تاریخ انتشار :جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۵۷
یک طلبه جوان گلستانی طی نامه ای به اظهارات متناقض مولوی گرگیچ که در خطبه های نماز جمعه نسبت به عزاداران حسینی ایراد کرد پاسخ داده است.
بغض و گریه شما هم برای امام حسین(ع) در جلوی دوربین برای پست و مقام بود؟+فیلم
بغض و گریه شما هم برای امام حسین(ع) در جلوی دوربین برای پست و مقام بود؟+فیلم
به گزارش سرویس سیاسی عصر هامون، مولوی گرگیچ درجدید ترین اظهاراتش با حمله به عزاداران حسینی اهل سنت آنها را زیر سوال برده است در حالی که عزاداری اهل سنت برای امام حسین(ع) سابقه دیرینه در ایران و کشورهای همسایه دارد و مربوط به امروز و دیروز نمی‌شود و همیشه مایه همبستگی و نقطه‌ی اتفاق شیعه و سنی بوده است.
مولوی گرگیچ امام جمعه اهل سنت آزادشهر و مدیر دارالعلوم فاروقیه گالیکش در سخنان اخیر خود در جمع نمازگزاران جمعه در خصوص محرم وعزاداری های برای سالارشهیدان اظهاراتی را مطرح کرده اند که طلبه جوان گلستانی ابراهیم کمالی طی نامه ای به اظهارت متناقض ایشان پاسخ داده است.

متن کامل این نامه که پایگاه خبری گلستان ما آن را منتشر کرده است در ذیل آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر برادرعزیز جناب آقای مولوی محمدحسین گرگیچ سلام علیکم

متن سخنرانی و خطبه نماز جمعه شما را در تاریخ 16 آبان را خواندم و نکات عجیبی از فرمایشات شما به دست آوردم که از باب برادری بر خود لازم می دانم مطالبی را برای شما و برای برادران اهل سنت که شاید با این فرمایشات شما افکاری خاص در ذهنشان تداعی شود را بیان نمایم.

جناب آقای مولوی عزیز لازم است هم شما و هم بنده حقیر به بواسطه مسئولیت بندگی، تقوای الهی را در نظر بگیریم و کلام حق را بر زبانمان جاری سازیم و توصیه ای محضر گرامتان دارم که به عنوان عالم و امام جمعه تکلیف شرعی دارید که کتب معتبر تاریخی و روایی علما و اندیشمندان بزرگ اهل سنت را خوب مطالعه فرمایید و عین واقعیت را به مردم منعکس نمایید.

استاد معظم، شایسته است در ابتدای عرایضم از باب مقدمه چند مطلبی را عرض کنم تا که جوانان و اساتید و فرهیختگان و عالمان و قاطبه مردم اهل سنت بین خود و خدای کریم قضاوت نمایند که حق و حقیقت چیست؟

روز دهم محرم سال 61 هجري شمارش معکوس سقوط بني‌اميه آغاز شد و ديگر آب خوش از گلوي آنها پايين نرفت و هر روز عده‌اي علم مخالفت عليه شاميان بر مي‌داشتند تا اينکه در سال 132 ، با قيام خراسانيان که پس از يک ماه عزاداري براي يحيي بن زيد بن علي بن حسين (ع)، به سوي شام حرکت کردند و آخرين خليفه اموي را ساقط کردند.

يکي از اهداف برپايي سوگواري امام حسين (ع)، زنده نگه داشتن فلسفه قيام بود و در جاي جاي ادعيه مأثوره جملاتي آمده است که آن واقعه را يک حادثه زنده و جاري در بستر تاريخ تلقي کرده است. پس از گذشت 14 قرن، همچنان در زيارت امام حسین(ع) مي‌گوييم: «يا اباعبدالله اني سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم، من با هر کس که با شما صلح کند، صلح مي‌کنم و با هرکس که با شما بجنگد مي‌جنگم.» (علامه مجلسي، بحارالانوارف بيروت، جلد 98، ص 291) و هدف اين قيام در زيارت اربعين، نجات امت از سرگرداني و گمراهي ذکر شده است.

«... و بذل مهجته فيک يستنقذ عبادک من الجهاله و حيره الضلاله. خداوندا من شهادت مي‌دهم ... که او [امام حسين (ع)] خون خود را تقديم کرد تا بندگانت را از جهالت و گمراهي نجات دهد.» (شيخ طوسي، مصباح المتهجد، مؤسسه فقه الشيعه، بيروت، ص 788).

از سويي نبايد از نظر دور داشت که اصولاً دلدادگي و ارادت مسلمانان به خاندان پيامبر که ناشي از دستورهاي قرآن کريم عشق به رسالت و اهتمام به تأکيدهاي آن حضرت نسبت به خاندانش بود «قل لا اسئلکم عليه اجراً الا
الموده في القربي» (شوري 22) «(اي پيامبر به امت بگو) من از شما هيچ پاداشي جز مودت نسبت به نزديکانم نمي‌خواهم.» پس از نزول اين آيه از پيامبر اکرم (ص) سؤال کردند که اين نزديکان شما که خداوند محبت آنها را بر ما واجب کرده است چه کساني هستند؟ بنا به نقل مورخين و محدثين شيعه و سني ايشان چنين پاسخ دادند: «علي، فاطمه و فرزندان آنها.»

بعضي از بزرگان اهل سنت که اين حديث را نقل کردند عبارتند از: احمد بن حنبل (مناقب)، حافظ گنجي شافعي (کفاية الطالب، ص 31)، حافظ حاکم حسکافي (شواهد التنزيل، جلد 2، ص 822)، ابن مغازلي شافعي (مناقب علي بن ابيطالب، ص 309)، ابن صباغ مالکي (الفصول المهمه، ص 27)، جلال الدين سيوطي (احياء الميت، ص 239)، ابن حجر مکي (الصواعق المحرقه، ص 259).

بنا به روايت تعداد زيادي از علما و راويان حديث اعم از سني و شيعه، پيامبر چنين فرمود: «اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله و عترتي، لن يفترقا حتي يردا علي الحوض» (من از ميان شما مي‌روم) و دو چيز را در ميان شما (به امانت) مي‌گذارم؛ کتاب خدا و خاندانم را و اين هردو از هم جدا نمي‌شوند تا کنار حوض (کوثر) به من برسند.» تعدادي از محدثين و مورخين شناخته شده اهل سنت که اين حديث را نقل کرده‌اند عبارتند از: مسلم بن حجاج نيشابوري (صحيح مسلم، ج 4، ص 1873)، احمد بن حنبل (مسند احمد، ج 4، ص 266)، ترمذي (صحيح، ج 5، ص 662)، حاکم نيشابوري (المستدرک علي الصحيحين، ج 3، ص 109)،

پس از اولين مجلس يزيد، که با ورود و حضور اهل بيت، در کاروان اسيران کربلا همراه بود، بازماندگان حسيني از مناسبت‌هاي مختلف جهت احياي نهضت حسيني استفاده کردند که معمولاً با سوگواري براي شهادت امير کاروان همراه بود و گويا اين برنامه بدان حد تکرار شد که خاندان يزيد را تحت تأثير قرار داد و يزيد را تا بدان حد به واکنش واداشت که خود را در فاجعه کربلا بي‌تقصير خواند و ابن زياد را مقصر معرفي کرد و گناه فاجعه عاشورا را متوجه او دانست. (جلال الدين عبدالرحمان سيوطي، تاريخ الخلفاء، کراچي، نور محمد، ص 802).

برادر عزیزم شما در فرازی از فرمایشتان بیان فرمودید که : آیا در مذهب اهل سنت روز عزایی وجود دارد؟ آیا پیامبر برای انبیای گذشته سالگرد وفات برگزار نمود؟ صحابۀ رسول الله(ص) برای ایشان سالگرد وفات نگرفته اند. آیا پیامبر برای شهیدان جنگ بدر و احد که عموی پیامبر حضرت حمزه(رض) در بین آنان بود سالگرد و مراسم عزاداری برگزار نمودند؟

جناب شیخ التفسیرمولوی گرگیج در جواب شما باید عرض کنم، بله در مذاهب اهل سنت هم روز عزا وجود دارد و برای درگذشتگان عزاداری می کردند ، حتی برای علما هم، برادران اهل سنت عزاداری می کردند که برای نمونه چند سند معتبر از منابع اهل سنت عرض می کنم.

شاميان براى خلیفه سوم عثمان يكسال عزادارى كرده و براى رحلت او گريستند...اگر شما مى گوئيد گريه و نوحه براى ميت مشروع نيست. چرا در این مدت شامیان در حضور معاويه عزادارى می كردند و او نه تنها مانع نشد بلكه از آنان حمايت و پشتيبانى مى كرد.

ذهبى مى گويد: «نصب معاوية القميص على منبر دمشق و الأصابع معلقة فيه و آلى رجال من اهل الشام لا يأتون النساء، و لا يمسّون الغُسل الامن حلُم، و لا ينامون على فراش، حتى يقتلوا قتلة عثمان او تفنى ارواحهم، و بكوه سنة». تاريخ الاسلام (الخلفاء)،ص 452

معاويه پيراهن عثمان و بعضى از انگشتان قطع شده او را بر فراز منبر آويزان كرد، و عده اى از شاميان سوگند ياد كردند كه به بستر استراحت و خواب نروند، و با همسران خود مقاربت نكنند. تا اينكه قاتلان عثمان را به قتل برسانند يا اينكه كشته شوند، و يكسال براى او گريستند.

در تاریخ اهل سنت هم آمده که ام المومنین عایشه هم عزاداری
می نمود و می گفت با زنان عزاداري و به سينه و صورتمان مي زديم. متن کلام جناب عایشه: «رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُبِضَ وَهُوَ فِي حِجْرِي، ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ عَلَى وِسَادَةٍ وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مَعَ النِّسَاءِ وَأَضْرِبُ وَجْهِي» این جمله عایشه در این منابع بیان شده و حتی شما می توانید مراجعه فرمایید. مسند أبو يعلى، ج8، ص63 و مسند احمد بن حنبل، ج6، ص274 و تاريخ الطبري، ج2، ص441 و الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص323 و سيره ابن كثير، ج4، ص477.
و احمد حنبل در مسند خود این روایت را ذکر کرده است: حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي، عَنِ ابْنِ إِسْحَاقَ، قَالَ: حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللهِ بْنِ الزُّبَيْرِ، عَنْ أَبِيهِ عَبَّادٍ، قَالَ: وَضَعْتُ رَأْسَهُ عَلَى وِسَادَةٍ، وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مَعَ النِّسَاءِ، وَأَضْرِبُ وَجْهِي یعنی ... با زنان عزاداري و به سينه و صورتمان مي زديم.منبع : مسند الإمام أحمد بن حنبل ج43 ص369 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م


و حتی احمد بن حنبل در جایی دیگر از مسند خود از قول عايشه نقل مي‌كند: وقتي پيامبر(صلی الله علیه وآله) از دنيا رفت: ... «رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُبِضَ وَهُوَ فِي حِجْرِي، ثُمَّ وَضَعْتُ رَأْسَهُ عَلَى وِسَادَةٍ وَقُمْتُ أَلْتَدِمُ مَعَ النِّسَاءِ وَأَضْرِبُ وَجْهِي» با زنان عزاداري و به سينه و صورتمان مي زديم.

البته منابع دیگر چون مسند أبو يعلى، ج8، ص63 الناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 - 1984، عدد الأجزاء: 13مسند احمد بن حنبل، ج6، ص274 - تاريخ الطبري، ج2، ص441 - الكامل في التاريخ لإبن الأثير، ج2، ص323 - سيره ابن كثير، ج4، ص477 دلیل بر این ادعاست.
جناب مستطاب آقای مولوی گرگیچ به گفته سعيد بن مسيب، به هنگام فوت رسول اكرم(صلی الله وآله)، شهر مكه، از شدت ناله و گريه مردم، به لرزه در آمد. لمَّا قُبِض رسولُ اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ارْتَجَّتْ مكةُ بصَوتٍ عالٍ

النهاية في غريب الحديث لإبن الأثير، ج2، ص197 المؤلف: مجد الدين أبو السعادات المبارك بن محمد بن محمد بن محمد ابن عبد الكريم الشيباني الجزري ابن الأثير، الناشر: المكتبة العلمية - بيروت، 1399هـ - 1979م، و تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج30، ص459 و اخبار مكة، فاكهى، ج3، ص80
برادر گرامی، جناب ابن منظور، محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري در کتاب لسان العرب ج12، ص 539 از جناب عایشه نقل می کند که من با زنان در مرگ رسول الله (ص) به سر و صورت و سینه میزدیم و مولف کتاب در خصوص لدم : اللدم ضرب المرأة صدرها... و التدام النساء؛ ضربهن صدورهن ووجوههن في النياحة. می گوید: لدم :‌ به معناي به سينه زدن زن مي باشد... و التدام زنان: به معناي به سينه و صورت زدن زنان در مصيبت است.
 
حتی در صحيح بخاري، نقل شده كه حضرت فاطمه(سلام الله عليها) در مصيبت پدر بزرگوارش، نبي مكرم(صلي الله عليه وآله)، نوحه سرائي كرد. حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا حَمَّادٌ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: لَمَّا ثَقُلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَعَلَ يَتَغَشَّاهُ، فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ: وَا كَرْبَ أَبَاهُ، فَقَالَ لَهَا: «لَيْسَ عَلَى أَبِيكِ كَرْبٌ بَعْدَ اليَوْمِ»، فَلَمَّا مَاتَ قَالَتْ: يَا أَبَتَاهُ، أَجَابَ رَبًّا دَعَاهُ، يَا أَبَتَاهْ، مَنْ جَنَّةُ الفِرْدَوْسِ، مَأْوَاهْ يَا أَبَتَاهْ إِلَى جِبْرِيلَ نَنْعَاهْ، فَلَمَّا دُفِنَ، قَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ: يَا أَنَسُ أَطَابَتْ أَنْفُسُكُمْ أَنْ تَحْثُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ التُّرَابَز
صحیح بخاری ج6 ص15


مدرس گرامی اگر کمی دقیق به تاریخ نگاه کنیم متوجه می شویم که بزرگان اهل سنت از دنيا مي رفتند، خود اهل سنت عزاداري هايي انجام مي دادند. به عنوان نمونه عزاداری براى عبدالمؤمن بن خلف متوفای 346 قمری از فقيهان مذهب ظاهرى و پيرو مكتب محمد بن داود است. نسفى درباره خاكسپارى وى چنين مى‏گويد : قَالَ جَعْفَرٌ المُسْتَغْفِرِيُّ: أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّد بنُ عَلِيٍّ النَّسَفِي قَالَ: شهدتُ جَنَازَة الشَّيْخ أَبِي يَعْلَى بِالمُصَلَّى، فَغشِيتنَا أَصوات طُبُول مِثْل مَا يَكُون مِنَ العَسَاكر، حَتَّى ظَنَّ جمعُنَا أَنَّ جَيْشاً قَدْ قَدِمَ، فكُنَّا، نَقُوْل: ليتنَا صلَّينَا عَلَى الشَّيخ قَبْلَ أَنْ يَغْشَانَا هَذَا.

‏ در تشييع جنازه عبدالمؤمن شركت جستم، صداى طبل و دهل آنچنان گوش خراش بود گويا آنكه لشكرى به شهر بغداد يورش برده است. اين مراسم ادامه داشت تا آنكه مردم براى برپايى نماز ميت آماده شدند. منابع هم کتابهای تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج 10 ، ص 272 و سير اعلام النبلاء، ج 15 ، ص480 المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي


و حتی ذهبى از درگذشت جوينى و مراسم سوگوارى او چنين ياد مى ‏كند : تُوُفِّيَ: فِي الخَامِس وَالعِشْرِيْنَ مِنْ ربيع الآخر سَنَة ثَمَانٍ وَسَبْعِيْنَ وَأَرْبَعِ مائَة. وَدُفِنَ فِي دَارِهِ، ثُمَّ نُقِلَ بَعْد سِنِيْنَ إِلَى مَقْبَرَة الحُسَيْن، فَدُفِنَ بِجنب وَالِده، وَكسرُوا مِنْبَره، وَغُلِّقَتِ الأَسواق، وَرُثِي بقصَائِد، وَكَانَ لَهُ نَحْوٌ مِنْ أَرْبَعِ مائَة تِلْمِيْذ، كَسرُوا محَابِرَهم وَأَقلاَمهُم، وَأَقَامُوا حَوْلاً، وَوُضعتِ المنَادِيل عَنِ الرُّؤُوس عَاماً، بِحَيْثُ مَا اجْترَأَ أَحَدٌ عَلَى سَتْرِ رَأْسِه، وَكَانَتِ الطَّلَبَةُ يَطوفُوْنَ فِي البلدِ نَائِحين عَلَيْهِ، مُبَالغِيْن فِي الصِّيَاح وَالجَزَعِ.

‏ یعنی نخست او را در منزلش به خاك سپردند و آنگاه پيكرش را به مقبرة الحسين (شايد كربلاى معلى) انتقال دادند. در ماتم او منبرش را شكستند، بازارها را تعطيل كردند و مرثيه‏هاى فراوانى در مصيبتش خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت، آنان در سوگ استاد خويش، قلم و قلمدان‏هاى خود را شكستند و يكسال عزادارى نمودند و عمامه‏هاى خود را به مدت يكسال از سر برداشتند بدان حد كه كسى جرات به سر گذاشتن عمامه را نمى‏داشت. آنان در اين مدت در سطح شهر به نوحه خوانى و مرثيه سرايى پرداختند و در فرياد و جزع زياده روى كردند!

منابع: سير اعلام النبلاء، ج 18 ، ص 468 المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي و المنتظم ، ج 9 ، ص 20

و ذهبي درباره بازتاب سبط بن جوزي در شب جمعه سيزدهم ماه رمضان فوت كرد می نویسد: وَتُوُفِّيَ لَيْلَة الجُمُعَة، بَيْنَ العِشَاءيْنِ، الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ رَمَضَانَ، سَنَةَ سَبْعٍ وَتِسْعِيْنَ وَخَمْسِ مائَةٍ، فِي دَارِهِ بقَطُفْتَا. وَحكت لِي أُمِّي أَنَّهَا سَمِعْتُهُ يَقُوْلُ قَبْل مَوْته: أَيش أَعمل بطوَاويس؟ - يُرَدِّدهَا- قَدْ جبتُم لِي هَذِهِ الطّوَاويس.وَحضر غسله شَيْخنَا ابْن سُكَيْنَة وَقت السّحر، وَغلّقت الأَسواق، وَجَاءَ الْخلق، وَصَلَّى عَلَيْهِ ابْنه أَبُو القَاسِمِ عليّ اتفَاقاً، لأَنَّ الأَعيَان لَمْ يَقدرُوا مِنَ الوُصُوْل إِلَيْهِ، ثُمَّ ذهبُوا بِهِ إِلَى جَامِع المَنْصُوْر، فَصلُّوا عَلَيْهِ، وَضَاق بِالنَّاسِ، وَكَانَ يَوْماً مَشْهُوْداً، فَلَمْ يَصل إِلَى حفرته بِمَقْبَرَة أَحْمَد إِلَى وَقت صَلاَة الجُمُعَة، وَكَانَ فِي تَمُّوْز، وَأَفطر خلق، وَرَمَوا نُفُوْسهُم فِي المَاء ... ، إِلَى أَنْ قَالَ: وَمَا وَصل إِلَى حفرته مِنَ الْكَفَن إِلاَّ قَلِيْل- كَذَا قَالَ- وَالعهدَة عَلَيْهِ، وَأُنْزِل فِي الحُفْرَة، وَالمُؤَذِّن يَقُوْلُ: الله أَكْبَر، وَحزن عَلَيْهِ الْخلق،وَبَاتُوا عِنْد قَبْره طول شَهْر رَمَضَان يَخْتِمُوْنَ الختمَات، بِالشّمع وَالقَنَادِيْل، وَرَآهُ فِي تِلْكَ الليَلة المُحَدِّث أَحْمَد بن سَلْمَانَ السُّكَّرُ فِي النَّوْمِ، وَهُوَ عَلَى مِنْبَر مَنْ يَاقُوْت، وَهُوَ جَالِس فِي مَقْعَد صدق وَالمَلاَئِكَة بَيْنَ يَدَيْهِ

با درگذشت او ، بازارها تعطيل گرديد و جمعيت زيادى در مراسم او حضور يافتند، فراوانى مردم و فزونى گرما سبب شد كه بسيارى از سوگواران روزه
خويش را خوردند! بعضى خود را به دجله انداختند... از كفن اندكى ماند. مردم تا پايان ماه رمضان در كنار قبر او شب را به صبح رساندند، آنان شمع و چراغ و قنديل آوردند و قرآن را ختم كردند. مراسم عزادارى را روز شنبه برپا كرديم، سخنرانان درباره او به سخن پرداختند، جمعيت بسيارى شركت جستند و درباره او مرثيه ‏ها گفته شد. منبع : سير أعلام النبلاء، ج21، ص 365 و 379


سرور گرامی جناب آقای گرگیچ مگر نشنیدی که رسول اكرم(ص) براي مصيبت امام حسين(ع)، حتي قبل از اينكه امام حسين(ع) بدنيا بيايد گریه می‌کرد.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بالاي منبر رفته است و همانطوري كه روضه خوانان ما، براي امام حسين (عليه السلام) روضه خواني مي‌كنند، حتی پيامبر(ص) روی منبر براي امام حسين(ع) روضه خواني كرده و مردم هم گريه كرده اند.شايد 50 مصدر براي اين روايت بشود پيدا كرد.

ابن اعثم كوفي و خوارزمي- كه هر دو از شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت هستند - نقل مي‌كنند فاسترجع و دمعت عيناه، فسئل عن ذلك، فقال: هذا جبريل يخبرني عن أرض بشاطىء الفرات يقال لها كربلا، يقتل بها ولدي الحسين ابن فاطمة، فقيل: من يقتله يا رسول الله؟ فقال: رجل يقال له يزيد، لا بارك الله له في نفسه! و كأني أنظر إلى مصرعه و مدفنه بها و قد أهدي برأسه و و الله ما ينظر أحد إلى رأس ولدي الحسين فيفرع إلا خالف الله بين قلبه و لسانه.قال: ثم رجع النبي صلى الله عليه و آله و سلم من سفره ذلك مغموما ثم صعد المنبر فخطب و وعظ و الحسين بن علي بين يديه مع الحسن، قال: فلما فرغ من خطبته، وضع يده اليمنى على رأس الحسن و اليسرى على رأس الحسين، ثم رفع رأسه إلى السماء، فقال: اللهم! إني محمد عبدك و نبيك و هذان أطايب عترتي و خيار ذريتي و أرومتي و من أخلفهم في أمتي، اللهم! و قد أخبرني جبريل بأن ولدي هذا مقتول مخذول، اللهم! فبارك له في قتله و اجعله من سادات الشهداء، إنك على كل شيء قدير، اللهم! و لا تبارك في قاتله و خاذله. قال: و ضج الناس في المسجد بالبكاء، فقال النبي صلى الله عليه و آله و سلم: أتبكون و لا تنصرونه! اللهم! فكن أنت له وليا و ناصرا.

استرجاع فرمود و گفت: إنا لله و إنا إليه راجعون و قطرات اشك پيامبر(ص) جاري شد. از علت گريه سؤال كردند. پيامبر(ص) فرمود: اين جبرئيل بود و از منطقه اي در كنار فرات خبر داد به آن كربلاء گفته مي‌شود كه فرزندم حسين، پسر فاطمه در آنجا كشته مي‌شود. سؤال كردند كه چه كسي او را مي كشد؟ فرمود: شخصي كه به او يزيد مي گويند. خداوند زندگي را براي او مبارك نگرداند. من قتلگاه و محل دفن او را مي بينم. سر بريده او براي يزيد هديه برده مي‌شود. قسم به خدا! هر كس به سر بريده فرزندم نگاه كند و خوشحال شود، خداوند را مخالفت كرده است.

وقتي پيامبر(ص) از سفر برگشت، ناراحت و غمگين بود خطبه ای خواند و مردم را موعظه كرد، در حالي كه امام حسن(ع) و امام حسين (ع) نزد او بودند. از منبر پائين آمد، دست راستش را بر سر امام حسن(ع) و دست چپش را بر سر امام حسين(ع) گذاشت و سر به آسمان بلند كرد و فرمود: خدايا! من محمد، عبد و نبي تو هستم و اين دو كودك، بهترين اولاد من هستند ...، خدايا! جبرئيل به من خبر داده كه فرزندم حسين، در كربلاء كشته و خوار خواهد شد. خدايا! قتل او را مبارك گردان و او را سيدالشهداء قرار بده. مردم هم از روضه خواني پيامبر(ص) بر امام حسين(ع)، گريه و ضجه سر دادند و ...

منابع این جملات كتوب الفتوح لأحمد بن أعثم الكوفي، ج4، ص325 و طبقات كبري لإبن سعد، ج8، ص218 و مقتل خوارزمي، ج1، ص163 و تاريخ ابن عساكر، ترجمه امام حسين (ع)، ص182 لابد شما این کتابها را می شناسید.

استاد گرامی در این خصوص حتی شاعراني از اهل تشيع و سنت چون کسايي مروزي، حکيم ناصر خسرو بلخي، سنايي غزنوي، اديب صابر، خاقاني شرواني، ظهير فاريابي، جلال الدين مولوي بلخي، عطار نيشابوري، علاء الدوله مناني و ده ها شاعر ديگر از جمله سيف فرغاني، مردم را به برپايي عزاداري حسيني دعوت مي کردند.

سيف فرغاني در يکي از قصايد خود چنين آورده است
:

اي قوم در اين عزا بگرييد / بر کشته کربلا بگرييد

با اين دل مرده خنده تا چند/ امروز در اين عزا بگرييد

فرزند رسول را بکشتند/ از بهر خداي را بگرييد

از خون جگر سرشک سازيد/ بهر دل مصطفي بگرييد

و ز معدن دل به اشک چون در/ بر گوهر مرتضي بگرييد

با نعمت عافيت به صد چشم/ بر اهل چنين بلا بگرييد

دل خسته ماتم حسينيد/ اي خسته دلان هلا بگرييد

در ماتم او خمش نباشيد/ يا نعره زنيد يا بگرييد

تا روح که متصل به جسم است/ از تن نشود جدا بگرييد

در گريه سخن نکو نيايد/ من مي گويم شما بگرييد

بر دنيي کم بها بخنديد/ بر عالم پر عنا بگرييد

بسيار درو نميتوان بود/ بر اندکي بقا بگرييد

بر جور و جفاي آن جماعت/ يک دم ز سر صفا بگرييد

اشک از پي چيست تا بريزيد/چشم از پي چيست تا بگرييد

در گريه به صد زبان نناليد/ در پرده به صد نوا بگرييد

تا شسته شود کدورت از دل/ يک دم ز سر صفا بگرييد

نسيان گنه صواب نبود/ کرديد بسي خطا بگرييد

وز بهر نزول غيث رحمت/ چون ابر گه دعا بگرييد

منبع آن هم سيف الدين فرغاني، ديوان اشعار، به اهتمام و تصحيح ذبيح الله صفا، تهران: دانشگاه تهران، 1341، ص 7-176)

مدیر محترم دارالعلوم فاروقیه شما در خطبه های نماز جمعه به صدا و سیما انتقاد کردید که چرا در ایام محرم جمعی از علما و برادران اهل سنت که با اعتقاد قلبی و باورهای دینی برای امام حسین(ع)عزاداری و سینه زنی کردند پخش می کند و آنهایی که از اهل سنت هستند سینه می زنند، هیئت و دسته دارند و چنین باورهایی دارند، من از همان اشخاص به ظاهر اهل سنتی که مقابل دوربین سینه زنی می کنند می پرسم آیا شما برای خلفای راشدین و امامان خود سینه زده اید و عزاداری کردید که برای حسین سینه می زنید؟ چنین چیزی در مذهب ما نیست و این افراد را چاپلوس و دنیا طلب خطاب کرده اید.

باید عرض کنم خود جنابعالی هم درچند سال گذشته در برابر دوربین صدا و سیمای مرکز گلستان قرار گرفتید و برای امام حسین(ع) بغض و گریه کردید. حال جای این سوال از شما وجود دارد که آیا طبق گفته های خودتان برای وعده یا پست ، مقام و دنیا در جلوی تلویزیون اشک ریختید و این کار را انجام داده اید؟

البته کلیپ مصاحبه شما برای این پایگاه خبری ارسال شده است که دوستان و خوانندگان محترم می توانند این کلیپ را در ادامه مشاهده کرده و خود نسبت به این موضوع قضاوت کنند.


آیا شما با مستنداتی که در کتابهای اهل سنت وجود دارد بازهم عزاداری برای سالار شهیدان را نفی می کنید یا اینکه شما نسبت به مذهب اهل سنت اشرافیت کامل ندارید که چنین اظهاراتی را ارائه می کنید.

نکته اساسی که وجود دارد این است که چرا مولوی گرگیج ازهمگرایی شیعه و سنی در منطقه گلستان این‌گونه به خشم آمده است که از تریبون نمازجمعه اهل سنت به اهل سنت توهین می‌کند؟ افزودن همیشگی به اختلافات اعتقادی شیعه و سنی در حوزه‌هایی که تاکنون مسئله اختلافی محسوب نمی شده‌ با چه هدفی در دستور کار قرار گرفته است !!!

آیا این نوع خطاب قرار دادن زمینه سازی برای آسیب رساندن به عزاداران اهل سنت است و آیا موجب نمی شود عده‌ای افراطی بهانه‌ای پیداکنند که بخواهند به عزاداران اهل سنت که جناب گرگیچ آن ها را جز اهل سنت نمی‌دانند تعرض کنند!

شاید برخی بخواهند بگویند بخشی ازعلمای اهل سنت اعتقادی به این نوع عزاداری ندارند ولی باید گفته تعداد زیادی ازعلمای اهل سنت در ایران هستند و مخصوصاً در گذشته وجود داشته‌اند که خلاف این نظر را دارند که در ذیل به چند نمونه آن اشاره می کنیم.




اظهارات علمای اهل سنت گلستان در خصوص امام حسین (ع)



گفته می شود طی سال‌های اخیر تعداد زیادی از اهل سنت در استان‌های گلستان و کردستان این گلایه را مطرح کرده‌اند که برخی مبلغان مسجد مکی به منبع صدور افراط‌گری دراین استان ها تبدیل‌شده‌اند و اظهارات برخی از آنها همچون مولوی گرگیج تاکنون بارها مورد استفاده و خوراک تبلیغاتی رسانه‌های ضدانقلاب و وهابی شده است.
انتهای پیام/
https://www.asrehamoon.ir/vdcbwfb0.rhb8apiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما

محمد
احسنت عجب ادله هایی
ماشاالله و خدا لعت کند تفرقه انگیزان میان شیعه و سنی را
2014
هر که با آل علی(ع) در افتاد ، ورافتاد
محمد
آفرین برقلمت
دمت گرم جواب كوبنده اي به مولوي .... بيسواد دادي