تاریخ انتشار :چهارشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۰۳
در دستگاه فکری مقلدانه و التقاطی غربگرا، آرمان شهر زاهدان، تهران و مشهد است، آرمان شهر تهران و مشهد نیز پاریس و نیویورک است. چراکه ساختار دانشگاه ها کپی و تقلید دسته چندمی از همان دانشگاه های غربی است.
افق زاهدان ۱۴۰۴: کلان شهر مصرفی؟/ آرمان شهر زاهدان، مقلدانه و التقاطی غربگرا از مشهد و تهران است
افق زاهدان ۱۴۰۴: کلان شهر مصرفی؟/ آرمان شهر زاهدان، مقلدانه و التقاطی غربگرا از مشهد و تهران است
به گزارش سرویس اجتماعی عصرهامون به نقل از مطالبه‌گر، تابستان فصل سفر است و زاهدانی ها هم حسابی اهل سفر! از مشهد گرفته تا شمال! از شمال تا شیراز و اصفهان ! و…و بخش اعظمی از جهان شناسی ها و در نتیجه بروز کردن سبک زندگی اهالی زاهدان(طبقه متوسط نه نیمی از شهر که حاشیه نشین هستند و امکان سفر ندارند!) پیرو همین جهان گردی های فصل تابستان ! در سیاحت در شهرهای بزرگ ایران بدست می آید. محتوای این برداشت ها در ساحت نظر و عمل برای شهروندان زاهدانی را در مقاله دیگری بحث خواهیم کرد. اینبار وضعیت فرهنگی خود شهر زاهدان در نتیجه شبیه شدن به کلانشهرهای ایران بررسی خواهیم کرد چراکه شهر زاهدان نیز کم کم قدم در راه برادران بزرگتر خود همچون تهران و مشهد و…گذاشته است و از مصادیق آن رشد پاساژها و مجتمع های تجاری مدرن و هایپرمارکت ها که روز بروز در حال گسترش هستند می باشد.
سالهاست که دیگر فهمیده ایم محتوای بازار کالا و اجناس کشور را بیش از اینکه به معیارهای بازار اسلامی نزدیک شود با شتاب تبدیل به بازاری های مصرفی و کاذب با معیارهای سودپرستانه و سرمایه داری و با رنگ و لعابی تماما غربی میشود. حتما گذرتان به مشهد افتاده است و مجتمع های غول پیکری که معنویت پایتخت معنوی ایران را می بلعند دیده اید . مجتمع هایی که عظمت و ابعاد و معماری مدرن و گرانشان در کنار تنوع و رنگ و لعاب آنها آنچنان مسحور کننده است که مسافران و زائران سنتی پایتخت معنوی ایران سوغات سفر را در قلب خود، شهوت خرید، مصرف و علاقه به جلوه های دنیا و لذت بردن از زندگی مادی می یابند نه تقرب به خدا و معنویت و دوری از مظاهر دنیادوستی!
و با توجه به سیاست های التقاطی توسعه مادی دولت ها مبتنی بر نسخه های غربی در دهه های گذشته و آینده! باید به این رشد مجتمع های تجاری تفریحی غول پیکر و پاساژهای پررنگ و لعاب عادت بکنیم. و در نتیجه به از بین رفتن کسب سنتی و محله ای و خانواده محور نیز عادت بکنیم.
به لطف بی توجهی به تحول علوم انسانی و عدم اراده بر نقد و جایگزینی دانش و ساختار فاسد غربی با علوم انسانی اسلامی ایرانی در دانشگاه ها باید به مظاهر سرمایه داری عادت بکنیم. چرا که ما به تقلید عادت داریم.از زمان روشنفکری درباری که در این کشور زاده شد و به هویت چندساله خود پشت کرد و با اندیشه از فرق سر تا نوک پا غربی شدن مردم به مدد در اختیار داشتن قدرت ،کشور را با خیال خام توسعه و رفاه و دستیابی به خزاین نعمت و ثروت اروپا و امریکا در ورطه استعمار و استبداد قرار داد تا امروز که روشنفکران امروزین یگانه راه برون رفت ایران امروز را از مشکلات را در تعامل با مستکبرین عالم و حل شدن در نظم نوین جهانی و فرایند جهان شدن می بیند باید تقلید و تحمیل مظاهر و مفاهیم دنیای غرب را تحمل کنیم.
