تاریخ انتشار :شنبه ۶ تير ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۳۳
یادداشت / وحید میرشکار

هویت دو شغلی معلم بیم ها و امید ها

جامعه‌ی پویا و سالم جامعه‌ای است که افراد در تعریف هویت شغلی، ساختار فکری و شخصیتی خود را در جهت رشد و ارتقا می‌بینند.
هویت دو شغلی معلم بیم ها و امید ها
هویت دو شغلی معلم بیم ها و امید ها
به گزارش سرویس اجتماعی عصرهامون به نقل از خط اول ،راهبردی که در معیارها و اهداف زندگی، امدادگر فکر و جسم فرد شود تا به سرمنزل مقصود که همانا رفاه مادی و معنوی است دست یابد نگرش و جهان‌بینی را در تاروپود وجود فرد در هم تابانیده و چون محافظی سخت از فراز و نشیب‌های زندگی اجتماعی گام‌ها را به راه راست هدایت کند.
قاعده شغل و کار خارج از تعریف درآمدزایی و سرگرم‌کنندگی بیشتر ساختاری هویت‌ساز را برای شاغل پی‌ریزی خواهد کرد. هویتی که در تعریف نشست‌ها و برخاست‌ها، تفکر و رأی، نگاه و دیدگاه معطوف به شغل فرد قواعد و قانون می‌سازد. چارچوب و حریم اختیار می‌کند و مهارت و بصیرت را در هم می‌آمیزد تا پوسته اجتماع را در اصناف و شغل‌ها، رنگین و چندگانه عرضه نماید.
حرفه و شغل معلمی نیز چون اغلب مشاغل بر اصل هویت‌ساز شخصیتی استوار است که در قاعده رشد دهی و ارتقا، علم‌ورزی و علم‌آموزی، تفکر و تعقل، شخصیت و پختگی، بصیرت و دانایی در سازوکار هویت شغلی معلم خلاصه می‌شود. شیره‌ای از هویت معلم، رختی بر پیکره معلم، نانی بر سفره معلم و آبی است بر جان معلم.
شغل و هویت شغلی که در آن روان‌شناسانه و جامعه‌گرا، زیر ساختار و بناکننده، جامعه‌شناسانه و آرمان‌گرایانه، معنویت و مادیات را در هم می‌آمیزد تا هویتی دیگر شکل دهد حاصل روح و جان معلم، شادی‌ها و غصه‌ها را به هم گره میزند تا فکر را بازتاباند از وجودی غرق در امیال کودکانه، فرصت‌ها و سختی‌ها را نرم و لطیف می‌کند تا متاع لحظه‌های زندگانی سودمندتر شود تا مهارت و دانش، علم و تفکر رشد کند این است هویت ذاتی و درونی شغل معلمی.
زنهار که در رنگارنگ توانایی‌های شغلی، در تک‌ تک پودها و تارهای هویتی، در نگاه آرمان‌گرایانه انسان‌محور، در اشک‌های شوق و غم زندگی، تفریقی از شخصیت معلم گنجانده شود فرایندی که معلم را از سر ناچاری به شغل دوم می‌کشاند.
در شرایط حال که وضعیت ناخوشایند معیشتی جاده‌ای ناهموار و صعب‌العبور برای معلم به ارمغان آورده است، شأن و منزلتی که دیگر جز بر تکه‌های کاغذ جایگاهی برای معلم رقم نزده است، پیکان سختی‌ها و نداری‌هایی که معلم را نشانه رفته‌اند. شغل دوم تنها دارویی نجات‌بخش عرصه را برای حضور معلم فکر، در بازار مادیات باز می‌کند.
رنگ هویت معلم دستخوش تغییر خواهد شد، ذهن آرمان‌گرایانه معلم آبستن درآمد و دخل‌وخرج خواهد شد. فرصتی را که معلم باید به طیب خاطر علم آموزد، علم آموزش دهد، صرف هزینه کرد و سود خواهد شد. رنگ هویت معلم دیگر از سپید بودن به خاکستری تغییر خواهد کرد و نگاه آرمان‌گرایانه و رشد دهنده در بسط اجناس و مهارت‌ها خلاصه می‌شود.
آموزش تبدیل به ویترین می‌شود و نگاه معلم – شاگردی در اصناف ترکیب ‌بندی پیدا می‌کند. ارتباط‌های اجتماعی تازه، بازخوردهای متفاوتی را فرا روی معلم قرار می‌دهد. معلمی که در کلاس درس با وسعت زندگی شاگردان خود غم‌گسار و فرح‌بخش بوده حال در منشور گردان و چندرنگ بازار و کارگاه … به دنبال کدامین منشور اخلاقی خواهد گشت. حاصل تیغ نداشتن‌های معلم را کدام زخم جامعه درمی‌یابد که در نقصان فهم خود از دو هویتی معلم به خشم می‌آید. اینک در وانفسای روزگاران شخصیت معلم دیروز، امروز دیگر معلم باقی نمی‌ماند.
معلمی که از ناچاری به شغل دوم گراییده با معلمی که بر توانایی‌ها و استعدادهای مضاعف خودآگاه گشته است و مهر شغل دوم را در زندگی خود بلااختیار ترسیم می‌نماید، متفاوت است. این فرایند قدرت بالایی ست که معلم به خواست و اختیار خود توانایی شغل دوم را در خود به چالش می‌کشاند و خودآزمایی که می‌تواند در آن بر آنچه دارد و می‌تواند همپوشانی ایجاد کند.
یادداشت :وحید میرشکار
انتهای پیام/4382 https://www.asrehamoon.ir/vdcaw0ni.49noo15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما