تاریخ انتشار :پنجشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۱۱
زندگینامه شهیدان خطه سیستان درهشت سال دفاع مقدس و بخصوص شهید میرحسینی سرشار از معنویت و ایثار و شهامت در راه خداوند است.
"میرحسینی" شهیدی که مقام معظم رهبری سیستان را با نام او می شناسد
"میرحسینی" شهیدی که مقام معظم رهبری سیستان را با نام او می شناسد
به گزارش عصرهامون به نقل از "اوشیدا" شهيد ميرحسيني فرمانده اي بود كه همه ابعاد يك فرمانده اسلامي را با تعاريف اصيل آقا اميرالمومنين (ع) دارا بود.
سردار شهید قاسم میرحسینی در سال ‪ ۴۲‬در روستای میربیک از توابع جزینک زابل دیده به جهان گشود. شروع تحصیلات وی از سال ‪ ۴۷‬بود و در سال ‪ ۶۰‬موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
وی در همین سال به عضویت سپاه درآمد و در بخش‌های پذیرش و عملیات این نهاد مشغول فعالیت شد، شهید میرحسینی که دارای چهار برادر دیگر نیز می‌باشد به همراه آنان برای گذراندن دوره آموزش فرماندهی به پادگان امام علی (ع) تهران اعزام شد. این شهید بزرگوار پس از گذراندن پنج ماه دوره آموزشی همزمان با عملیات بزرگ بیت‌المقدس به جبهه و شرکت در این عملیات اعزام شد. وی در سال ‪ ۶۱‬نخست به عنوان مربی آموزشی و سپس فرماندهی گردان خدمت کرد و در عملیات والفجر مقدماتی مسوول طرح و عملیات تیپ ثارالله بود و قبل از عملیات خیبر به فرماندهی این تیپ برگزیده شد. شهید میرحسینی در سال ‪ ۶۲‬ازدواج کرد و در تابستان ‪ ۶۳‬به عنوان مسوول طرح و عملیات لشکر ‪ ۴۱‬ثارالله منصوب و با شرکت در عملیات بدر به شدت مجروح شد. میرحسینی در سن ‪ ۲۲‬سالگی توفیق زیارت خانه خدا را یافته بود و پس از بازگشت از این سفر معنوی به عنوان قایم مقام لشکر ‪ ۴۱‬ثارالله معرفی شد. نوزدهم آذر سال ‪ ۶۵‬روز تلخ و فراموش نشدنی برای همرزمان شهید میرحسینی خانواده و مردم دارالولایه سیستان بشمار می‌رود. این سردار دلیر اسلام در عملیات کربلای پنج در منطقه عملیاتی شلمچه به درجه رفیع شهادت نایل آمد. 
مقام معظم رهبری درباره  سردار شهید حاج قاسم میر حسینی می فرمایند : «من سیستان را با شهید میر حسینی می‌شناسم.»

خاطرات سردار قاسم سلیمانی درباره سردار شهید حاج قاسم میرحسینی:
او یک سخنور بود و وقتی شروع به صحبت می‌کرد به قول بچه‌ها سحر می‌کرد. تمام حرفهای خودش را با استناد به آیات و روایات نقل می‌کرد. من واقعا احساس می‌کردم هیچ روحانی توی سن و سال خودش به پای ایشان نمی‌رسید. در بعد فرماندهی ما باید بگویم ایشان در جلسات همیشه صائب‌ترین نظرات را می‌داد. بهترین نظر، نظر شهید میرحسینی بود و در میدان عمل هم همان‌ها به وقوع می‌پیوست. خدا را شاهد می‌گیرم که هیچ وقت در چهره شهید میرحسینی در سخت‌ترین شرایط من هراسی ندیدم. انگار در وجود این مرد چیزی به عنوان ترس، هراس، دلهره و تردید وجود نداشت. اگر در محاصره بود همانطور صحبت می‌کرد که در اردوگاه صحبت می‌کرد. در حالیکه رگبار گلوله از همه طرف می‌بارید و همه خودشان را در پناهگاه‌ها پنهان می‌کردند، مانند پشت سنگری یا تپه خاکی ... که تیر نخورند، اما این شهید عالیقدر می‌ایستاد و ما همه مات و مبهوت حرکات او می‌شدیم. نگاه می‌کردم ایشان را مثل کسی که در جنگهای قدیمی جلو دشمن رجز می‌خواندند؛ بچه‌ها را بسیج می‌کرد، حرکت می‌داد و در آن صحنه شوخی می‌کرد. خداوند این توفیق را به من داد که تقریبا از عملیات والفجر یک تا این اواخر که خیلی هم بود در خدمت ایشان باشم من واقعا این را می‌گویم که در همه شهدای جنگ تحمیلی خیلی دوستان بسیاری داشتم. در عملیات‌های مختلف هیچکس را مانند ایشان ندیدم. از زمانی که من در خدمت ایشان بودم هیچ وقت ندیدم که نافله شبش ترک بشود. یا هیچ نافله شبی ندیدم که از شهید میرحسینی بدون گریه تمام شود؛ و خدا شاهد است ما با گریه این شهید بزرگوار بیدار می‌شدیم. یک آدم عجیبی بود. دنیای بیکران معرفت بود. می‌دیدم وقتی گردان دور ایشان حلقه می‌زد و ایشان می‌خواست سخنرانی کند از لحظه ای که بسم الله می‌گفت تا انتهای صحبتش واقعا مثل یک جوجه‌هایی که مادرشان غذا را در دهانشان می‌گذارد همه حواسشان متوجه دهن مادر است، همه گردان مسحور ایشان می‌شد! محو ایشان می‌شد.
او ناجی همه عملیات‌ها بود در صحنه جنگ وقتی عراقی‌ها پاتک می‌کردند و فشار می‌آمد همین قدر که در جبهه می‌پیچید که میرحسینی آمد والله قسم انگار یک لشکر می‌آمد. اینقدر در کل جبهه تاثیر داشت.

انتهای پیام/     
 
https://www.asrehamoon.ir/vdceff8v.jh8wzi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما