تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۲۵
به دلیل بی مهری مسئولین تحقیقات کشاورزی گاوهایی که سالها در معرض فعالیتهای بهگزینی و اصلاح نژاد بوده اند ، گله گله برای تأمین هزینه های مرکز تحقیقات ، روانه کشتارگاه زابل می شوند.
برترين نژاد گاو گوشتي ايران رو به انقراض/ بقای ایستگاه تحقیقات گاو سيستاني در هاله ای از ابهام
برترين نژاد گاو گوشتي ايران رو به انقراض/ بقای ایستگاه تحقیقات گاو سيستاني در هاله ای از ابهام
به گزارش عصر هامون، اگر ما كانون نوشتار خود را به دامپروري متوجه نمائيم ، خواهيم ديد در زمينه نژادهاي گاو ، گوسفند، بز و مرغ چه پراكنش بزرگي و مخازن گسترده ژني داريم، كه اينها سرمايه ي بسيار با ارزشي هستند ، كه هر يك از اين نژادها در منطقه اي خاص از كشورمان سازگاري پيدا كرده اند و كاملا ًبا اقليم، نوع ماده غذایي موجود در منطقه و نياز مردم بومي آن ناحيه انطباق پيدا كرده اند پس بر ماست كه از اين سرمايه هاي ارزشمند پاسداري و با استفاده از بهگزيني و اصلاح نژاد برترين ژن هاي دامي را شناسایي، تثبيت و در يك مجموعه گردآوري نمائيم، یعنی كاري كه بيش از دو قرن است كه در دنيا انجام مي شود، درغير اين صورت دير زماني طول نخواهد كشيد كه با روند صنعتي شدن ، تغيير در زندگي روستايي و عشايري و رفتن به سوي شهر نشيني، تغيير كاربري مزارع و مراتع ، تغيير شغل دامداران و كشاورزان و از همه بدتر ورود بي برنامه و بي حساب و كتاب انواع نژاد هاي خارجي به كشور، باعث نابودي اين داشته هاي ارزشمند شده و خواهد شد.
به طوري كه اين واقعه براي بعضي از گونه ها اتفاق افتاده است مانند نژاد گاو گلپایگانی که اكنون تقريبا منقرض شده است .
در این میان نژاد گاو سيستاني یکی از ذخایر ژنتیکی کشورمان می باشد که خاستگاه آن منطقه سیستان می باشد .
مي دانيم تمام نژادهاي امروزه دنيا از دو نوع منشعب شده اند كه نوع تاروس آن داراي كمري راست و بدون كوهان مي باشد كه بيشتر در اروپا پراكنده شده است و نوع اينديكوس آن در آسيا و كشور هند و پاكستان مي باشد كه مشخصه اصلي آن داشتن كوهان بزرگ و غبغبي افتاده و كمري شيب دار می باشد كه نژاد سيستاني به اين نوع تعلق دارد.
آنچه انديشمندان علوم دامي به آن اعتقاد دارند اين است كه اين دام از شبه قاره هند به اين منطقه آورده شده است اما گروهي معتقدند كه ريشه گاو زبوی هند ، مناطق مركزي و جنوبي كشورمان مي باشد ، اين گروه به پيكره گاو كوهاندار و شاخداري كه در مازندران يافت شده وهمچنين به نژاد سيستاني و دشتياري اشاره مي نمايند .
اما آنچه مسلم اين است كه گاو نژاد سيستاني از پنج هزار سال قبل در منطقه مي زيسته است كه از آن براي كار كشاورزي ، توليد شير و گوشت استفاده مي نموده اند ، مدارك علمي و قابل پذيرش براي اثبات پنج هزار سال پيشينه به دست آمده ، پيكر گاو از جنس سنگ لاجورد و از آخرين كاوشهاي باستان شناسي در منطقه باستاني شهر سوخته سيستان است كه اين پيكره ها با خصوصيات اين نژاد كاملاً تطابق دارد مانند كوهان ، بدون شاخ بودن ، بدني گوشتي و عضلاني كه نشان از وجود زيستگاه ديرين در اين منطقه دارد .
