بی توجهی بانوی سبز به مسائل محیط زیستی بالاخره ایران را صاحب یک عنوان کرد و باعث شد سازمان جهانی بهداشت زابل را به عنوان آلوده ترین شهر دنیا انتخاب کند.
به گزارش عصرهامون، این روزها زابل به واسطه قرار گرفتن در صدر آلوده ترین شهرهای جهان صدر اخبار را هم از آن خود کرده تا لااقل این رتبه آبرو بر تلنگری باشد برای مسئولینی که نفس های بریده مردم سیستان را نمی بینند.
مثل بسیاری موارد دیگر، در این گونه موارد که مشکلی در کشور رخ میدهد بازی قدیمی «کی بود کی بود من نبودم» شروع میشود؛ مسئولان مربوط به جای برنامهریزی و ارائه راهکارهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت اغلب به دنبال شانه خالی کردن از مسئولیتهایشان و یا به دنبال پاسکاری کردن بین خود هستند. رفتاری که مردم را یاد ضربالمثل معروف «من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود» میاندازد!
اما ظاهرا مسئولین سازمان محیط زیست و سایر دولتی ها با افزایش مطالبات مردمی و رسانهای، سناریوی نخ نما شدهای را در دست میگیرند و سعی میکنند تقصیرها را به گردن دولت قبل بیاندازند.
سناریو: مقصریابی
مقصر اول: دولتهای نهم و دهم
ابتکار گفت: اگر دولت قبل خیلی کمتر از این میزان نوع دید خود را تغییر می داد و فقط نام هامون را یک بار می برد این تالاب با این همه مشکلاتی که بیشتر مربوط به سالهای قبل است رو به رو نمی شد.
مقصر دوم: سازمان بهداشت جهانی
ابتکار می گوید: آماری که از سوی سازمان بهداشت جهانی مبنی بر معرفی زابل به عنوان آلوده ترین شهر جهان اعلام شده مربوط به سال 2012 است و دقت کافی را ندارد
مقصر سوم: نخست وزیر پهلوی
هوشنگ ناظری فرماندار ویژه زابل در این خصوص گفت: بر اساس پروتکل ۱۳۵۱ که در زمان نخست وزیری امیرعباس هویدای معدوم میان ایران و افغانستان بسته شد، حقابه تعیین شده برای ایران با نیازها اصلاً همخوانی ندارد و حق آبه ایران در آن پرتکل از ۷۰۰۰مترمکعب در ثانیه به ۲۶ مترمکعب در ثانیه کاهش یافت که حتی همان حقابه نیز هیچ گاه به ایران پرداخت نشده است.
مقصر چهارم: دولت افغانستان
فرماندار زابل می گوید: مطالبه ما از افغانستان دو حق آبه جدا از هم است. یکی حقابه رود هیرمند که بر اساس قراردادهای فی مابین باید پرداخت شود و دیگری حق آبه تالاب هامون که بر اساس کنوانسیونهای متعدد بین المللی دولت افغانستان موظف است برای ادامه حیات تالاب پرداخت کند.
مقصر پنجم: صدا و سیما
هوشنگ ناظری در بخش از سخنان خود گفت: در دولت قبل بر خلاف دریاچه ارومیه به بحران دریاچه هامون و رود هیرمند توجه نشد و این بیتوجهی شامل صدا و سیما نیز هست. صدا و سیما نیز در گذشته حتی یک بار به بحران منطقه سیستان توجه نکرد و برای آن برنامه نساخت.
به نظر می رسد برخی از مسئولین به جای انحراف افکار عمومی میبایست با همکاری متخصصان و بهرهگیری از تجارب موفق جهانی برنامهریزی مناسبی برای حل مشکلات انجام دهند و روالهای غلطی که مسئولان در دو یا سه سال ابتدایی فعالیتشان تمام تقصیرها و نارساییها را به گردن پیشینیان میاندازند را برای همیشه فراموش کنند.