تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۳۰
زندگی این روزهای ما را داده ها پر کرده است.داده هایی که خواسته و ناخواسته، می تواند اصل زندگی فردی و اجتماعی را تغییر داده و تاثیرات عمیق بر چگونگی این زندگی بگذارد.
عملیات انتحاری رسانه ای/اسم رمز شهید جمشید دانایی فر
عملیات انتحاری رسانه ای/اسم رمز شهید جمشید دانایی فر
به گزارش سرویس سیاسی عصر هامون به نقل از گفتارنیوز، زندگی این روزهای ما را داده ها پر کرده است.داده هایی که خواسته و ناخواسته، می تواند اصل زندگی فردی و اجتماعی را تغییر داده و تاثیرات عمیق بر چگونگی این زندگی بگذارد. دنیای امروز دنیای اطلاعاتی است که با با انفجار لحظه ای آن، نبردهایی بدون خونریزی بسیاری را حاصل می شود. نبردهایی که از قضا، به دلیل نبود محدودیت های انسانی گاهی تاثیراتش از جنگ های تن به تن هم بیشتر است.
فریبرز کلانتری : این روزها شاهد اتفاقاتی در فضای رسانه ای هستیم که در آینده ای نه چندان دور شاید تئوریهای این حوزه از علوم را تحت تاثیر خود قرار دهد و جامعه علمی را بر آن دارد که برای این حوزه تعاریف جدیدی را انتخاب کنند.
انفجار اطلاعات و رشد تساعدی فضای مجازی، شکل تازه ای از نبردها و عملیات رسانه ای بعد از جنگ سرد را به وجود آورد. گرچه تا حد زیادی هنوز این هم آوردهای رسانه ای مبتنی بر تئوریهایی بود که متفقین و متحدین در جنگ های جهانی اول و دوم به رشد و توسعه آن همت گماردند، اما در میان آنها تئوریهای جدیدی نیز به کمک دانش قدیمی آمد تا این عرصه شاهد شکل جدیدی از مبارزه باشد.
بدون شک هر تئوری قدیمی بعد از مدتها استفاده در شکل های متفاوت، کارایی خود را از آنچه مد نظر طراحان آن بوده، از دست می دهد. شاید دور از واقعیت نباشد که تکنیک هایی که در عملیات روانی رسانه ای از قدیم به کار رفته است، نیز امروز کارکردهای اولیه خود را نداشته باشد. شاهد مثال این موضوع هم تکنیکی به نام شایعه است. تکنیکی که در تاریخ جنگ های کلاسیک آنقدر موثر بود که حتی بر نتیجه یک جنگ تاثیر گذاشته است و در براندازی حکومت های مردمی موثر بوده است.
این روزها فضای رسانه ای به وجود آمده موجب می شود که نگاه تحلیلی افراد جامعه که منبعث از حجم روز افزون دریافت بسته های اطلاعاتی آگاه ساز است، عمق یابد و به همین دلیل هم شایعه را نمی توان به عنوان یک عنصر اصلی در عملیات روانی و جنگ رسانه ای به شمار آورد. در خوشبینانه ترین حالت می توان گفت که امروز شایعه به عنوان یک تکنیک مکمل در کنار تکنیک های جدید برای هدایت و عملیات رسانه ای به کار می رود.
نگاهی به جریان ربایش 5 تن از مرزبانان ایرانی و آزاد شدن چهار نفر از آنان و شهادت یکی دیگر از مرزبانان ـ گروهبان جمشید دانایی فر ـ از آن موضوعاتی است که شاید فضای تازه ای را برای رسانه ترسیم کرده و رسانه ها را وارد فاز جدیدی از مبارزات کرده باشد.
با تعقیب خط رسانه ای ایجاد شده در کنار عملیات تروریستی از سوی گروهک جیش العدل، نتایجی به دست می آید که دریچه جدیدی را برای آینده عرصه رسانه خواهد گشود و شاید از نبردهایی که در پشت ظاهر فریبنده رسانه های رنگارنگ فعال در سراسر جهان صورت می گیرد، پرده برخواهد داشت.