تيمور لنگ در كتاب منم تيمور جهان گشا آورده است كه " هنگامي كه در سيستان فرود آمديم ، مردماني بلند قامت يافتيم كه شتران را استاده سوار مي كردند و بدون مهار سوار بر گاواني بزرگ جثه مي شدند كه باآنها از در صلح آمديم . "
واين مي تواند صحيح باشد حتي تا يك قرن گذشته نيز سيستانيان از گاو به عنوان سواري و باركشي و خرمن كوبي استفاده مي كردند
لازم به ذكر است که گفته مي شود قديمي ترين نژاد دنيا ، گاو سیستانی مي باشد به خاطر يافتن اسكلت آن در كوههاي اسكانديناوي كه با اين تفاسير مي توان ادعای باستاني بودن اين نژاد را مطرح نمود.
اقدامات انجام شده در نظام جمهوری اسلامی ایران
درست در ایامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر کس سعی داشت تا به نحوی خدمتی به روستائیان ارائه نماید ، تحقیقات اولیه روی این نژاد توسط نهاد جهاد سازندگی شروع شد .
آقای مهندس سید یعقوبی،کارشناس دامپروری که تحصیلات خود را در انگلستان نیمه تمام رها نموده و برای کمک به انقلاب راهی ایران شده بود ، در سال ۱۳۶۰ طی مأموریتی به شهرستان زابل در جهاد سازندگی مستقر شده و طی قریب به یک سال اقامت و فعالیتهای جانبی فرهنگی در منطقه تعداد ۱۰۰ رأس گوساله با مشخصات فنوتیپی سیستانی شناسایی و خریداری نمود و آنها را به جهاد سازندگی آذر بایجان شرقی انتقال داد.
بعدها مؤسسه تحقیقات علوم دامی وابسته به وزارت کشاورزی وقت ، همان گاوها را خریداری نموده و با انتقال به حیدرآباد کرج، تحقیق روی آنها را زیر نظر آقای مهندس سراج ادامه می دهد .
در سال ۱۳۶۴ در روستای ژاله ای زابل ، در گاوداری متعلق به جهاد سازندگی ، مرکز بهگزینی گاو سیستانی دایر و با هدف بهگزینی و جلوگیری از انقراض نسل گاو سیستانی روی تعداد ۶۵ رأس از گاوهای انتخا ب شده ، اقدامات مربوط به خالص سازی این نژاد صورت می گیرد .
در سال ۱۳۶۶ مرکز بهگزینی گاو سیستانی به ساختمان جدید احداث شده در حاشیه روستای زهک ( شهر فعلی زهک ) منتقل و در سایتی با تأسیسات مناسب و کامل ادامه فعالیت می دهد . در این مرکز علاوه بر استمرار حرکت خالص سازی نژاد یاد شده ، تحقیقات موردی روی شیرواری ، ضریب تبدیل و دوره پروار و ... نیز انجام می شود .
گاوهای خالص شده بین دامداران منطقه توزیع می شد و در مواردی نیز اسپرم گاوهای خالص شده در بانکهای اسپرم کشور نگهداری می شد.
با تشکیل وزارت جهاد کشاورزی تأکید بر ادغام مراکز تحقیقات کشاورزی در استانها صورت گرفت و مسئولین وقت در استان پهناوری مثل سیستان و بلوچستان ، بالاجبار مرکز تحقیقات منابع طبیعی و علوم دامی استان را به حسب ظاهر در مراکز تحقیقات کشاورزی ایرانشهر و زابل ادغام ولی فی الواقع منحل نمودند و امکانات بخش تحقیقات علوم دامی و همینطور منابع طبیعی به مراکز یاد شده منتقل شد و در نتیجه اعضای هیأت علمی و محققین این دو رشته مهم و اثر گذار در اقتصاد مردم استان ، متفرق شده و حاضر به ادامه فعالیت در شهرستانهای یاد شده نگردیدند و عملاً نقض قرض شد و نه تنها این دو بخش از تحقیقات ارتقاء نیافت بلکه تضعیف شد و بعدها نیز هرگز به آن بهای لازم داده نشد.
انتظار می رفت تا با توجه به اهمیت این موضوع ، مسئولین وقت این مراکز ، کار تحقیقات روی پارامترهای مؤثر در احیاء دو نژاد مهم گاو استان ، یعنی گاوهای دشتیاری در بلوچستان و سیستانی در شمال استان ، را ادامه دهند و در تولید گوساله های پرواری ، استان را هم برای تأمین ماده اولیه پرواربندیهای استان ، هم برای تأمین این نیاز کشوری ، یاری نمایند .
اما در حال حاضر نه تنها ارتقائی در این امر حاصل نگردیده بلکه همواره مورد بی مهری مسئولین تحقیقات کشاورزی بوده به نحوی که معدود محققین علوم دامی موجود در این مراکز نیز به دانشگاهها انتقال شده اند و گاوهایی که سالها در معرض فعالیتهای بهگزینی و اصلاح نژاد بوده اند ، گله گله برای تأمین هزینه های مرکز تحقیقات ، روانه کشتارگاه زابل می شوند .
به راستی هدف از انجام قریب یک ربع قرن کار تحقیقاتی روی این نژاد از گاوها ، سلاخی آنها بوده است ؟
مقصر کیست و مشکل از کجا است ؟
در این مقال قصد نداریم به دنبال مقصر بگردیم ، کاری که نباید اتفاق می افتاد علیرغم پیش بینی کارشناسان و تذکر به موقع به مسئولین متعصب وقت در سازمان تحقیقات کشاورزی ، انجام گرفت ، باید مشکل را شناسایی و همه مسئولین برای این امر مهم و حیاتی چاره جویی و کمک نمایند.
۱. یکی از عمده ترین مشکلات که نقش محوری در ادامه یافتن این فعالیت خدا پسندانه دارد ، تأمین اعتبار برای پروژه های تحقیقاتی است . سازمان ترویج ، آموزش و تحقیقات کشاورزی کشور وارث تعداد زیادی اعضای هیأت علمی ، متورم در پایتخت است که بخش عظیمی از اعتبارات سالیانه این سازمان صرف حقوق و مزایای این حضرات می شود و رتق و فتق امور آنان در مرکز ، وقتی برای پرداختن به مسائل مربوط به استانها برای مسئولین آن باقی نمی گذارد . مرکز تحقیقاتی که منشأ و سرچشمه ابداعات و نوآوریها در بخش کشاورزی کشور باید باشد ، وقتی برای تأمین بنزین خودروی محققین ، پرداختهای پرسنلی به آنان و نگهداری خود در پایین ترین حد ممکن حیات سازمانی ، مواجه با مشکل است و حتی اعتبارات سالیانه آن از ادارات دخانیات کمتر می باشد ، باید به مسئولین آن حق داد تا ذخایر ژنتیکی استان را روانه کشتارگاه نمایند و عملاً تحقیقات کشاورزی در سیستان به مسلخ برود .
۲. برای حل اصولی مشکلات مراکز تحقیقات باید اعتبارات آنها را از ملی و وابستگی به ستادهای حجیم و متورم در مرکز جدا نمود و استانی کرد تا با دلسوزیهای محلی و حمایت بیشتر مسئولین استان روبه رو شده و رونقی یابند .
بدیهی است رقابتهای برد باخت دانشگاه های منطقه برای اینکه وانمود کنند یکه تاز و قهرمان میادین علمی هستند، از دیگر مشکلات فراروی تحقیقات کشاورزی است . مداخله در فعالیت های مراکز تحقیقات کشاورزی به قصد بیرون نمودن آنها از گردونه تحقیقات و دست انداختن به همه ابعاد کاری آنها و ربودن کار از دست آنها، به جای تعامل مثبت با آنها ، بلیه دیگری است که رخ نموده است .
این مشکل نیز با فعال نمودن عنصر هماهنگی در مدیران محلی و توجه به تعامل مثبت بین دستگاه ها قابل حل می باشد .
امید که این نوشتار ، تلنگری به دلسوزان اقتصاد و توسعه سیستان و بلوچستان بوده باشد .
انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcdfj0o.yt0k96a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما