تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۲۳
۲جوان نقابدار که سوار بر يک دستگاه پرايد بودند در بلوار امامت مشهد، دختربچه 11 ساله اي را ربوده و به مکان نامعلومي گريختند.
راز ربودن دختر مشهدی فاش شد
راز ربودن دختر مشهدی فاش شد
به گزارش عصر هامون،طراح نقشه گروگانگيري در مشهد اعتراف کرد: با ربودن دختر خردسال و اخاذي از پدرش قصد داشتم تا چند ميليون تومان از اين پول را در مراسم بله برون روي سر عروس بريزم و بدين ترتيب نزد خانواده همسر آينده ام کلاس بگذارم!



صبح چهارشنبه گذشته ۲جوان نقابدار که سوار بر يک دستگاه پرايد بودند در بلوار امامت مشهد، دختربچه ۱۱ ساله اي را از داخل سرويس مدرسه ربودند و به مکان نامعلومي گريختند. راننده سرويس مدرسه که يک زن بود با ديدن مردان نقابدار شوکه شده بود و نمي توانست هيچ اقدامي انجام دهد.



در پي تماس شهروندان با پليس ۱۱۰، دقايقي بعد کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي به فرماندهي سرهنگ غلامي ثاني (رئيس اداره جنايي آگاهي) عمليات دستگيري گروگانگيران و رهاسازي دختربچه را آغاز کردند.

در همين حال آدم ربايان طي تماس با خانواده گروگان، تقاضاي ۸۰ميليون تومان وجه نقد کردند تا دختر آن ها را آزاد کنند. بنابراين گزارش حدود ساعت يک بعدازظهر، کارآگاهان با رديابي هاي اطلاعاتي و کنترل مسير حرکت آدم ربايان، موفق شدند با همکاري يکي از بسيجيان روستا، گروگان خردسال را در حالي که داخل ويرانه اي در اطراف روستاي ده غيبي با دست و پاي بسته رها شده بود، پيدا کنند.



با آزادي گروگان، عمليات وارد مرحله جديدي شد. دختر خردسال که وضعيت روحي مناسبي نداشت از فردي نام برد که مشخص شد اين فرد از شاگردان پدرش بوده است به همين خاطر بررسي هاي غيرمحسوس در اين باره آغاز شد اما چند ساعت بعد کارآگاهان دريافتند که فرد موردنظر از ماجراي آدم ربايي اطلاعي ندارد.



با پيچيده تر شدن پرونده گروگانگيري، سير عمليات تغيير کرد و ساعتي بعد کارآگاهان به سرنخ هاي جديدي دست يافتند که نشان مي داد پسر جوان يکي از کارگراني که در منزل پدر گروگان کار مي کرد در اين ماجرا نقش دارد.

اين در حالي بود که گروهي از کارآگاهان اطراف خرابه (محل رها کردن گروگان) را تحت نظر قرار داده بودند ولي تا بعدازظهر هم هيچ کسي به سراغ دختر نيامد.



کارآگاهان در يک قرار صوري با فردي که براي دريافت پول تماس مي گرفت موفق شدند او را در بلوارفرودگاه مشهد دستگير کنند. اين جوان همان «ايمان» فرزند کارگر پدر گروگان بود که خودروي خود را چند خيابان بالاتر از محل قرار پارک کرده بود.



با کشف يک دسته گل از داخل خودروي متهم، او گفت: به خواستگاري دختري رفته بودم و قرار بود امشب مراسم بله برون برگزار شود گل را هم به اين منظور خريده ام. ايمان که ابتدا همه چيز را انکار مي کرد با کشف چند سيم کارت از داخل خودرواش ساعت ۲بامداد لب به اعتراف گشود و همدست ديگرش را نيز لو داد.



کارآگاهان شبانه به سراغ بهرام رفتند و او را نيز دستگير کردند.ايمان در ادامه اعترافات خود گفت: از حدود يک هفته قبل نقشه آدم ربايي را طراحي کردم. من به منزل گروگان که پدرم در آن جا کار مي کرد رفت و آمد مي کردم و از وضعيت مالي او باخبر بودم.



اگرچه او آدم خيري بود و بارها به پدرم کمک کرده بود. چند روز قبل با دوستم (بهرام) در يک قهوه خانه قرار گذاشتم و ماجرا را برايش توضيح دادم. وي در پاسخ به اين سوال که چرا بهرام را انتخاب کردي؟ گفت: او با آن که ۲۲سال دارد اما سابقه دار است و دوستان خلافکار زيادي دارد. از سوي ديگر موتورسوار هم هست و زمينه ارتکاب جرم را داشت.



اصل نقشه در قهوه خانه شکل گرفت. من مي خواستم نزد خانواده عروس کلاس بگذارم و ۵-۴ميليون از اين پول را در مراسم بله برون شاباش کنم. شب قبل از حادثه همه چيز را مرور کرديم. من خودروي پدرم را برداشتم و بهرام هم با موتور سر قرارمان در بلوار آزادي آمد. موتورش را قفل کرد و پس از آن که با چسباندن روزنامه، پلاک خودرو را پوشانديم به مسير حرکت سرويس مدرسه رفتيم و جلوي سرويس پيچيديم.



بهرام رانندگي مي کرد که من از خودرو پياده شدم و دختر خردسال را ربودم. سرش را زير داشبورد جا کردم و دوباره سر قرارمان رفتيم. آن جا بهرام سوار موتورش شد و رفت و من هم با خودرو دختربچه را به ويرانه اي در اطراف روستاي ده غيبي بردم.



چون روز سيزده بدر سال گذشته به آن جا رفته بوديم و مي دانستم مکان مناسبي است و هيچ کس در آن اطراف تردد نمي کند. «بهرام» متهم ديگر اين پرونده نيز گفت: مي خواستم براي دوستم کاري انجام بدهم. هزينه هاي زياد و زياده خواهي موجب شد تا به اين اقدام دست بزنم.

ما بيشتر تلفني با هم در تماس بوديم و هيچ سراغي هم از گروگان نگرفتم. فقط مي خواستيم به پول برسيم که نمي دانم چطور شد بعد از چند ساعت دستگير شديم در حالي که نقشه آدم ربايي را چند بار مرور کرده بوديم. وي ادامه داد: در مسير حرکت آدم ربايي چسب پهن خريديم و دست و پاي دختر را با چسب و شال بستيم تا نتواند خود را نجات دهد.
انتهای پیام/۴۳۸۲ https://www.asrehamoon.ir/vdcc1sq0.2bq4m8laa2.html
منبع : شهر خبر
نام شما
آدرس ايميل شما