تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۹
طنز نوشت/

ائتلاف من + خودم

ط دراز.طناز
خب بالاخره ثبت نام از داوطلبان ریاست جمهوری تمام شد؛ من هم از کاندیداهای شاخص ائتلاف من + خودم هستم، مطمئنم بین من و خودم تنها منم که در نظر سنجی ها اول می شود......
خب بالاخره ثبت نام از داوطلبان ریاست جمهوری تمام شد؛ من هم از کاندیداهای شاخص ائتلاف من + خودم هستم، مطمئنم بین من و خودم تنها منم که در نظر سنجی ها اول می شود؛ مردم مرا دوست دارند مگر فراموش کرده اید که در دوره های قبل مردم حتی رای شورای شهر هم به من ندادند!؟ این نشان از بصیرت هوادارانم دارد، چرا که می داستند صندلی های کوچک گنجایش این هیکل ورزشکاری را ندارند.
راستی شعارم را نگفتم، شعار من »دولت بیکار، احزاب بد کار و مردم سر کار« هستند.
آخر تا نفت را داریم و چین هم مثل کوه پشتمان است وزیرکشاورزی و صنعت و کار می خواهیم چه کنیم؟ نفت می دهیم دسترنج مردم شریف و زحمتکش چین رامی گیریم.
البته گفته باشم من حزبی و جناحی نیستم؛ فرا جناهی فکر می کنم و زیر آبی می روم؛ من آنقدر نفوذ و قدرت دارم که مانند یک وزنه سنگین در هر انتخاباتی حکم بالانسر را بازی می کنم، هر جناهی که وزن کم کرده باشد و احیانا جز پوست و استخوانی از او نمانده باشد من گوشتش می شوم آن هم چه گوشتی؛ گوشت از نوع قربانی.
نمی دونم چرا اینروزا همه می گن تکلیف خودتو با فتنه روشن کن؛ کدوم فتنه؟ چی می گن اینا؟ فتنه؟ من؟ تکلیف؟ من تکلیف نداشتم که فتنه رو روشن کنم؛ یا فتنه تکلیف داشت منو روشن کنه؟ بالاخره نفهمیدم من باید کیو روشن کنم؟
از مردم که نپرسید؛ مشاورانم می گفتند ماهی چندر قاز تومن بهشان می دهیم، نیاز های حیاتی و احیانا مماتی شان برطرف می شود، نفت هم که سر سفره هایشان است، با پیاز و نون خشک سق می زنن حالشو می برن.
از برنامه هام که دیگه نپرسید؛ مگه من خواستم رئیس جمهور بشم؟ اینقدر مردم دم خونه ام تحصن کردنم، اینقدر بزرگان و طفلان و احیانا زنان فامیل بهم نامه نوشتن که ناچار شدم برم و نام نویسی کنم، از محل نام نویسی که دیگه نپرسید همینجور خبرنگارو عکاس از سرو کولم بالا می رفتن، منم همش ژست های روشنفکریه خفن می گرفتم؛ نگو از سرو کولم بالا می رفتن تا از زاوبه بهتری از اون آقا کلاه شاپوبب عکس های قشنگ قشنگ بگیرن؛ راستش شما که غریبه نیستین می ترسم ایندفعه هم همین آقای کلاه شاپویی بزنه توی برجکم و دوباره خونه نشینم کند، آخه چرا هیشکی قدر منو نمی دونه؟ دیگه دارم فسیل می شم از بس چسبیده م به یه صندلی، می ترسم اینم از دست بدم و زورکی باز نشستم کنن. اصلا بیاین یه کمپین حمایت از من راه بندازین؛ منم قول میدم رئیس جمهور شدم یه طرح هایی واسه حمایت از دزدها و مافیا و هزار فامیل و بی فامیل و آجیل و پسته!!؟ پسته نه! همون آجیل، هر کاری از دستم بر بیاد انجام بدم.
خب کم کم داره ساعت ۲ می شه اخبار رو که دیدم خاطرات روزانه رو هم نوشتم وقته خوابه. چیه؟ چشماتون چرا درشت شده؟ ساعت اداری تا ۲ ظهره، مگه رییس جمهور چقدر حقوق می گیره که بخواد ظهرم نخوابه؟
انتهای پیام/ ط دراز . طناز https://www.asrehamoon.ir/vdcjfxe8zuqey.sfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما

مهدیه
قشنگ بود
ممنون
من!
باباجان ساعت 2 شده من می خوابم مثلا 5.5 بیدارم کن برم وزارت کشور اسم بنویسم
میگن صفش خیلی شلوغه احتمالا برنج یارانه ای میدن
یارو
چی شد جواب ندادی چرا در مقابل فتنه سکوت کردی ؟
ناناز
ببخشیداااااا چرا از پسته حمایت نمی کنیییین؟ مگه پسته چشه؟ هم گرون هم باکلاس.
ناشناس
عزیزم پسته چش نیست گوشه.
فارمید
فراجناهی؟
الف.الف
جالب بود