نماینده زابل در مجلس شورای اسلامی از وظیفه دولت برای جاری کردن آب به هامون سخن میگوید و تصریح میکند که باید از طریق دیپلماسی این جریان پیگیری شود.
به گزارش سرویس سیاسی عصر هامون، حلیمه عالی، نماینده مردم زابل در مجلس در گفت و گو با خبرگزاری CHN با اشاره به طوفانهای شن روزهای اخیر در سیستان و بلوچستان که در نتیجه خشک شدن دریاچه هامون به وجود آمده است، میگوید: «آبی که وارد دریاچه هامون شده بود، آنچنان نبود که بتوانیم به آن دلخوش کنیم. سیلابی بود که آمد و قسمتی از دریاچه را نمناک است. باید می دانستند که نمیشود روی این سیلاب برنامهریزی کرد.»
او در ادامه از وظیفه دولت برای جاری کردن آب به هامون سخن می گوید و تصریح می کند که «باید از طریف دیپلماسی این جریان پیگیری شود. این که تا سیلابی میآید ما دلمان را خوش کنیم فایدهای ندارد. قسمت بسیاری از گرد و غباری که به استان سیستان و بلوچستان می آید، مربوط به هامون داخل افغانستان است. خاک از آن طرف میآید و دلیل طوفانهای شن میشود».
عالی در ادامه به بیماریهایی اشاره میکند که به دلیل خشکسالی و گرد و غبار گریبان مردم سیستان و بلوچستان را گرفته است. او در این باره میگوید: «وضعیت بیماریهای ریوی هر روز بدتر میشود. ما بالاترین آمار سل را در ایران داریم. بیماریکهای چشمی و پوستی در منطقه ما فراوان است.
عضو مجمع نمایندگان سیستان و بلوچستان در ادامه درباره لزوم راه اندازی مرکز بیماریهای تنفسی در این استان صحبت میکند و میگوید: «کلنگ مرکز بیماریهای تنفسی زده شده است و قسمتهایی از آن نیز ساخته شدهاست. اما لازم است دولت توجه ویژهای به این موضوع داشته باشد و مرکز بیماریهای تنفسی را زودتر بسازد. من گاهی به عنوان یک متخصص داخلی از 50 بیماری که میدیدم، 45 نفر آنها بیمار ریوی بودند.
عالی درباره رایزنی با دولت نیز چنین میگوید: «ما پیش از این دو بار با رئیس جمهور دیدار داشتیم و با ایشان درباره این مشکلات صحبت کردیم. اقداماتی انجام شد، اما پیگیریهای لازم صورت نگرفت. آنطور که به بعضی جاهای ایران بها میدهند، به استان ما بها نمیدهند و این موضوع باعث دلسردی مردم شدهاست. به نظر میرسد مردم منطقه دارند امیدشان را از دست میدهند. انتهای پیام/ https://www.asrehamoon.ir/vdcfvxdt.w6decagiiw.html
جالب است چه خوب گفتید بایدمی دانستند بر روی سیلاب نمی شود برنامه ریزی کرد
اما ما مردم دیدیم که چطور چکمه به پا خود کردید و با چه بوغ و کرنایی در حاشیه کوه خواجه رفتید و نی کاری کردید و گفتید که من چه کردم و چه می کنم