تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۳۹
طی چند روز گذشته، شاهد دو موضع از جانب غرب در قبال سازمان تروریستی داعش بودیم؛ موضع اول، اقدام آمریکا به حملات هوایی علیه آن و دوم، قطعنامه ای که شورای امنیت علیه داعش و جبهه النصره صادر کرد.
آیا تصمیم شورای امنیت مبنی بر مبارزه با "داعش" اقدامی فریبکارانه است؟
آیا تصمیم شورای امنیت مبنی بر مبارزه با "داعش" اقدامی فریبکارانه است؟
به گزارش سرويس بين الملل عصر هامون، به نقل از روزنامه "الثوره"؛ طی چند روز گذشته، شاهد دو موضع از جانب غرب در قبال سازمان تروریستی داعش بودیم؛ موضع اول، اقدام آمریکا به حملات هوایی علیه داعش در شمال عراق و مرزهای کردستان و دوم، قطعنامه ای که شورای امنیت علیه داعش و جبهه النصره صادر کرد؛ مواضعی که برخی اعتقاد دارند، غرب اخیرا، تصمیم گرفته به حقیقت اعتراف کند و به صورت جدی با تروریسمی که این دو گروهک اعمال می کنند، برخورد نماید؛ آیا این تفسیری درست و مطابق با واقعیت است؟

در پاسخ باید گفت، نباید کتاب را از آخر و یا فقط، آخرین سطر آن را خواند، بلکه باید اتفاقات را در ارتباط با یکدیگر مطالعه کرد و برای درک بهتر حال و پیش بینی آینده، گذشته را نیز بررسی کرد؛ در نتیجه ما بررسی این موضوع را از حقیقتی آغاز می کنیم که همه بدان اذعان دارند، وآن اینکه سرآغاز شکل گیری داعش و النصره، از غرب یا متحدان و وابستگان منطقه ای آن، دور نیست، به گونه ای که ترکیه، آل سعود و قطر، کشورهایی بودند که سرمایه مورد نیاز این گروه های تروریستی را که وظیفه ی براندازی دولت سوریه و ریشه کن ساختن یکی از محورهای مقاومت را به هدف نابودی کامل مقاومت براساس طرح صهیونیستی-آمریکایی به عهده داشتند، تامین کردند و آنها را تحت حمایت و پشتیبانی خود درآوردند. این گونه موارد، دیگر بر احدی، حتی عوام که وقت چندان در مسائل سیاسی و استراتژی صرف نمی کنند، پوشیده نیست.

از طرفی دیگر، بنا بر مستندات موجود، واضح و مبرهن است که داعش، با چه اهدافی به سوریه حمله کرده است: 
اول: استراتژی یکپارچه سازی جبهه های دشمن مقاومت
دوم: اجرای برنامه جدید آمریکا، مبتنی بر درگیر کردن و فرسایش محور مقاومت و نیز قطع کمک های مادی و نظامی به مقاومت در غزه، که اجرای این طرح را در غزه، اسرائیل و در سوریه، عراق و لبنان، داعش به عهده گرفت.

برخی گمان می کنند غرب، با اقدامات جنایتکارانه ی داعش مخالف است و تلاش می کند تا با آن مقابله نماید که این فرآیند، عملا با حملات هوایی آمریکا علیه داعش در عراق و صدور قطعنامه در شورای امنیت، آغاز شده است. البته در پس این پرده پوشی های غرب، نکاتی پنهان است که باید متوجه آن بود و باید از دامی که غرب پهن کرده، برحذر بود؛ و آن اینکه:
در خصوص حملات هوایی آمریکا باید گفت، به هیچ وجه این حملات آمریکایی، در راستای خدمت به امنیت و حق حاکمیت عراق و یا همانطور که برخی سیاستمداران سعی دارند آن را در راستای عمل به توافقنامه استراتژیک میان عراق و آمریکا جلوه دهند، نیست؛ چرا که آمریکا اگر در اجرای این توافقنامه جدی بود، قطعا به درخواست های عراق از آغاز سناریوی داعش در موصل و یا حداقل زمانی که ماهوراه هایش تصاویری از اقدام داعش به اعدام 1700 نفر در موصل و اطراف آن ثبت کرد و یا از جنایت های ضدبشری این گروه تروریستی علیه ایزدی ها در سنجار و مسیحیان در موصل مطمئن شد، به درخواست های عراق پاسخ می گفت. ولی دیدیم که هیچ یک از این موارد حاصل نشد و حتی اوباما آشکارا اظهار کرد: آمریکا هرگز، سلاح آسمان شیعیان، کردها و یا هر کس دیگری نیست، بلکه پدافند هوایی آمریکا، تنها در خدمت منافع این کشور است و به نفع هیچ کس دیگری اقدام نخواهد کرد که از این اظهارات صریح اوباما می توان نتیجه گرفت که آمریکا همان کسی است که القاعده و زیرشاخه های آن را بوجود آورده و به کسانی که به آمریکا حسن ظن دارند باید گفت که آمریکا از هیچکس جز منافع خود دفاع نمی کند و حملات محدود  به داعش نیز در همین راستا بوده است. 

درخصوص قطعنامه شورای امنیت که براساس طرحی غربی و در سایه ریاست دوره ای انگلیس به شورا ارائه شده و با وجود اینکه این قطعنامه داعش و النصره را محکوم کرده و برای جلوگیری از اعمال تروریستی آنها، از انجام هرگونه تعامل با آن منع کرده است، باید گفت که اصولا این قطعنامه نیز درمان واقعی این معضل نخواهد بود.

به گونه ای که بررسی عمیق این قطعنامه ما را به یاد مثل معروف سنگ بزرگ علامت نزدن است، می اندازد؛ چرا که این قطعنامه با وجود اهمیت قاونی و مستندی که دارد، هیچ گونه مکانیزم اجرایی ندارد و به محاکمه ی دولت هایی مانند عربستان، قطر و ترکیه که از داعش حمایت می کنند و راه را برای اجرای اعمال جنایتکارانه ی آن هموار می سازند، اشاره ای نکرده است.

در نتیجه و به رغم تمام آنچه در خصوص این قطعنامه گفته می شود، تنها جنبه ی مثبتی که در آن وجود دارد، اذعانی بین المللی در سطح شورای امنیت، به توصیفات سوریه در خصوص این دوسازمان، مبنی بر تروریستی و تجاوزکارانه بودنشان است.

بنابراین، از کسانی که در پس این قطعنامه قرار داشتند و آن را به تصویب رساندن، بویژه آمریکا و انگلیس می پرسیم: 
1. چرا اسامی ابوبکر بغدادی و یا رانش در لیست تروریست ها گنجانده نشده و منابع مالی آنها بلوکه نگردیده است؟ و چرا به دادگاه جنایات بین المللی ارجاء داده نشده‌اند؟
2. چه کسی برای داعش نقشه‌های میدانی در سوریه و عراق را تهیه می کند و مواضع قوت و ضعف این دو کشور را برای تروریست‌ها مشخص می‌سازد؟ آیا این کار را کشورهایی که از ماهواره در منطقه برخوردارند و دستگاه های اطلاعاتی این کشور ها، بویژهآمریکا انجام نمی دهند؟
3. آیا ترکیه، تنها گذرگاهی نیست که از طریق آن، نفت غارت شده عراق و سوریه برای فروش در بازارهای بین المللی و اروپایی، عبور می‌کند؟ چرا تدابیر بازدارنده علیه ترکیه برای توقف آن، اتخاذ نشده است؟
4. آیا تنها راه ورود و خروج نیروهای تروریستی داعش و النصره به عراق و سوریه، ترکیه نیست؟ آیا ترکیه نباید از این کار منع شود؟ 
5. آیا قطر، آل سعود و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس، سرمایه گذاران اصلی و دائمی این دو گروه تروریستی، نیستند؟

سوالات دیگری دیگری وجود دارد که پاسخ به آن تاکید می کند، چنانچه غرب و بویژه آمریکا در مبارزه با داعش و النصره جدی بودند، پیش از این ها ریشه های آن را می‌خشکاندند و دیگر نیازی به صدور قطعنامه نبود؛ چراکه آمریکا و متحدانش بر انجام این کار قادرند.

در تفسیر این قطعنامه باید افزود، غرب که مسولیت جنایت های داعش و النصره متوجه ی اوست، بنابراین  ترجیح داد تا با تظاهر علنی در خصوص آمادگی خود در مبارزه با تروریسم از طریق صدور قطعنامه که هیچگونه مکانیزم و ارزش اجرایی ندارد، از این مسوولیت شانه خالی کند و همچنین آمریکا از این طریقف قصد دارد به بهانه مبارزه با داعش، هواپیماهای خود بر فراز آسمان سوریه به پرواز درآورد که باید مراقب و متوجه آن بود.

انتهای پیام/ 4030
https://www.asrehamoon.ir/vdcfyjdt.w6dccagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما