ms']['section_id'] =0; ?>ms']['section_id'] =0; ?> کشتن شوهر صیغه ای خواهر برای کشته نشدن! | عصر هامون
تاریخ انتشار :شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۲۲
اگر قبول کند بیرون بیایم و کار کنم و دیه بدهم حرفی ندارم تا زمانی که اقساط دیه تمام شود همه درآمدم را به او می دهم، اما حالا واقعا چیزی ندارم.
کشتن شوهر صیغه ای خواهر برای کشته نشدن!
کشتن شوهر صیغه ای خواهر برای کشته نشدن!
به گزارش عصر هامون، احسان متهم است شوهر خواهرش را در درگیری خانوادگی با ضربه چاقو به قتل رسانده ‌است. احسان که خودش دو دختر نوجوان دارد می‌گوید قصد قتل نداشت و یک حادثه باعث شد او از کنار خانواده‌اش به زندان بیاید. این مرد که دو هفته قبل در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده‌است جزئیات قتل و زندگی خانوادگی‌اش را توضیح می‌دهد.
چه مدتی است در زندان هستی؟

حدود سه سال. بعد از قتل حامد بازداشت شدم و دیگر به خانه برنگشتم.

چرا دست به قتل زدی؟

قصدم این نبود نمی دانم یکدفعه چه شد و چرا حامد کشته شد. من می خواستم کاری کنم که ضربه چاقو به من برخورد نکند.

چرا با هم درگیر شدید؟

حامد خواهرم، مادرم و برادرم را کتک زده و آنها را بشدت زخمی کرده بود رفتم که از او بپرسم چرا این کار را کرده است که این اتفاق افتاد.

با مقتول نسبتی داشتی؟

بله او شوهر صیغه ای خواهرم بود. از اول هم من با این ازدواج مخالف بودم. حامد مرد بدرفتاری بود. او چند بار ازدواج کرده بود و فرزند و همسر هم داشت نمی دانم چرا خواهرم قبول کرد صیغه او شود.

یعنی خواهرت می دانست او همسر دارد و با این حال با او ازدواج کرد؟

بله. خواهرم می دانست. من با ازدواجش مخالفت کردم گفتم این مرد بعد از مدتی تو را رها می کند. فکر می کنم خواهرم در این تصمیم گیری اشتباه کرد.

درگیری آنها به چه دلیل بود؟

سر پول پیش خانه با هم دعوا داشتند. او می خواست خانه خواهرم را پس بگیرد. آنها با هم درگیری های شدیدی داشتند. خواهرم هم چون سرپناهی نداشت پول را نمی داد.

وقتی وارد خانه خواهرت شدی چه صحنه ای را دیدی که باعث شد خودت هم درگیر ماجرا شوی؟

دیدم صورت خواهرم کاملا خون آلود است و اصلا نمی تواند حرف بزند. دخترانم هم ترسیده بودند و حالشان خوب نبود. عمه شان را بغل کرده بودند و گریه می کردند. چون من آنها را بی مادر بزرگ می کردم، بیشتر خواهرم به آنها رسیدگی می کرد. وقتی خواهرم را در آن شرایط دیدم، سراغ مادرم رفتم که از او بپرسم چه شده. متوجه شدم مادرم هم در همان شرایط است. حامد او را هم کتک زده بود. سراغ برادرم را گرفتم و متوجه شدم برادرم هم به خاطر این که چاقو به پایش برخورد کرده در بیمارستان است. سراغ حامد رفتم تا با او صحبت کنم که این قتل اتفاق افتاد.

گفتی برای صحبت کردن رفتی، چطور شد که حامد را زدی؟

اول با هم حرف زدیم. به حامد گفتم این چه وضعی است که درست کرده ای؟ همه زن و شوهرها با هم دعوا می کنند، اما نباید زن را کتک بزنی این طوری که نمی شود خانه اداره کرد. ناراحت شد و گفت به تو ربطی ندارد خواهرت از من کلاهبرداری کرده و من او را آدم می کنم. گفتم این وضعش نمی شود طلاقش بده تمام شود. گفت این کار را هم نمی کنم. بحثمان بالا گرفت و من هم خیلی ناراحت شدم. با این حال خودم را کنترل کردم و چیزی نگفتم وقتی داشتم برمی گشتم حامد به من گفت تو و خانواده ات را آدم می کنم. این حرف خیلی به من برخورد.

چرا ایستادی و درگیر شدی؟

نه این طور نیست. من حرکت کردم و به سمت خانه مادرم رفتم سر خیابان که رسیدم دیدم هفت هشت نفری آنجا ایستاده اند. از فامیل های حامد بودند. آنها به من حمله و بشدت زخمی ام کردند. من هم برای این که بتوانم از خودم دفاع کنم و جانم را از دست ندهم چاقویی درآوردم و نوکش را بیرون گرفتم. نفهمیدم چاقو به کجای حامد خورد وقتی او زخمی روی زمین افتاده بود دیدمش و بعد هم که از ترس فرار کردم.

گفتی از خودت دفاع کردی پس چه دلیلی برای فرار وجود داشت؟

آن لحظه خیلی ترسیدم. یک لحظه چهره بچه هایم جلوی چشمم آمد و نگران آنها شدم و با خودم گفتم اگر من دستگیر شوم آنها بیچاره می شوند.

قبل از این که بازداشت شوی چه شغلی داشتی؟

آرایشگر بودم. درآمد زیادی نداشتم، اما می توانستم از پس هزینه های زندگی ام بربیایم.

گفتی دو دختر نوجوان داری اکنون آنها چه می کنند؟

مادر پیری دارم که او از دخترانم نگهداری می کند. دختر بزرگم ۱۳ ساله و دختر کوچکم ده ساله است. آنها در سن بدی قرار دارند و اگر من نباشم که از آنها مراقبت کنم، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار آنهاست.

مقتول هم فرزند داشت؟

بله. او هم دختر داشت. قبول دارم اشتباه کردم، اما واقعا در آن لحظه چاره ای نداشتم. اگر من نمی کشتم، کشته می شدم و حالا او جای من در دادگاه ایستاده بود.

گفتی خواهر، مادر و برادرت زخمی شده بودند آنها از حامد شکایت کردند؟

بله همان موقع هر سه نفر آنها برای شکایت رفتند و پرونده ای هم تشکیل شد، اما با رضایت ما تمام شد.

چرا رضایت دادید؟

مادرم که برای رضایت من رفته بود به او گفته بودند اول شما بروید و رضایت بدهید بعد ما رضایت می دهیم. با این حرف ها مادرم را گول زده بودند او هم بدون قید و شرط رضایت داده بود، ولی بعد از این که پرونده علیه آنها بسته شد زیر حرفشان زدند و گفتند رضایت نمی دهند و درخواست قصاص کردند.

برای جلب رضایت اولیای دم، خودت کاری کرده ای؟

نه. هنوز نتوانسته ام کاری بکنم. به هر حال من باید پولی داشته باشم که بتوانم به آنها پیشنهاد بدهم و بگویم رضایت می خواهم. من خیلی فقیر هستم و پولی برای این کار ندارم.

گفتی بچه هایت را مادرت نگهداری می کند، او زن پیری است. هزینه زندگی بچه ها را از کجا می آورد؟

پدرم که فوت کرد حقوق بازنشتگی اش به مادرم رسید پول زیادی نیست. مادرم سختی می کشد او نمی تواند خواسته های بچه ها را برآورده کند و آنها هم خیلی سختی می کشند و نمی دانم باید چه کنم.

چرا از ستاد دیه کمک نمی گیری یا این که می توانی از جایی وام بگیری.

ستاد دیه فقط برای کسانی که به خاطر قتل غیرعمد در زندان هستند دیه پرداخت می کند. چون من مرتکب قتل عمد شدم کمک آنها به من نمی رسد مادرم هم چند جایی رفته و درخواست وام کرده حتی به خیرین مراجعه کرده و به چند نفری هم گفته اگر پول بهره ای می دهند حاضر است بگیرد، اما می گویند چون قتل عمد بوده کمک نمی کنند. مردم حق دارند به یک مجرم کمک نکنند و من گله ای از آنها ندارم، اما دخترانم گناهی ندارند آنها که در این کار شریک نبودند، اما به اندازه من زجر می کشند. اگر من مجازات شوم می میرم و همه چیز تمام می شود، اما این دخترانم هستند که زجر می کشند و زندگی آنقدر برای آنها سخت می شود که ممکن است به راه های خلاف کشیده شوند.

همسر مقتول گفته نمی خواهد تو اعدام شوی و اگر حاضر باشی دیه بپردازی رضایت می دهد.

بله درست است او درخواست قصاص کرد، اما بعد گفت اگر من حاضر به پرداخت دیه باشم رضایت می دهد، اما مساله فقط این زن نیست که واقعا خواهری را در حقم تمام کرد. مشکل من پدر و مادر مقتول هستند که حاضر نیستند رضایت بدهند. البته من هم هنوز نتوانستم پولی جور کنم که به این زن تنها بدهم و از او خواهش کردم اگر می تواند پول کمی بگیرد و رضایت بدهد. او قیم بچه اش است و به همین خاطر ولی دم شده است.

این زن هم دختری کوچک دارد. خواهرت زندگی اش را بهم زده و او را به سختی انداخته است. فکر نمی کنی او حق دارد درخواست دیه کند؟

بله قبول دارم به طور کامل حق با اوست، اما نکته اینجاست که من اصلا پول ندارم. اگر قبول کند بیرون بیایم و کار کنم و دیه بدهم حرفی ندارم تا زمانی که اقساط دیه تمام شود همه درآمدم را به او می دهم، اما حالا واقعا چیزی ندارم.

اکنون خواهرت چه می کند؟

او سر زندگی خودش است بچه ای دارد که با او زندگی می کند. در این مدت هم چند بار برای جلب رضایت اولیای دم رفته، اما آنها قبول نکردند و گفتند هر طور شده می خواهند من را قصاص کنند. آنها حق دارند. من کار بدی کردم گاهی آنقدر در زندان اذیت می شوم که با خودم می گویم ای کاش ضربه چاقو را من خورده بودم. این طور راحت تر بود. به قول قدیمی ها مرگ یک بار و شیون یک بار بود، اما حالا هر روز می میرم. هیچ کس جز زندانی محکوم به مرگ نمی داند انتظار برای طناب دار یعنی چه.
انتهای پیام/۹۰۳۱ https://www.asrehamoon.ir/vdch.6n-t23n6kftd2.html
منبع : جام نیوز
نام شما
آدرس ايميل شما