با نگاهی گذرا به نحوه اطلاع رسانی و همچنین شیوه انتشار اخبار مربوط به گروه جیش العدل، ناخواسته این سوال در ذهن ایجاد می شود که به راستی این گروهک کوچک عقب مانده از بدیهی ترین امکانات و شیوه های زندگی، چگونه تا این حد رشد یافته اند که از بهترین شیوه های اطلاع رسانی و اثرگذارترین شیوه ها برای خبررسانی استفاده می کنند؟! با انتشار فیلم ربایش سربازان ایرانی در وبلاگ نه چندان معروف خود چگونه توانستند در عرض چند روز، این فیلم را به تیتر یک رسانه های جهانی تبدیل کنند؟! آیا گروه جیش العدل با آن ظاهر عجیب و غریبش تا این حد رشد کرده است که بازی رسانه ای را که از قضای روزگار جزو چهارم کشورهای قدرتمند است، تسخیر کرده است؟ چگونه می توان با بی سوادی، بر فضای علمی حاکم در دنیا فائق آمد؟! آیا این یک بازی از پیش تعیین شده کشورهای برتر نبوده است؟!
پیگیری خط رسانه ای حامی این عملیات تروریستی به سادگی این نتیجه را حاصل می شود که هدایت رسانه ای این کار را افرادی خبره در این حوزه به عهده داشته و این سطح از فعالیت، از توان و کشش گروهک جیش العدل خارج است.
این روزها که عملیات انتحاری از سوی تروریست ها یک اتفاق ساده و عادی به شمار می رود، شاید دست های پشت پرده ای بر آن است که به جای عملیات انتحاری، اتفاقات تازه ای را برنامه ریزی کند. چرا که نتیجه سال ها عملیات انتحاری به خوبی نشان داد که هر یک از این انفجارهای انتحاری، نهایتا منجر به کشته شدن چند انسان بی گناه شده و نهایتا تا چند روز یا چند هفته می تواند اذهان عمومی را درگیر خود سازد .اما پس از مدتی به دلیل کوتاهی عمر خبر و فراموشی زود هنگام حافظه جمعی، عمر این انتحارها هم تمام شده و می میرد و انگار که نه انگار، انتحاری اتفاق افتاده است. اینکه سال ها وقت صرف شود تا فرد دیگری آموزش ببیند و در چنین فضایی حاضر شود که دوباره در گوشه ای دیگر به خود مواد منفجره ببندد و انتحاری دیگر را ایجاد کند، هم زمان لازم دارد و هم هزینه های کلان بسیار که با اوضاع اقتصادی کشورها، مقرون به صرفه هم نیست. در این میان اما می توان بدون هیچ هزینه و صرف کردن زمان بسیار، تنها با انتشار چند سطر خبر و انتشار چند عکس ساختگی، عملیات انتحاری رسانه ای ایجاد کرد تا در هر ثانیه و در هر فضایی، بازی های بسیار ایجاد کرد و به واسطه همان بازی ها، منفعت های بیشتری هم به جیب زد!
در این میان به دلیل روشن نشدن موضوع و موضع گیری نکردن های دو طرف شاید نتوان به تحلیل دقیقی درباره موضوع، نوع پردازش و پرداخت رسانه های همسو و غیر همسو به آن دست یافت و طبیعی است که بر این اساس هم نمی توان آماری به دست آورد که این گروه تا چه اندازه ای توانسته اند به اهداف اولیه هدایت گران پشت پرده این جریان نزدیک شوند، اما بدون شک می توان گفت کفه ترازو به سمت این گروهک سنگین تر شده است، چرا که حامیان گروهک جیش العدل به دنبال اهدافی فراتر از اهداف ظاهری این گروه بوده و این امر باعث می شود که هر روز به نحوی خود را از گوشه و کنار جهان نشان دهند. این روزها بر هیچ کس پوشیده نیست که بازگشت به اسلام زمان پیامبر و تمامی سنت های قدیم همه سنگرهایی است که حامیان این گروه ترجیح داده اند در پشت آن مخفی شوند.
طراحان عملیات رسانه ای این موضوع با ایجاد یک نقطه کور ـ که وضعیت زنده بودن یا نبودن گروهبان دانایی فر است ـ سعی می کنند تا شعاع این انفجار انتحاری را به گونه ای گسترش دهند تا هم سطح تخریب آن را بالا برده و هم زمان تخریب را افزایش دهند.
به نظر می رسد در طراحی این عملیات رسانه ای از چنان لایه های تو در تویی استفاده شده که هر روز باید شاهد اتفاقات جدیدی باشیم. شاید دور از ذهن نباشد که با شایعه پناهنده شدن گروهبان دانایی فر، به زودی باید شاهد افشاگری های ایشان در خصوص یک طیف گسترده از اخبار محرمانه کشور باشیم از قدرت موشکی ایران گرفته تا انرژی هسته ای که یک گروهبان رده پایین از آن آگاه بوده است!
این روزها خبر پناهنده شدن شهید دانایی فر به آمریکا آنچنان در سطوح مدیریت کلان و قشر فرهیخته بازتاب داشته که در میان مردم بدین اندازه نبوده است. شاید برای همین است که نمی توان نام شایعه را برای آن انتخاب کرد، چرا که شایعه در تعاریف کلاسیک خود از بستر جامعه رشد می یابد. گرچه می توان گفت ممکن است شایعات به صورت معکوس نیز عمل نمایند، اما در این موضوع شاهد هستیم که این موضوع در همان سطح گسترش خود باقی مانده و در حال باز تولید خود است. بر این اساس می توان چنین نتیجه گرفت که طراحان رسانه ای این عملیات را به گونه ای طراحی کرده اند که تاثیر گزاری آن بر قشر فرهیخته و مسئولین دولتی بیشتر از مردم عادی باشد. در واقع هدف اصلی، تاثیر گذاری بر اقشار عادی نبوده و نیست.
شاید به هم یکی از عمده دلایلی که می خواهم این موضوع را یک عملیات انتحاری رسانه ای بنامم این است که بر هیچ کس پوشیده نیست که طراحان این عملیات سعی نموده اند تا آنچنان از قدرت انفجار و موج انفجار و شعاع تخریب آن استفاده نمایند تا این گروهک تروریستی را در بردار مثبت زمانی بیشتری حفظ نمایند و به همین دلیل است که نگارنده اصرار دارد که این چنین اقداماتی را عملیات انتحاری رسانه ای نام بگذارد. انتحاری که هم شعاع بیشتری را در برمی گیرد و بیشتر در ذهن باقی می ماند و هم اثرات تخریب بیشتری را هم برجای خواهد گذاشت، آن هم بدون اینکه نیاز باشد هزینه های کلان بسیار و زمان بیشتری را صرف کرد.
در خاتمه باید گفت بدون شک و با توجه به مستندات ارائه شده تا امروز، گروهبان جمشید دانایی فر بعد از جدا شدن از چهار هم رزم خود به شهادت رسیده است. با کمی دقت در نوع نشر خبر پناهندگی گروهبان جمشید دانایی فر به آمریکا، شاید دیگر احتیاجی به ارائه مستندات اطلاعاتی در باره کذب بودن این خبر نباشد، چرا که به هیچ عنوان قابل باور نیست که شهید دانایی فر با یک هواپیمای نظامی به آمریکا انتقال داده شده باشد، آن هم در شرایطی که ایشان نهایتا درجه گروهبانی داشته و دسترسی به اطلاعات در این سطح آن قدرها هم برای آمریکاییان ارزشمند نیست که بخواهند هواپیمایی را برای انتقال این اطلاعات اعزام کنند! به راستی آیا قابل باور است که شهید دانایی فر با یک هواپیمای نظامی به آمریکا انتقال داده شده باشد؟ در حالی که آمریکا در شرف انعقاد پیمان با ایران قدرتمند برای خاتمه دادن به دغدغه های امنیتی خود است، آیا دست به چنین ریسک بزرگی می زند، آن هم برای انتقال یک گروهبان ساده نیروهای مسلح؟!
شاید بهتر آن باشد که در فضای رسانه ای به جای پرداختن به موضوعاتی که نهایتا مصالح کلی نظام را فدای چند کلیک خواهد کرد، به مسائلی بپردازیم که موجب بازگشت اعتماد و جدا شدن سره از ناسره در کشور خواهد شد.
انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcgwy9n.ak9wu4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما