامزدهای نقد ادبی جایزه جلال
به گزارش عصرهامون به نقل از تسنیم، نقد ادبی در کشور ما هنوز آنچنان که باید و شاید مسیر خود را نپیموده است. اگرچه فاصله بسیاری گرفته‌ایم از روزگاری که نقد در ایران با ضربه زدن به نویسنده یکی شمرده می‌شد،‌ اما هنوز نقد ادبی در ایران جریان ضعیفی است که نه تنها اثرگذاری لازمه را ندارد؛ بلکه به اهمیت آن نیز واقف نشده‌ایم.
از سوی دیگر تعداد پژوهشگران مسلط به نقد ادبی در ایران از تعداد انگشتان دست نیز تجاوز نمی‌کند و جریان نظریه‌پردازی ادبی در ایران شکل نگرفته است،‌ اگرچه  نقد ادبی در سال‌های گذشته اقبال مناسبی در میان محافل دانشگاهی و ادبی داشته است، اما هنور بر اساس جریان‌ها و نظریه‌های متولد شده در غرب است که به نقد آثار فارسی می‌‍‌پردازیم.
با وجود اینکه قفسه‌های لاغر کتابخانه‌ها در بخش نقد ادبی در چند سال اخیر به همت منتقدان از آن وضع اسفناک بیرون آمده و منابع متعددی در حوزه نقد ادبی منتشر شده است،‌ اما آیا این منابع توانسته‌اند به جریان‌سازی و نظریه‌پردازی در نقد ادبی نزدیک شوند؟ وضعیت کتاب‌های منتشر شده در نقد ادبی چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها به سراغ کامران پارسی‌نژاد، داور بخش نقد ادبی سیزدهمین دوره جایزه جلال رفتیم؛ بخشی که اخیراً نامزدهای خود را معرفی کرده و در انتظار انتخاب اثر برگزیده و شایسته تقدیر است.
پارسی‌نژاد در این گفت‌وگو بر افزایش فراوانی آثار منتشر شده در بخش نقد ادبی در سال 98 تأکید کرد و گفت: با وجود افزایش کیفیت جریان نقد ادبی هنوز در ایران قدرتمند نیست؛ زیرا ادبیات درایران قدرتمند نیست. گفت‌وگوی تسنیم با این نویسنده و پژوهشگر به این قرار است:
* تسنیم: به لحاظ کمی آثار  در بخش نقد ادبی این دوره جایزه جلال از چه وضعیتی برخوردار بودند؟
در بخش نقد ادبی امسال تعداد آثار ارسالی به جشنواره از فراوانی بالایی برخوردار بود و این نکته برای ما داوران قابل تأمل بود. بیش از 100 اثر در این بخش به جشنواره ارسال شده بود،‌ اینکه می‌گویم قابل تامل به این دلیل است که تعداد آثار بالا در بخش رمان و داستان چندان نکته حائز اهمیتی نیست،‌ اما در بخش پژوهش دارای اهمیت است‌،‌ این تعداد نشان می‌داد که در سال 98 در حوزه نقد و پژوهش فعالیت بیشتر بوده و اثار قابل تاملی  را در این سال شاهد بودیم.
* تسنیم: آثار منتشر شده در حوزه نقد ادبی در سال 98 از نظر کیفیت دارای چه جایگاهی بوده است؟
ببینید،‌ پژوهش و نقدادبی بخش تخصصی است، اگر بخواهیم آن‌را با رمان قیاس کنیم باید گفت در رمان فراز و فرود زیاد داریم، در دوره‌هایی به لحاظ کیفی یک‌باره شاهد رشد و ظهور چشم‌گیر نویسنده‌های شاخصی هستیم یا در دوره‌ای نویسنده‌ها و رمان‌هایشان افت کرده و تک و تک آثار برجسته مشاهده می‌شود. اما در پژوهش و نقد ادبی موضوع متفاوت است،‌ پژوهشگر متخصص است و در کارش آشنا و خبره،‌ پژوهش و نقد تخصصی و علمی و متفاوت با رمان است  که تابع خلاقیت،‌ اوضاع و احوال جسمی و روحی نویسنده و شرایط اجتماعی است،‌ در نویسنده افت و خیزهای روحی تأثیرگذار است، یک نویسنده رمان ممکن است در یک برهه از زمان اثر شاخصی ارائه کند و در برهه‌ای دیگر اثری ضعیف. اما در حوزه نقد اینطور نیست، کم پیدا می‌شود محققی که روند کارش دچار فراز و فرود شود.
البته منتقد یا پژوهشگر نیز اگر در برهه‌ای از زمان کمتر وقت بگذارد و تلاش کند و تمام هم و غمش انتشار اثری در حوزه نقد ادبی نباشد نیز نمی‌تواند اثر شاخصی ارائه کند.

رقابت بالا بود،‌ به سختی توانستیم نامزدها را انتخاب کنیم
اما سخنم این است که فراز و فرودهایی که در بخش‌های دیگر از جمله رمان و داستان ممکن است مشاهده شود،‌ در نقد دیده نمی‌شود،‌ در این دوره نیز معمولاً کارهایی که به دبیرخانه رسید، آثار قابل قبولی از نویسندگان شاخص و مطرح بود. به گونه‌ای که ما در داوری‌ها در انتخاب آثار شاخص‌تر برای کاندیدا شدن به آسانی نتوانستیم عمل کنیم،‌ رقابت بین آثار شدید بود و ما مجبور به حرکت موشکافانه بودیم،‌ بحث‌ها تخصصی شده بود و مورد به مورد مجبور بودیم نظر دهیم.
در داوری‌ها به مسائل تخصصی بسیاری دقت کردیم یکی از مواردی که برایمان مهم بود،‌ ارجاعاتی بود که پژوهشگر ارائه می‌کرد، برای ما دقیق بودن، تعداد کافی داشتن، ضرورت داشتن وجود این ارجاعات بسیار مهم بود. حتی دقت می‌کردیم چرا در بخشی ارجاع وجود ندارد یا چرا منتقد آنقدر دقیق ارجاع داده است. برخی از منتقدان تعداد منابع و ارجاعاتشان به اندازه‌ای بود که مجبور بودند در انتهای هر فصل آن منابع را مطرح کنند.
حساسیت داوری ر بخش نقدادبی جایزه جلال بالا بود
ویژگی شاخص دیگر این بود که موضوع بدیع، تازه و جریان‌ساز باشد، به هر حال جایزه جلال بزرگترین جایزه ادبی کشور به شمار می‌رود،‌ که وجهه ملی نیز دارد،‌ اثری که انتخاب می‌شود نماینده طیف بزرگی از جریان‌های ادبی و ملی است پس اثر باید از ساختار محکمی برخوردار باشد و موضوع هم جهان شمول باشد. در حوزه ادبیات کشور تاثیرگذار باشد و به عنوان اثر شاخص ملی در نظر گرفته شود. چون حساسیت کار بالا بود، تعداد جلسات داوری زیادی برگزار شد و بنیاد در این زمینه با ما بسیار همکاری کرد.
* تسنیم:‌ جناب پارسی‌نژاد در سال‌های اخیر نقد ادبی در کشور ما اگرچه رشدهایی داشته است،‌ اما ما هنوز نتوانسته‌ایم تأثیرگذاری نقد ادبی بر ادبیات را آنچنان که در سایر کشورهای دنیا مشاهده می‌شود،‌ ببینیم،‌ چرا نقد ادبی بر سرنوشت یک اثر چندان تاثیرگذار نیست؟
در ایران هم جریان نقد ادبی تاثیرگذار است، نمی‌توانیم آن را خنثی بدانیم، اینکه چقدر این جریان نقد ادبی می‌تواند به عنوان ابزار قدرتمند تاثیرات بزرگ بگذارد،‌ به عواملی بستگی دارد. در کشورهای غربی جریان نقد ابدی انقدر قوی است که به نوعی خود منتقد یک پا نویسنده است و اینگونه نیست که صحت و سقم مطالب را پیدا کند، منتقد جدای از اینکه به کار نقد می‌پردازد خودش نظریه‌پرداز است،  در ایران ما نظریه‌پرداز کمی داریم که کارش نظریه‌های ادبی باشد،‌ اما در کشورهای غربی منتقدین هم صاحب نظراند، می‌توانند جریان ایجاد کنند و حتی خط و ربط فکری نویسندگان را منتقدان تعیین می‌کنند، منتقد آنقدر قدرتمند و صاحب نظر است که بر اساس استدلال‌هایی که مطرح می‌کند می‌تواند روی فکر و ذهن نویسنده تاثیر بگذارد، این نشان دهنده فرهنگ خاص نقدپذیری است.
ادبیات کلاً مورد بی‌مهری مردم و مسئولان است
مسئله مهمی که در کشورهای غربی است این است که به این جریان اهمیت می‌دهند،  وقتی به جریان ادبی اهمیت داده شود، رشد می‌کند اما اگر اهمیت ندهیم، افت می‌کند و قدرتی ندارد. در ایران ادبیات جریان قدرتمندی نیست این سوال شما مخصوص به بخش پژوهش نیست، ادبیات کلا مورد بی‌مهری مردم و متولیان امور فرهنگی قرار گرفته است، در کشور ما همواره بزرگان ادبی وجود دارند، از حافظ‌ها، سعدی‌ها، مولوی‌ها، بیهقی‌ها و... اما چرا مثل سابق شکوفا نمی‌شوند؟ چون به ادبیات توجه آنچنانی نمی‌شود و این ارزش و قرب ادبیات و نویسنده و پژوهشگر اندک شده و توجه به سمت رشته‌های دیگر هنری و ورزشی متمایل است.

پس در چنین شرایطی نمی‌توانیم در ایران توقع داشته باشیم نقد ادبی رشد کرده باشد، لازمه‌اش این است که منتقد در حوزه کار خود صاحب نظر باشد صرفاً کار پژوهشی و نقد کند و بتواند آوردهای خود را با استقاده از ابزار نقد و پژوهش تبیین کند.
حرکت پیش برنده جریان نقد ادبی خیلی کند است
* تسنیم: با این اوصاف و با توجه به داوری‌هایی که انجام شده است،‌ جریان نقد ادبی در کشور ما چه مسیری را پیش می‌برد؟
به طور کلی جریان نقد ادبی در کشور ما روند آرام دارد، روند آرام رو به رشد.  اما حرکت پیش برنده جریان نقد ادبی خیلی کند است، ولی به هر حال کار خود را می‌کند، اینگونه نیست که بگوییم متوقف شده است، برخی مواقع حس می‌کنم در حوزه ادبیات داستانی ما دچار ایست قلبی می‌شویم، در یک سال هیچ اثر شاخصی بالا نمی‌آید و همه متوقف می‌شوند‌، خیلی از نویسندگان دیگر ننوشته‌اند، اما در حوزه نقد ادبی حرکت آرامی همچنان وجود دارد و تعداد محدودی پژوهشگر همچنان به این حرکت ادامه می‌دهند.
تنها 7 یا 8 نظریه‌پرداز ادبی در ایران وجود دارد
* تسنیم:‌ به لحاظ رویش پژوهشگر جدید و تمایل نویسندگان برای ورود به این حوزه در چه وضعیتی هستیم؟
ما از نظر پژوهشگر هم دچار مشکل هستیم، تعداد نظریه پردازهای ما بیش از هفت یا هشت نفر نیستند و این یک فاجعه است؛ زیرا که خط و ربط فکری یک جریان ادبی بر اساس نظریه است، اول باید نظریه‌ای ارائه شود و بسیاری افراد پیروی کنند چون نقد در ایران تأثیرگذار نبوده است نویسندگان نیز تبعیت نمی‌کنند، نویسندگان اصلاً در حوزه پژوهش و نقد ادبی مطالعات چندانی نیز ندارند. از سوی دیگر فرهنگ نقدپذیری در ایران وجود ندارد.
البته اینکه این فرهنگ نیز ایجاد شود،‌ لازمه‌هایی وجود دارد،‌ یکی اینکه منتقد با چه زبانی صحبت کند که نویسنده پذیرا باشد، نقد ضربه زدن به نویسنده نباشد، منتقد باید به گونه‌ای برخورد کند که نویسنده حس کند منتقد در کنار او قرار دارد، اگر به نویسنده این احساس را بدهد که منتقد مقابل خودش است توجه نمی‌کند.
نویسندگان نیز تابع نقد نیستند
در هر حال نویسندگان ما به هیچ عنوان تابع نقد نیستند و بر آن نیستند که نقطه نظرات منتقدان را گوش کنند، سعه صدر داشته باشند و رویش فکر کنند، نویسندگان ما در مطالعه کردن کم کار هستند. میزان مطالعات بسیار پایین آمده است.
انتهای پیام/
https://www.asrehamoon.ir/vdcj88evmuqetoz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما