تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۸ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۲
اختصاصی/به بهانه در گذشت مادر سرداران شهید میرحسینی؛

میم مثل؛ مادر شهیدان میرحسینی

گهواره ی ایثار ، دامان پر مهر تو بود و تو نجوای نخست حماسه را در گوش اساطیر سیستان خواندی. شانه های تو، محمل پرواز کودکانی بود که کمی بعدتر، باعث سرافرازی سیستان شد نه تنها سیستان بلکه ایران.
میم مثل؛ مادر شهیدان میرحسینی
به گزارش عصر هامون؛جاي جاي خطوط دفاع مقدس نشانه‌اي از دلاورمرديهاي رزمندگان پرتوان و سلحشور سيستاني را به يادگار دارد كه نه تنها همرزمانشان بلكه ساير هموطنان همواره از آنان به نيكي و سلحشوري ياد مي‌كنند.
احساس مادرانه مختص به دوره ی ما نیست؛ مادران شهید هم مهر مادرانه داشتند، با این تفاوت که آن مهر آسمانی بود و این مهر زمینی.
شهربانو میر مادر شهیدان میرحسینی که در سیستان به مادر سرداران شهید مشهورند، در آغوش خویش فرزندان شهیدش را پروراند.
پس از به خاک سپردن فرزندش، بیش از 25 سال داغ فرزندان را به جان خرید و در طی این مدت در ظاهر و با زبان، هیچ وقت از نبود فرزند برومندش گلایه نداشت ولی در باطن خویش درد و رنج دوری از قاسم و حسن خویش را 25 سال به دوش کشید.
شهربانو را به ایثار می شناختند، از همین رو بود که رییس جمهور هم با کمال احترام به او نشان ایثار را تقدیم کرد.
او فرزندانی در دامان مطهرش پروراند که جهانیان را به حیرت واداشت، آنچنان که در ميان خيل عظيم شهداي سيستان وبلوچستان، سردار اين شهيدان، حاج قاسم ميرحسيني قائم مقام لشكر ‪ ۴۱‬ثارالله از جايگاهي خاص برخوردار بود بگونه‌اي كه فرماندهي معظم كل قوا و مقام معظم رهبري در تجليل از اين شهيد بزرگوار فرمودند: "شهيد حاج قاسم ميرحسيني كه از سرداران لشكر ‪ ۴۱‬ثارالله مي‌باشد، از آن شخصيتهاي استثنايي و جالب است كه من مردم سيستان را اينگونه شناختم." 
میر حسینی کیست؟
زندگينامه شهيدان خطه سيستان درهشت سال دفاع مقدس و بخصوص شهيد ميرحسيني سرشار از معنويت و ايثار و شهامت در راه خداوند است.
سردار شهيد قاسم ميرحسيني در سال ‪ ۴۲‬در روستاي ميربيك از توابع جزينك زابل ديده به جهان گشود. شروع تحصيلات وي از سال ‪ ۴۷‬بود و در سال ‪ ۶۰‬موفق به اخذ مدرك ديپلم شد.
وي در همين سال به عضويت سپاه درآمد و در بخش‌هاي پذيرش و عمليات اين نهاد مشغول فعاليت شد، شهيد ميرحسيني كه داراي چهار برادر ديگر نيز مي‌باشد به همراه آنان براي گذراندن دوره آموزش فرماندهي به پادگان امام علي (ع) تهران اعزام شد. اين شهيد بزرگوار پس از گذراندن پنج ماه دوره آموزشي همزمان با عمليات بزرگ بيت‌المقدس به جبهه و شركت در اين عمليات اعزام شد. وي در سال ‪ ۶۱‬نخست به عنوان مربي آموزشي و سپس فرماندهي گردان خدمت كرد و در عمليات والفجر مقدماتي مسوول طرح و عمليات تيپ ثارالله بود و قبل از عمليات خيبر به فرماندهي اين تيپ برگزيده شد. شهيد ميرحسيني در سال ‪ ۶۲‬ازدواج كرد و در تابستان ‪ ۶۳‬به عنوان مسوول طرح و عمليات لشكر ‪ ۴۱‬ثارالله منصوب و با شركت در عمليات بدر به شدت مجروح شد. ميرحسيني در سن ‪ ۲۲‬سالگي توفيق زيارت خانه خدا را يافته بود و پس از بازگشت از اين سفر معنوي به عنوان قايم مقام لشكر ‪ ۴۱‬ثارالله معرفي شد. نوزدهم آذر سال ‪ ۶۵‬روز تلخ و فراموش نشدني براي همرزمان شهيد ميرحسيني خانواده و مردم دارالولايه سيستان بشمار مي‌رود. اين سردار دلير اسلام در عمليات كربلاي پنج در منطقه عملياتي شلمچه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

سرلشکر سلیمانی:در چهره شهيد ميرحسيني در سخت ترين شرايط من هراسي نديدم


« قاسم سليماني » ; در مورد سردار شهيد حاج قاسم ميرحسيني قائم مقام لشكر ۴۱ ثارالله (ع ) اینگونه می گوید: خدا را شاهد مي گيرم كه هيچ وقت در چهره شهيد ميرحسيني در سخت ترين شرايط من هراسي نديدم . انگار در وجود اين مرد چيزي بعنوان ترس , هراس , دلهره و ترديد وجود نداشت . اگر در محاصره بود همانطور صحبت مي كرد كه در اردوگاه صحبت مي كرد. در حاليكه رگبار گلوله از همه طرف مي باريد و همه خودشان را در پناهگاهها پنهان مي كردند , مانند پشت سنگري يا تپه خاكي ... كه تير نخورند , اما اين شهيد عاليقدر مي ايستاد و ما همه مات و مبهوت حركات او مي شديم . نگاه مي كردم ايشان را مثل كسي كه در جنگهاي قديمي جلو دشمن رجز مي خواندند; بچه ها را بسيج مي كرد , حركت مي داد و در آن صحنه شوخي مي كرد.
شهيد ميرحسيني را در جميع ابعاد چگونه ديديد
خداوند اين توفيق را به من داد كه تقريبا از عمليات والفجر يك تا اين اواخر كه خيلي هم بود در خدمت ايشان باشم من واقعا اين را مي گويم كه در همه شهداي جنگ تحميلي خيلي دوستان بسياري داشتم . در عمليات هاي مختلف هيچكس را مانند ايشان نديدم .

حجت الاسلام  جلالی نژاد؛هر وقت امام جماعت حضور نداشت میر حسن نماز را به عهده می گرفت

حجت الاسلام والمسلمین محمد جلالی نژاد در باره سردار شهید غلامحسن میرحسینی می گوید:رمضان سال ۱۳۶۰ به عنوان مربی قرآن و احکام به روستای «صفدر میر بیک» اعزام شدم و در منزل پدر آقا غلامحسن اقامت کردم . کلاس ها در مسجد روستا تشکیل می شد و شرکت دانش آموزان مدارس در این کلاسها باعث خوشحالی من شده بود اما حضور دائم یک نو عروس محجبه و منظم در میان آن همه دانش آموز مرا شگفت زده کرده بود. پس از مدتی دانستم این نو عروس ،همسر شهید غلامحسن است که چند هفته قبل ازدواج کرده و همسرش او را به عنوان گذراندن ماه عسل به کلاسهای آموزش قرآن و احکام فرستاده است .

آقا میر حسن علاقه زیادی به خوانده و آموزش دادن قرآن داشت .آن ایام با اینکه ماه رمضان بود و روز ها گرم و طولانی شده بود اما با موتورش به روستا های اطراف می رفت تا مسجد و مدرسه روستا را برای کلاس آموزش قرآن و احکام آماده کند .
او آنقدر به نماز جماعت اهمیت می داد که نماز های پنجگانه اش را در مسجد به جماعت می خواند .
هر وقت امام جماعت حضور نداشت میر حسن نماز را به عهده می گرفت ،همسرش و برادر شهیدش میر قاسم نیز به عنوان ماموم نماز را به او اقتدا می کردند تا این سنت حسنه در روستا ها به فراموشی سپرده نشود .
و اما اینک:
مادری مشتاق دعوت حق را لبیک گفت و به سوی دو کبوتر پرگشوده اش شتافت.
چه زیباتر از اینکه پس از سال ها دوری و محنت مادری دو فرزند رشیدش را در آغوش بگیرد و غرق بوسه شان سازد.
مادری که با تقدیم تنها ثمره ی درخت طیبه ی عمرش، خود شکست و دم نزد.

عصر هامون درگذشت این بانوی بزرگوار را به خانواده محترم میرحسینی و مردم مؤمن و عزیز استان سیستان و بلوچستان تسلیت عرض می کند و از درگاه ایزد متعال برای آن فقیده حشر با شهدای کربلا و فرزند گرانقدرش و برای بازماندگان محترم صبر و اجر مسألت می نماید.
روحش شاد

انتهای پیام/5696
https://www.asrehamoon.ir/vdcb.0bfurhbwfiupr.html
نام شما
آدرس ايميل شما