تاریخ انتشار :سه شنبه ۲ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۴۹
امروزه تامین خون مورد نیاز بیماران به سنت حسنه «اهدا» تبدیل شده و چه چیز انسانی تر از این که دهنده خون، مایع حیات خود را بی دریغ اهدا می کند به این امید که بتواند زندگی فرد یا افرادی را نجات دهد، هر چند هیچ یک از آن افراد را نشناسد.
قطره قطره خون تو، لحظه لحظه زندگی بیماران است
قطره قطره خون تو، لحظه لحظه زندگی بیماران است
به گزارش سرویس اجتماعی عصرهامون به نقل از زاهدانه، آمارها حاکی از آن است که روزانه هزاران نفر در دنیا به خون و فرآورده های خونی نیاز پیدا می کنند. تصادفات رانندگی، سوختگی ها و اعمال جراحی، زنان باردار هنگام زایمان، بیماران سرطانی که شیمی درمانی یا اشعه درمانی می شوند و بیماران تالاسمی و هموفیلی از عمده ترین گروه هایی هستند که یا به طور موردی یا به دلیل شرایط خاص شان برای داشتن یک زندگی نسبتا طبیعی مجبورند تمام عمر به طور منظم خون یا فرآورده های خونی دریافت کنند.

تا وقتی حوادث ناگوار در کمین انسان نشسته باشد و تا وقتی بیماری های گوناگون مشکلاتی برای خون افراد به وجود آورند، انسان به خون اهدایی نیاز خواهد داشت.

در همین زمینه خبرنگار زاهدانه گفت و گویی را با جوانترین اهداکنندگان خون که مصمم هستند تا همیشه خون خود را برای نجات جان نیازمندان اهدا کنند، انجام داده است؛ در این بین هستند افرادی که به علت کهولت سن دیگر توان اهدای خون را ندارند و به نوعی در این راه بازنشسته شده و جای خود را به جوانان می دهند. جوانان دیروز بازنشسته های اهدا کننده خون امروز هستند که به دلایل بسیار از جمله اعتقادات مذهبی، صفا و صمیمیت باطنی و همچنین احساس مسوولیت، داوطلبانه خون خود را اهدا می کردند.

دعای خیر بیماران، سلامتی ام را بیمه می کند

عبدالرضا قربانی فرد میانسالی است که در گفتگو با خبرنگار زاهدانه می گوید: اهدای خون یکی از اعمال خیرخواهانه و خداپسندانه ای است که موجب نجات جان انسان های نیازمند خون می شود.

عبدالرضا که از اهدا کنندگان مستمر خون است از 18 سالگی اقدام به اهدای خون کرده و حداقل در سال 3 مرتبه خون خود را اهدا می کند، این حس انسان دوستانه را به لحاظ وظیفه انسانی که برعهده دارد انجام می دهد تا هم به بیماران نیازمند که در حوادث سوانح رانندگی و جاده ای جانشان در خظر است کمکی کرده باشد هم برای سلامتی بدن خود گام بر دارد.

وی می گوید: ازاینکه خون خود را به افراد نیازمند اهدا می کنم احساس خوشحالی، سرور و خوشبختی دارم که خون من واسطه نجات جان یک نیازمند است.

قربانی ادامه می دهد: ما در استانی زندگی می کنیم که با کمبود خون مواجه است به همین دلیل از همه افرادی که می توانند خون خود را اهدا کنند تقاضا دارم که با اهدای خون خود به نیازمندان و بیماران کمک کنند تا سلامت خود را با دعای خیر این افراد بیمه کنند.

احساس غرور می کنم

 

حسین نوجوان ترین فرد اهداکننده خون است که در گفت و گو با خبرنگار زاهدانه می خواهد هویتش چندان آشکار نشود چرا که این سنت حسنه را برای رضای خدا و نجات بیماران انجام می دهد و دوست دارد در این راه گمنام بماند. از 15 سالگی اقدام به اهدای خون کرده و هم اکنون که 21 ساله دارد 17 بار خون خود برای نجات جان نیازمندان به خون اهدا کرده است.

حسین بیان می کند: وقتی که خون اهدا می کنم روحم بسيار سبک می شود و احساس بسيار خوبی دارم، اين حس که خون من جان يک هم وطن را نجات خواهد داد حس زيبايی را به من هديه می کند. علاوه بر اين اهدای خون برای سلامت خودم مفيد است و بعد از چند روز احساس رضايت می کنم.

وی با لبخندی که بر لب دارد خاطره ای از اولین باری که برای اهدای خون رفته بود، می گوید: یادش می آید برای اولین بار خیلی ترس و دلهره داشته اما بعد از اتمام مراحل خونگیری بسیار شاداب بوده، از اینکه لبخند را میهمان لبان بیماران تالاسمی که زندگیشان به تزریق خون وابسته است، می کند بسیار خوشحال است وبه خود افتخار می کند که تنها کاری که برای کم کردن درد و رنج این بیماران می تواند انجام دهد بخشیدن زندگی دوباره به آنها است.

حسین ادامه می دهد: شاید باور نکنید، اما بقدری بدنم به اینکار عادت کرده که در موعد مقرر مانند وسوسه ای که به جان آدمی می افتد راهی انتقال خون می شوم و اگر نتوانم این عمل را انجام دهم حس ضعف سرتا پای وجودم را فرا می گیرد.

جالب است بدانید اهدای خون من باعث تشویق اطرافیانم به این امر خداپسندانه شد و هم اکنون همراه پسر دایی و پسر خاله هایم برای اهدای خون می رویم.

پیرترین اهداکننده خون، جوانان را به اهدای خون دعوت می کند

نوتی زهی یادش نمی آید از چه زمانی شروع به اهدای خون کرده است، اما می گوید خیلی جوان بود که از اهداکنندگان ثابت خون شد و الان چند سالی ست که به علت کهولت سن توان اهدای خون را ندارد و از این بابت بسیار ناراحت است.

این بازنشسته اهدای خون هدف از این کار را نجات جان افراد کم خون عنوان می کند و ادامه می دهد: وقتی می بینیم اطرافیانمان که مشکل خونی دارند در شرایط سختی مجبور به زندگی هستند، افرادی که ناخواسته باید طعم درد و رنج را تاپایان عمر تحمل کنند  دیدن این صحنه ها آدمی را مجاب به کمک کردن به آنها می کند تا جایی که در توانم بود با اهدای خون خود به این بیماران کمک کردم و امروز از اینکه کهولت و بیماری مانع هدفم شده است ناراحت هستم.

با اهدای خون نه تنها به بیماران کمک می کردم بلکه سلامت بدن خودم هم تضمین بود و تا الان کوچکترین بیماری سخت و غیرقابل تحملی نداشتم و از این بابت نیزخوشحال هستم.

به عنوان پیرترین اهداکننده این خطه از افراد سالم الخصوص جوانان تقاضا دارم با اهدای خون خود جان بیماری را نجات دهند و در این امر خداپسندانه شرکت کنند.

اهدای خون، اهدای زندگی به بیماران است

حمیده جوانی 25 ساله است که از سن 21 سالگی شروع به اهدای خون کرده و سالی 3 مرتبه خون خود را اهدا می کند.

می گوید: اولین بار خیلی ترس داشتم همه به من می گفتند اگر خون بدهی چاق می شوی و... مادرم اجازه خون دادن به من نمی داد، تصمیم گرفتم بدون اجازه اینکار را انجام دهم. به همین دلیل بصورت پنهانی برای اهدای خون دادم چند روز بعد وقتی دستم کمی کبود شد تازه مادرم فهمید حالا بماند که چقدر دعوایم کرد اما از آن به بعد هر 4 ماه یکبار به موقع می روم و خونم را اهدا می کنم.

از اینکه دراین حس انسان دوستانه و خداپسندانه شرکت می کنم بسیار خوشحالم به نحوی که عادت کرده ام اگر موعد اهدای خونم فرابرسد ونروم،مانند خوره ای که به جانم می افتد وسوسه می شوم؛ در بدترین شرایط با زبان روزه هم اقدام به اهدای خون کرده ام و از اینکه می توانم گامی در جهت کمک به افراد بردارم بسیار راضی هستم.

حمیده بیان می کند:اهدای خون احساس بسيار خوبی به همراه دارد، وقتی که روی تخت خوابيده ای و می دانی قطره های خونی که از بدنت خارج می شود، جان انسانی را نجات خواهد داد و لبخند شادی را بر لب خانواده ای خواهد نشاند و رضايت خدا را نيز جلب خواهد کرد.

اهدای خون حس زيبايی را به من هديه می کند

 

شقایق مودی اول اهدا کننده جوان دیگری است که از 20 سالگی اقدام به این امر خداپسندانه کرده و اینکار را به عنوان بهترین نذر در زندگیش انجام می دهد.

شقایق می گوید:نجات جان انسان ها بسيار ارزشمند است، یادم می آید در بیمارستان بودم صحنه ای از تصادف افراد که نیاز به خون داشتند مرا تشویق به اینکار کرد، اولین بار سر گیجه و کمی دلهره داشتم اما حس بسیار خوبی بود که خونم به نجات فردی کمک می کند.

وی بیان می کند: کمک به هم نوع و نجات جان يک انسان برايم از اهميت زيادی برخوردار است، اميدوارم خداوند هم قبول کند زيرا به نظر من نجات جان يک انسان بسيار ارزشمند است

انتهای پیام/4382

https://www.asrehamoon.ir/vdchzmn-.23nwqdftt2.html
منبع : پایگاه خبری زاهدانه
نام شما
آدرس ايميل شما