تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۷
هربار که صحبت از مرگ می شد ایشان می گفتند از خدا می خواهم توی بستر نمیرم و دوست دارم طوری به ملاقات خدا بروم که شرمنده نشوم.
شهید سید محمد تقی طباطبایی اولین نماینده‌ای که در جریان عزل بنی صدر نقش کلیدی داشت/ می خواهم با چهره ای خونین خدا را ملاقات کنم
شهید سید محمد تقی طباطبایی اولین نماینده‌ای که در جریان عزل بنی صدر نقش کلیدی داشت/ می خواهم با چهره ای خونین خدا را ملاقات کنم
به گزارش سرویس اجتماعی عصر هامون به نقل از اوشیدا، روحانی شهید سید محمد تقی طباطبایی در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۵۷ نقش مهم و ارزنده‌ای در بسیج و ساماندهی نیروهای مردمی علیه حکومت ستمشاهی داشت و در چند ماه مانده به پیروزی انقلاب برای آگاهی مردم از اهداف مقدس نهضت امام خمینی (ره) از روحانیون سرشناس کشور دعوت می کرد تا به منطقه سیستان سفر کنند و به افشای ماهیت رژیم بپردازند.
مدیریت و درایت وی موجب شد تا در طول تظاهرات مردم سیستان با کمترین درگیری و شهید در این منطقه پیروز وگروه‌های مختلف به حاشیه رانده شوند.
وی به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان اولین رئیس کمیته انقلاب منطقه سیستان انتخاب گردید و توانست گروه هایی را که درصدد ایجاد انشعاب در صفوف مردم انقلابی زابل بودند شناسایی نموده و به آنها اجازه فعالیت علیه انقلاب نوپا را ندهد.

شهید حسینی طباطبایی به عنوان ریاست دادگاه انقلاب اسلامی و ریاست حزب جمهوری و سپس به عنوان اولین نماینده مردم سیستان در مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و اولین نماینده‌ای بود که در جریان عزل بنی صدر نقش کلیدی داشت.
سید محمد تقی طباطبائی در طول سالهای حیات خود کتب بسیاری را به رشته تحریر درآورد که می توان به منطق منظوم، منتهی المیزان و جزوه ای به زبان عربی در مدح حضرت علی (ع)نام برد.

حجت الاسلام و المسلمین محمد لکزایی معروف به اعتمادی یکی از روحانیون مبارز و فعالی است که در سالهای قبل و پس از انقلاب اسلامی یکی از یاران و نزدیکان شهید آیت الله سید محمد تقی حسینی طباطبایی بوده که در جریان مبارزات انقلابی در منطقه سیستان با این شهید آشنا شده و در کنار ایشان به فعالیتهای انقلابی می پردازد.
او با ورق زدن عکسهای از دوران انقلاب و مبارزات مردمی بر علیه رژیم شاهنشاهی می گوید: شهید طباطبایی پایگاه انقلابی در مسجد حکیم زابل ایجاد کرده بود و از آن طریق مردم را به مبارزات علیه رژیم سلطنتی دعوت می کرد،بخشی از جلسات را در مسجد و تعدادی از جلسات را در منزل خودش برگزارمی کرد.
اعتمادی بیان کرد: ایشان با مردم بودند و مردم هم با ایشان بوده و از جان ودل شهید را دوست داشتند.
وی اشاره کرد: شهید طباطبایی مقلد حضرت امام (ره) بود، ماهم مقلد امام شدیم، ایشان تنها نماینده حضرت امام در سیستان بودند،فردی نترس،سخنور دارای سطح معلومات خوبی بودند.

وی به مدیریت و رهبری عالی ایشان در بحث رهبری مبارزات انقلابی اشاره کرد و افزود: اگر رهبری آگاهانه شهید حسینی طباطبایی نبود،قطعا کشتارهای زیادی در جریان مبارزات مردم با نیروهای ساواک در سیستان روی می داد،ایشان تمام سعی و تلاششان این بود که فعالیتهای انقلابی و مخالفتهای مردمی نسبت به رژیم سلطنتی بدون خونریزی صورت گیرد.
همسر شهید سید محمد تقی حسینی طباطبایی در بازخوانی خاطرات خود با این شهید بزرگوار می گوید: حاج آقا اینقدر به قشر مستضعف اهمیت می داد که تصمیم داشت منزل را بفروشد و پولش را به مردم بدهد.
سال ۱۳۴۰ ازدواج کردیم چند سال بعد از ازدواج مبارزات علیه رژیم پررنگ شدو حاج آقا هم در این زمینه خیلی فعال بود.
 

بعد از پیروزی انقلاب فکر می کردم سر حاج آقا خلوت تر میشه اما اصلا اینطور نبود و دیگر روز و شب دیگه برایشان نمانده بود و زمان خوابشان نهایتا ۴ ساعت بود.
هربار که صحبت از مرگ می شد ایشان می گفتند از خدا می خواهم توی بستر نمیرم و دوست دارم طوری به ملاقات خدا بروم که شرمنده نشوم.
حاج اقا همیشه می گفت: می خواهم با چهره ای خونین خدا را ملاقات کنم.
سید هادی حسینی طباطبائی فرزند شهید سید محمد تقی حسینی طباطبائی به گوشه ای از فعالیت های پدر بزرگوارش اشاره می کند:
در آغاز حرکتهای علنی کشور در سال ۱۳۵۷ ، ایشان به عنوان پرچمدار مبارزات ، اولین اعتراضات و تظاهرات را در استان آغاز و مدیریت کرد.

پس از پیروزی انقلاب ، مسئولیت دادگاه انقلاب و کمیته انقلاب اسلامی و سامان دادن اوضاع در سیستان را عهده دار شد و با رای قاطع مردم زابل نماینده آنان در اولین مجلس شورای اسلامی گردید و به عنوان یکی از پیروان واقعی امام خمینی (ره) و ولایت مطلقه فقیه به همراه یارانش چون ،شهید بهشتی (ره)مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای که از دوران تحصیل در مشهد با او آشنا و محشور بود، خدمات قابل توجهی به منطقه ارائه داد.
ایشان از دورانی که در زندان بودند به عنوان یک کلاس درس یاد می کردند و یکی از درس های که زندان داشت کنترل خشم بود و در آن لحظه شروع به قدم زدن و گفتن ذکر و استغفار می کردند.

نرگس حسینی طباطبایی دختر شهید آیت الله سید محمد تقی حسینی طباطبایی در گفت و گو با خبرنگار اوشیدا در بیان از شخصیت پدربزرگوار خود گفت: خیلی از پدرها زنده هستند ،اما حس نمی شوند ولی من لحظه لحظه حضور پدرم را با اعضاء و جوارح خود حس می کنم که ایشان وجود دارند و قرآن نیز درباره شهداء می فرماید: اینها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.
وی گفت: الان که فکرمی کنم خیلی از هم سن و سالهای خودم که پدر دارند،آن حضوری که پدرم برای من ایجاد کرده بود را ندارند،آنچنان شخصیتی بودند که برای من همچون شخصیتی گمشده و مجهول است.

پدرم دوست داشت با صورت خونی از دنیا برود
وی گفت: الان که فکرمی کنم خیلی از هم سن و سالهای خودم که پدر دارند،آن حضوری که پدرم برای من ایجاد کرده بود را ندارند،آنچنان شخصیتی بودند که برای من همچون شخصیتی گمشده و مجهول است.
طباطبایی متذکرشد: درست است که جسم ایشان در زیر خاک است اما اسم ایشان روز به روز زنده ترمی شود،چرا که پدرم زنده است و با من حرف می زند.
وی با بیان اینکه هرچه دارم از پدرم دارم گفت: ایشان گمنام و غریب ماندند و نبود کسی که نام ایشان را زنده کند.
سرانجام روحانی شهید سید محمد تقی طباطبایی پس از عمری مبارزه در راه احیای حق و مبارزه در سن ۵۳ سالگی در برابر منافقین و زورگویان روز هفتم تیرماه سال ۱۳۶۰ به همراه ۷۱ کبوتر خونین بال دیگر در حادثه انفجار حزب جمهوری عاشقانه به سوی معبود ازلی پر گشودو پیکر پاکش را در زادگاهش به خاک سپردند.
انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdchiznq.23nv6dftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما