ms']['section_id'] =0; ?>ms']['section_id'] =0; ?> پیامدهای بحران خشکسالی در سیستان و شهرستان هیرمند | عصر هامون
تاریخ انتشار :شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۵۸
امروزه خانواده های سیستانی وشهرستان هیرمند در فشار و تنگنا هستند و کاملاً زندگی آنها مستهسل و ویران گردید
پیامدهای بحران خشکسالی در سیستان و شهرستان هیرمند
پیامدهای بحران خشکسالی در سیستان و شهرستان هیرمند
به گزارش عصر هامون،
موقعیت جفرافیایی شهرستان هیرمند:
این شهرستان با مرکزیت شهر دوست محمد, در جنوب شرقی ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در حاشیه مرز کشور افغانستان قرار دارد. و در سال ۱۳۸۷ از شهرستان زابل مجزا و بعنوان شهرستانی مستقل معرفی وشروع به کار نمود.
شهرستان هیرمند از شمال به دریاچه هامون در کشور افغانستان و از جنوب به شهرستان زهک, از شرق به افغانستان و از غرب به شهرستان زابل محدود می گردد. مرز طولانی و مشترک با کشور افغانستان و وجود رودخانه هیرمند و قرار گرفتن ورودی آب هیرمند به دریاچه هامون در خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران موقعیتی حساس و سوق الجیشی به آن بخشیده است که به تعبیر بزرگان سیستان و شهرستان هیرمند همان تنگه ی احد می باشد و نیاز به دقت زیاد دارد.
وجود موقعیت یاد شده و اشتراکات قومی و طایفه ای در دو سوی مرز مراودات دو جانبه را در سالهای قبل از خشکسالی به دنبال آورده و از دیر باز تجارت و معاملات پایاپای یک امر مهم در منطقه بوده است. همچنین عبور جاده ترانزیت چابهار به میلک از محدوده شهرستان, قرار گرفتن پایانه مرزی میلک و بازارچه های مرزی میلک ، گمشاد و گلشاه علاوه بر اهمیت منطقه آن را برای تحولات عظیم اقتصادی و اجتماعی آماده نموده بود که متاسفانه امروزه فقط نامی از این ترانزیت و تحولات به یادگار مانده است. به هر حال تبدیل شدن بخش به شهرستان در تاریخ ۱۰/۱۰/۱۳۸۷ و استقرار برخی از امکانات آنهم بصورت محدود برگ زرینی دیگر بود که در تاریخ این منطقه رقم خورد .
امروزه شهرستان هیرمند با مردمانی پاک ، نجیب و زحمتکش که اغلب کشاورز و دامدار بودند حاضر در صحنه با کسب رتبه های برتر در انتخابات و حضور در صحنه های انتخاباتی برای نیل به اهداف عالیه, نیازمند توجه به همه دست اندرکاران دلسوز و مسئولین عزیز بوده و آماده مشارکت در همه ابعاد سازندگی می باشند.
بطور کلی غریب به۱۴۸۵۷خانوار با نفرات بالغ۶۵۴۷۱ نفر جمعیت شهرستان میباشد .

با توجه به اینکه شهرستان هیرمند در نقطه ی صفر مرزی واقع شده و به جهت خشکی هامون در شمال محل وزش طوفانهای ۱۲۰ روزه و به تعبیری ۱۶۰ روزه توام با گردوغبار غلیظ و غیرقابل تحمل که برخواسته از کشور افغانستان و دریاچه هامون در شمال می باشد عرصه زندگی را برای مردم این منطقه تنگ و اغلب فصول سال غیر قابل تحمل و مرگبار است. تحمل ۱۶ سال خشکسالی پی در پی در منطقه و عدم توزیع مناسب و ناعادلانه و بموقع آب جیره بندی به مزارع کشاورزی کاملا این منطقه و زمین های کشاورزی را لم یزرع و اینجا را به منطقه ی خشک و بی آب و علف مبدل ساخته است. بطوریکه کاهش درآمدی مردم برخی از روستاها را خالی از سکنه نموده که اغلب به سبب همین شرایط دشوار و طاقت فرسا مجبور به مهاجرت اجباری به سایر شهرستانها و استانهای همجوار و غیره شدند.
آمارها حاکی از آن است که غریب به ۵% مردم منطقه مهاجرت و ۲۰% علاقمند به مهاجرت هستند.
در گذشته روستاهای شهرستان هیرمند به جهت فراوانی آب از جمله روستاهای زیبا و با طراوت منطقه محسوب می شد که این روزها به خرابه های تبدیل شده که گویی سالیان سال است خالی از سکنه می باشد.
روستاهایی که روزگاری نه چندان دور به جهت کشاورزی مناسب, سرسبزی و نمو و جذابیت های گوناگون طبیعتی زیبا از نعمت های خدادادی و حاشیه هامون درشمال با اسکله طبیعی در شرایط پرآبی هامون گردشگران بسیار زیادی را به خود می دید در چند سال اخیر نیز به جهت باز بودن مرز و اشتغال این خانواده ها ساکنان بیشتری را به خود جذب نموده بود. اما امروز چه غریبانه در حال ویرانی و خالی از سکنه شدن است.
منطقه شمال شهرستان هیرمند از جمله روستاهای زیبای منطقه به حساب می آمد که این روزها عواملی همچون: (بسته بودن مرز, بیکاری, طوفان های شدید همراه با گردوغبار فراوان, عدم زمینه اشتغال خانواده ها و جوانان )دست به دست هم داده اند تا ساکنین این منطقه به دیگر نقاط شهرستان یا خارج از استان (رفسنجان, یزد, خراسان جنوبی, خراسان رضوی و گلستان) کوچ کنند که همین امر نگرانی هایی را در پی دارد.با وجود این برابر پیش بینی ها ۲۵ درصد ساکنان هر یک از روستاها کوچ کرده اند و ادامه این روند و تداوم این عوامل ممکن است باعث خالی شدن کامل وصد درصد برخی از روستاها گردد که با توجه به حساسیت منطقه و قرار گرفتن در نقطه صفر مرزی می تواند تهدیدی جدی برای منطقه محسوب گردد.
اثرات بحران خشکسالی در سیستان وشهرستان هیرمند :
مهمترین پیامد خشکسالی، تشدید پدیده بیابان زایی است، بخصوص طی خشکسالی طولانی مدت ۱۶ساله اخیرکه تبعات گسترده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و زیست محیطی را به دنبال داشته است. با خشک شدن بستر وسیع تالاب هامون ونیزارهای انبوه آن ، با تولید شش تن در هکتار گندم ، صید صیادی در منطقه غیر ممکن و تالاب که روزی منبع درآمد ۱۵ هزار صیاد با ۱۲هزار تن صید ماهی در سال بود ، به کفه ای خشک و ترک خورده تبدیل شد و نه تنها آثاری از نیزارهای انبوه که منبع اصلی تغذیه ۱۲۰ هزار رأس دام منطقه بود به جای نماند بلکه گونه های مقاوم به خشکی نیز به شدت تهدید و تردد خودروها باعث لگد کوبی شدید بستر خشکیده دریاچه و افزایش فرسایش بادی در منطقه شد .از طرفی عشایر منطقه که در شرایط مطلوب در حاشیه هامون زندگی می کردند به بستر دریاچه وارد شدند تا با جمع آوری سرشاخه های گز ، شکستن و خرد کردن آن ها علوفه مورد نیاز دام های خویش را تأمین نمایند. قطع کردن سرشاخه ها باعث ضعیف شدن درخت گز، گونه مقاوم به خشکی ، گردید . گاوهای روستائیان نیز که روزی آزادانه در نیزارهای وسیع دریاچه چرا می کردند به خوردن علوفه نامرغوب روی آورده و به شدت از وزن آنها کاسته شد . خشکسالی اولین فاکتور یعنی زیستگاه حیات وحش را از بین برد و با کاهش منابع آبی ، غذایی وپناهگاهی باعث افت شدید جمعیت آنها شد. از دست رفتن امکان زمستان گذرانی و لانه گزینی صدها هزار قطعه پرنده مهاجر و آبزی و به تبع آن از بین رفتن امکان شکار برای آن دسته از بومیانی که از این طریق امرار معاش می کردند و کمرنگ شدن دامداری، صنعت حصیر بافی و … از اثرات بارز خشکسالی است. قبل از خشکسالی مساحت کانون های بحرانی مناطق میانکنگی، شیله و جزینک ۲۵۲ هزار هکتار بود که طی دوران خشکسالی سطح دریاچه هامون هم به کانون های بحران زای بیابانی اضافه شد .
مهمترین اثراتی که طوفان های گرد و غبار بر منطقه می گذرانند عبارتند از:
* مدفون شدن روستاها و اماکن در زیر توده های ماسه ، کوچ اهالی به شهر ها و حومه آن و معضلات اقتصادی ـ اجتماعی افزایش تراکم جمعیت شهری ؛
* از بین رفتن فرصت های شغلی ، فقر ، افزایش فعالیت های غیر قانونی از جمله قاچاق ، تردد از بستر خشک دریاچه و به تبع آن تخریب و فرسایش بیشتر ؛
* پرشدن کانال های آبرسانی از شن وماسه وافزایش هزینه های لایرویی ، بالا آمدن بستر رود خانه ها و مسدود شدن مجاری آب بر اثر ورود شن و ماسه و هدر رفتن میلیون ها متر مکعب آب در سال ،
خسارت اقتصادی فراوان به تأسیسات کشاورزی و محصولات تولیدی
* مسدود شدن جاده های ارتباطی، دیر رسیدن محصولات به بازار فروش و کاهش کیفیت مواد فاسدشدنی ؛
* افزایش تصادفات جاده ای به دلیل کاهش دید و خسارت جانی و مالی فراوان
* افزایش آلودگی هوا و تهدید سلامت جسمی افراد از جمله بروز بیماری های تنفسی و ریوی و افزایش نابینایی به دلیل بریدگی ناشی از برخورد ذرات شن به قرنیه با اختصاص ۲۸% کل نابینایی های ناحیه سیستان
* تعطیلی فعالیتهای اداری واجتماعی در بیشتر روزهای سال در هنگام وزش طوفان
اکنون وضعیت در سیستان به قدری اورژانسی و تهدیدآمیز است که اغلب ساکنین بالاخص خانواده های تحت پوشش از بانک ها و نهادها و سازمان ها وام دریافت نموده و امیدوارانه نیز به اشتغال مشغول شدند که قهر طبیعت به یکباره احشام آنها را به بیماری تنفسی دچار یا توان نگه داشتن و خرید علوفه با قیمت چندین برابر را نداشته و مجبور به فروش در طول زمان شده اند که امروزه مردمی با اقساط بسیار زیاد معوقه و اخطاریه ها نیز روحیه آنان را دوچندان تضعیف نموده است.
امروزه خانواده های سیستانی وشهرستان هیرمند در فشار و تنگنا هستند و کاملاً زندگی آنها مستهسل و ویران گردید. ما بعضاً در گوشه هایی از جهان یا کشورها و ایران اسلامی می شنویم یا می بینیم که زلزله شهر یا روستایی را خراب نموده است امروزه شهرستان هیرمند دچار این زلزله شده است . آری امروز در شهرستان هیرمند زلزله رخ داده است آنهم از نوع زلزله خاموش. بیایید به خرابی های این زلزله مرهمی بگذاریم و به یاری هم بشتابیم.
امروزه دیگر سیستان سرزمین انبار غله ایران و آسیابهای بادی نخواهد بود. امروز سیستان مرثیه ای بر گور بهشت گندم جهان تبدیل شده است.

شهرستان هیرمند ، با آن همه تفاسیر و تعریف هایی که شاهدین داخلی و خارجی مطرح داشتند علاوه بر ناهمواریهایی که در دوران قدیم در مسیر توسعه پایدار خود داشته است در دهه های اخیر نیز دچار مشکلات عمدتاً مخربی بوده است. خشکسالی های دهه ۴۰ و مهاجرت جمع زیادی از کشاورزان ودامداران به شهرهای شمالی کشور همچون بندر ترکمن و گرگان ، سیل سال ۱۳۶۹ که منجر به تخریب بخش زیادی از روستاهای منطقه و زیرآب رفتن زمین های کشاورزی شد، خشکسالی حدود ۱۶ سال از سال ۷۷ تاکنون ،خشک شدن دریاچه هامون و کاهش نزولات آسمانی ، قطع حق آبه رود هیرمند و افزایش شدت بادها و طوفان های شن که همه این موارد برای سرعت بخشیدن به افول آوازه سیستان از جایگاه انبار غله آسیا کمک بسیار داشته است به نحوی که در سال های اخیر اگر کسی نام سیستان را در ذهن دارد نه بخاطر آن همه نعمت و آبادانی دهه های قبل است بلکه عمدتاً بدلیل آوازه بادها و طوفان های شن این منطقه است.
پس از محروم شدن از نعم طبیعت در کنار بی توجهی مسئولین به نیازها و مشکلات مردم این دیار, منجر به نارضایتی مردم و در موارد زیادی نیز بحث مهاجرت مردم سیستان به سایر استان ها شده است که در صورت ادامه این روند در آینده نباید دیگر بدنبال آن فرهنگ اصیل و کهن سیستانی و یا به امید آبادانی دوباره این سرزمین بود.
مردم این شهرستان بدلیل کمبود آب کشاورزی و آشامیدنی و کاهش درآمد سابق خود که تنها از طریق کشاورزی و دامپروری و امور مربوط به آب رودخانه و دریاچه تامین می شد دیگر قادر به تامین نیازهای مالی خود نیستند.
گزارش : ناصر صیاد
انتهای پیام/۹۰۳۱ https://www.asrehamoon.ir/vdcgzx9t.ak9tu4prra.html
منبع : ندای هیرمند
نام شما
آدرس ايميل شما