در دستگاه فکری مقلدانه و التقاطی غربگرا، آرمان شهر زاهدان، تهران و مشهد است، آرمان شهر تهران و مشهد نیز پاریس و نیویورک است. چراکه ساختار دانشگاه ها کپی و تقلید دسته چندمی از همان دانشگاه های غربی است. و بدتر از همه محتوای کتابهای درسی دانشگاهها نیز هم کپی و ترجمه است و آنچه از جهان شناسی و انسان شناسی و انسان سازی و جهان سازی در فکر و اندیشه نسل های متوالی تزریق می شود همان فکر فلاسفه و دانشمندان سکولار و مادی نگر غربی است. اسلام فقط زینت حرف و شعار است و تفکر و عمل مدرن و غربی.
اما آینده این توسعه کور اما پررنگ و لعاب چه خواهد بود؟ چه نسبتی با افق جامعه آرمانی و هدف انقلاب اسلامی دارد؟ چه نسبتی با انسان شناسی و جهان بینی اسلامی دارد؟آیا به اهداف زندگی ایمانی و اسلامی کمک میکند یا مانع میشود؟ آیا این توسعه کور و مادی فرزندان ما ونسل های آینده ایران اسلامی را نخواهد بلعید؟! و حاصل این بلیعدن و تفاله آن چیزی از اسلامیتش باقی خواهند باند یا تبدیل می شود به یک اتم نفسانی قایم به خود که بر مدار مصرف و لذت دنیوی خوشحال و کیفور می چرخد! و در دهکده جهانی مدرن با سایر شهروندان هم شکل شرقی و غربی عکس سلفی می گیرد!؟
برای زاهدان این رشد تک بعدی در بعد مادی در غالب توسعه بازار مدرن و افزایش پاساژها در کنار رشد شتابان رستوران ها و فست فود ها چه آینده ای را برای فضای فرهنگی شهر رغم خواهد زد؟ و شهروندان زاهدانی در چه فضای فرهنگی نفس خواهند کشید؟ زاهدانی که تکیه گاه فرهنگی خاصی ندارد.خوردن و پوشیدن محتوای اصلی شهر شده است. نه از کتابفروشی خبری هست نه از مراکز و موسسات مذهبی و فرهنگی فعال! کارخانه های تولید مدرک عریض و تحویلی به نام دانشگاه نیز غایت فرهنگی “تظاهر به دانایی” شهروندان را تامین میکند!
پاساژها را از نیویورک و دبی کپی میکنیم. غافل از اینکه فکر ایجاد کنده این مجتمع ها را نیز کپی کرده ایم.احتمالا به پاساژها و مجتمع های تجاری مدرن در زاهدان و سایر شهرها گذرتان افتاده است. جامعه هدف در این مجتمع ها بانوان هستند. پوشاک و لباس و جواهرات و لوازم آشپزخانه و دکوری و … فضای رنگ و لعاب با محتوایی زنانه. از ظاهر و رفتار فروشنده گرفته تا قیمت ها و چینش مغازه و دکور و مانکن ها و نحوه ارتباط مشتری اخرین فرمول های تفکر یهودی دنیای سودپرستانه و بی اخلاق سرمایه داری لیبرال است. فضایی اکنده از اباحه گری ، بی حیایی ، جلوه و رنگ و نور ، موزیک که همه و همه برای اغوا موثرتر مشتری خود و در نهایت کسب سود برای فروشنده و کسب لذت ارضا هوس با خرید توسط مشتری. رشد کور پاساژها و توسعه مجتمع های خرد و کلان تجارتی در کلان شهرهای ایران و به تازگی زاهدان با ایجاد شهری مادی و مصرفی برای شهروندان خود ، در واقع نشانه ای از رشد مفاهیم نهفته سبک زندگی مصرفی غربی است. رشد لذت گرایی است.رشد طمع و سودپرستتی است. . رشد اشرافی گرایی و تجمل گرایی سبک زندگی مصرفی غربی است. رشد سکولاریسم و دینداری فردی و پاک سازی محیط از شیونات دینی و اخلاق و حیا و غیرت است . و پس از چند صباحی و شاید تا یکی – دو نسل دیگر زندگی در کنار این مظاهر سرمایه داری و ویروسی شدن شهروندان از فضا و فکر نهفته در این مجتمع ها شاهد استعماری دوباره در کشور و از جمله زاهدان خواهیم بود. استعماری در غالب مصرفی شدن جامعه و اشباع جامعه از سبک زندگی لذت محور و مصرفی غربی.
انتهای پیام/4382 https://www.asrehamoon.ir/vdcefw8f.jh8xpi9bbj.html
منبع : پایگاه خبری تحلیلی مطالبه گر
نام شما
آدرس ايميل شما