تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۱
هم رزم شهید تیمور مرادقلی بازگو می کند؛

خاطره ای از شهید روزهای گرم زمستان ۵۷ زاهدان

روایت لحظات شهادت اولین شهید انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان را در سنت نیوز بخوانید.
خاطره ای از شهید روزهای گرم زمستان ۵۷ زاهدان
خاطره ای از شهید روزهای گرم زمستان ۵۷ زاهدان

به گزارش سرویس اجتماعی عصرهامون به نقل از پایگاه خبری، تحلیلی سنت نیوز؛ بهمن ۵۷ بود و هوا بسیار سرد اما دل های همه با تنور انقلاب گرم شده بود .
خیابان های اطراف مسجد جامع شلوغ ترین اوقات خود را  تجربه می کرد و جای سوزن انداختن نبود.
در آن اجتماع همکاران فرهنگی نیز شرکت داشتند و گویی معلم ها عزمشان را جزم کرده بودند تا درس عملی ایستادگی و انقلاب را برای دانش آموزان مشق کنند.
آیت الله کفعمی شروع به سخنرانی کردند و همه محو کلام ایشان، گوش به آوای انقلاب سپرده بودیم.
نگاهی به اطرافم انداختم دیدم یکی از همکاران مومنم به اسم تیمور مرادقلی کنارم  ایستاده و چشمانش با هر فراز از بیانات آیت الله کفعمی برق می زند و حرارت احساساتش به فوران فریاد مرگ بر شاه نزدیک تر می شود.
 به هر طرف که نگاه می کردم همین طور بود انگار من و تیمور تنها کسانی نبودیم که ندای انقلاب مجذوبمان کرده بود.
مردم از ظلم و ستم محمد رضا خسته شده بودند و مدام فریاد مرگ بر شاه بلند می شد و لرزه های ساختمان مسجد جامع گواه بر این مطلب بود.
فرهنگیان که پای ثابت تظاهرات و اجتماعات برعلیه دستگاه طاغوت شده بودند با هیجان بیشتری فریاد می زدند  و من و تیمور نیز از این قاعده مستثنا نبودیم.
همه خوشحال بودیم وبه نظر می رسید دیگر حکومت شاهنشاهی رفتنی است.
ناگهان ولوله ای برپا شد. از گوشه و کنار صدای پناه بگیرید به گوش می رسید  به اطراف که نگاه کردم دیدم
مزدوران حکومتی به خیابان ریخته اند و حتی حرمت خانه خدا را هم نگاه نمی دارند و وحشیانه به سمت مردم حمله ور شده و تیر اندازی می کنند.
لحظات هولناکی بود؛تیر اندازی شروع شده بود و هر کس به گوشه ای پناه می برد اما من نمی توانستم قدم از قدم بردارم. عرق سردی به رو پیشانیم نشسته بود.

باورم نمی شد؛ تیمور به زمین افتاده بود.
خوب که نگاه کردم دیدم ملائکه خرامان خرامان آمدند و تیمور را به بهشت خود آمدش کردند.
انتهای پیام/4382

https://www.asrehamoon.ir/vdccpsq4.2bqim8laa2.html
منبع : سنت نیوز
نام شما
آدرس ايميل شما