تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۰۷
اصرار داشت حتماً پسر سردار شوشتری را ببیند و کوتاه هم نمی‌آمد؛ بردمش کنار آقا فرج‌الله، دست انداخت گردن او و لابه‌لای اشک‌هایش گفت: شما به تنهایی یتیم نشدید، بلکه ما همه یتیم شدیم، امروز روز گریه بلوچ‌هاست.
سرباز؛ راوی به خون غلطیدن سربازان وحدت/ اسطوره ای که حماسه اش در تاریخ سیستان و بلوچستان ماندگار شد
سرباز؛ راوی به خون غلطیدن سربازان وحدت/ اسطوره ای که حماسه اش در تاریخ سیستان و بلوچستان ماندگار شد
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت عصر هامون، سیستان و بلوچستان از یاد نمی برد خاطرات تلخی را که هراز گاهی به سرکردگی آمریکا تکرار می شود که علاوه بر از دست دادن تعدادی از هموطنان باعث شناخت اسطوره هایی از منادیان وحدت در استان می شود اسطوره هایی که تنها پس از شهادتشان عمق نفوذشان نمایان می شود.
26 مهر ماه سال 88 بود که سبزپوشان سپاه با غیورمردان سفیدپوش بلوچ برای برگزاری یک برنامه وحدت‌آفرین گردهم جمع آمدند، رنگ قرمز برای به تصویر کشیدن پرچم سه رنگ ایران اسلامی کم بود، این عزیزان قطعه مهم پازل را با نثار خون خود کامل کردند.
سردار شهید نور علی شوشتری یکی از اسطوره هایی سیستان و بلوچستان بود که در این حادثه منادی وحدت شیعه و سنی شد چرا که از همان روزهای نخستی که قدم به سیستان و بلوچستان گذاشت بنای فکری اش همراه ساختن مردم با نظام و انقلاب بود،که طی مدت حضور چند ماهه خود در این استان محروم مرزی منشا خدمات فرهنگی، عمرانی، درمانی و امنیتی فراوان در منطقه شد.
روزی که تمام استان گریست
به گفته سردار محمد مارانی فرمانده قرارگاه قدس جنوب شرق کشور ،بیست و هفتم مهر 88 که در زاهدان سرگرم برنامه تشییع جنازه شهیدان بودیم، یکی از بلوچ‌ها آمد و پرسید: پسر آقای شوشتری کدام یکی از اینها است.
دیدم با چشمانی اشکبار ایستاده تا پاسخش را بدهم؛ در حالیکه بلوچ‌ها به ندرت برای مردگانشان گریه می‌کنند. اول پرسیدم چه کار دارد؟ و گفتم لابه‌لای جمعیت است و نمی‌شود صدایش زد.
اصرار داشت که حتماً پسر سردار شوشتری را ببیند و کوتاه هم نمی‌آمد. بردمش کنار آقا فرج‌الله، دست انداخت گردن او و لابه‌لای اشک‌هایش گفت: شما به تنهایی یتیم نشدید، بلکه ما همه یتیم شدیم. امروز! روز گریه بلوچ‌ها است.

وحدت بین شیعه و سنی بزرگترین آرزرویش بود
«طیبه درری»، همسر شهید شوشتری در گفت و گو با خبرنگار ایثار و شهادت عصر هامون با بیان اینکه بزرگترین آرزوی شهید، وحدت بین شیعه و سنی بود، گفت: نور علی خود را وقف خدمت به مردم سیستان و بلوچستان کرده بود و همیشه از دردها و رنج های مردم سخن می گفت که از خودم خجالت می کشم که در برابر آنها شاهانه زندگی می کنم به همین علت هرآنچه در توان داشت را وقف خدمت به این مردم کرد و از این کار افتخار می کرد.
وی ادامه داد: یادم می آید یکبار که برای سرکشی از مستضعفان رفته بود وقت برگشتن، گریه می کرد و می گفت: حاج خانم خیلی در آسایش هستی، اگر بروی در آنجا زندگی کنی می فهمی معنای آسایش و رفاه را، دلت خون می شود؛ این آسایش ما در  مقابل آنان حق الناس است.
همسر شهید شوشتری می گوید: آباد کردن این استان و وحدت بین شیعه و سنی بزرگترین آرزوی همسرم بود، دوست داشت این دو مذهب آنقدر با هم صمیمی باشند که وحدتشان زبانزد خاص و عام باشد چون با دیدن اینها به آرامش می رسید و لذت می برد.
از وقتی برای خدمت به این منطقه آمد شادتر شده بود و تنها دغدغه اش وحدت در استان سیستان و بلوچستان بود و به گمانم همین خصوصیتش هم باعث شد تا تروریست ها با هدف براندازی این تفکر و عدم وحدت در این منطقه او را به شهادت برسانند.

مهریه ام را به چراغ خانه ام بخشیدم
حاجیه خانم درری با بیان اینکه همسرم چراغ نورانی خانه ام بود و هرگاه که از ماموریت می آمد گویی امیدی در دل ما روشن شده است، اضافه کرد: جویای احوال همه بود با همه به گرمی احوال پرسی می کرد و هیچگاه خستگی هایش را بروز نمی داد، نوه هایم را دوست داشت و با آن ها در حیاط خانه بازی می کرد.
همسر شهید شوشتری با اشاره به اینکه شهید شوشتری همواره از دست پخت زنان بلوچ تمجید می کرد، گفت: به طوری که یک روز که از کنگره شهدا باز می گشت، گفت: چه بوی غذای بلوچی در خانه راه افتاده است گفتم: همین طوری درست کرده ام، بدون این که بحث خنده داری وجود داشته باشد هر دو خندیدیم.
وی بیان می کند: در سن 18 سالگی با شهید شوشتری ازدواج کردم، مهریه ام 2 هزار تومان بود که آن زمان به شهید بخشیدم زیرا می گفتند هرکس مهریه اش را به همسرش ببخشد جایش بهشت است و من نیز مهریه ام را به همسرم بخشیدم.
 
سجاده نماز حاجی با ارزش ترین یادگاری برایمان است
حاجیه خانم درری ادامه می دهد: شش فرزند به یادگار از شهید شوشتری دارم و در کنار فرزندانم هنوز هم سجاده ای که شهید هر زمانی از راه می‌رسید و دو رکعت نماز به جا می آورد را نگه داشته ام زیرا تنها یادگاری با ارزشی است که به یادگار از حاجی برایمان مانده است.
وی می گوید: از کودکی یتیم بودم. درد یتیمی سخت است، دلم نمی خواست فرزندانم این درد را تجربه کنند از اینرو حاجی را بیمه امام زمان(عج) کردم. به طوری که هر گاه همسرم آرزوی شهادت می کرد، به او می گفتم من شما را بيمه امام زمان (عج) کرده ام، بايد بمانيد و به اسلام خدمت کنيد. از این حرفم ناراحت می شد تا اینکه گفت باید بیمه ات را از بین ببری و من اینکار را کردم؛ درست یکسال بعد همسرم شهید شد.
هم اکنون هرگاه دلتنگش می شوم آخرین لحظات دیدارمان برایم تداعی می شود، برایم سخت است آخرین صبحانه را در کنار همسرم خوردم و روز بعد خبر شهادتش را شنیدم.
 
قسمتی از وصیت نامه شهید شوشتری
دیروز از هر چه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد. آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم یاحسین فرماندهی ازان توست؛ الان مینویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.
 
پیام رهبر معظم انقلاب در خصوص شهید شوشتری 
رهبر معظم انقلاب در مراسم بزرگداشت شهدای خراسان در 27 مهر ماه 88 در خصوص ویژگی های شهید شوشتری چنین بیان می‏کنند: «...اين شهيد عزيزمان، شهيد شوشتری واقعا جزو عناصر پاکيزه سپاه بود. بنده ايشان را از نزديک می شناختم و می‏دانستم که جزو انسان های مومن، پاک، سالم، صميمی، فعال و زحمتکش و حقيقتا مظهری از همين ارزش هایی بود که متراکم می شود و يک شهيد را به وجود می‏آورد. در واقع شهيد شوشتری خودش را به اين کنگره رساند و در اعداد شهدا قرار گرفت. خداوند ان شاء الله درجات ايشان را عالي کند و گوارا باد بر اين انسان مجاهد و مبارز اين پايان با ارزش. بعد از اين که سال ها در جنگ بوده و تجربه‌های جنگ را از سر گذرانده و سالم از جنگ بيرون آمده بالاخره شهادت نصيبش شد. اين خيلی ارزش بزرگی است. به خانواده ايشان و دوستان ايشان بايد تبريک و تسليت بگوييم...»
 انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcdoo05.yt09s6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما