تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۱۷
در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید سلیمانی در کرمان برخی هم از سیستان و بلوچستان راهی دیار کریمان شدند تا ارادت خود را نسبت به سردار دل ها نشان دهند، حسن همجواری این دو استان سبب شده بود مردمان سیستانی و بلوچ به کرمان بروند و در کنار دیگر ایرانیان پیکر سردار مقاومت را تشییع کنند.
عقیق "سلیمانی" با بدرقه مردمان جنوب شرق آرام گرفت / وداع با فرمانده در زادگاه سیدالشهدای مقاومت
به گزارش عصرهامون، ایران پس از شهادت حاج قاسم آنقدر بی تاب بود که می خواست هر چه زودتر نگین انگشتری اش را در بر بگیرد و وداع آخر را با این سرباز همیشه وفادار وطن انجام دهد.

فرقی نمی کرد، کرد یا لر، سیستانی یا بلوچ، فارس یا بختیاری، شمالی یا جنوبی، شرقی یا غربی، سردار دل ها متعلق به همه ایران بود.

آن ها بی تابانه لحظه شماری می کردند تا با سردار متواضع و فروتن خود وداع کنند و بی شک وداع تاریخ را رقم زدند که شاید بتوان گفت تا آن زمان جهانیان وداعی به آن عظمت ندیده بودند.

پیکر سردار سلیمانی و همرزمان شهیدش پس از تشییع در عراق به ایران منتقل شد و اولین مقصد اهواز بود، مشهد، تهران و قم مقاصد بعدی بودند و سرانجام کرمان، دیار کریمان آغوش خود را برای در برگرفتن فرزند برومند انقلاب اسلامی گشود.

تشییع پیکر سردار سلیمانی و همرزمانش در همه شهرها با شکوه بود، مردم از استان های همجوار خود را به این شهرهای می رساندند تا دین خویش را نسبت به سردار دل ها ادا کنند و این گونه به جهانیان نشان دهند که ادامه دهنده راه او هستند.

کرمان زادگاه این شهید بزرگوار هم در روز سه شنبه 17 دی ماه 98 چنین جمعیتی را هیچگاه به خود ندیده بود، از استان های همجوار هزاران نفر خود را به کرمان رسانده بودند تا آخرین وداع را انجام دهند.

برخی هم از سیستان و بلوچستان راهی دیار کریمان شدند تا ارادت خود را نسبت به سردار دل ها نشان دهند، حسن همجواری این دو استان سبب شده بود مردمان سیستانی و بلوچ به کرمان بروند و در کنار دیگر ایرانیان پیکر سردار مقاومت را تشییع کنند.
 

 
جمعیتی که همه خواستار انتقام سخت بودند

عرفان میرانی، یکی از افرادی که به همراه پدر، مادر و برادرش به کرمان رفته بود در این زمینه به خبرنگار ما بیان کرد: ساعت 10 شب 16 دی به سمت کرمان حرکت کردیم و نماز صبح را در یکی از مساجد ماهان خواندیم، پس از آن به خیابانی رفتیم که به گفته مردم محلی به مزار شهدای کرمان منتهی می شد.

وی ادامه داد: تا چشم کار می کرد جمعیت در همه جا دیده می شد، بسیاری اشک می ریختند و عکس ها و پوسترهایی از سردار در دستشان داشتند.

این شهروند زاهدانی اظهار کرد: همه با بغض و کینه فراوان نسبت به دشمنان ایران اسلامی خواستار انتقام سخت بودند تا شاید مرهمی بر دل سوخته آن ها باشد.

وی اظهار کرد: من و برادرم با هم بودیم و ازدحام وشلوغی جمعیت به گونه ای بود که پدر و مادرم را گم کردیم، تلفن های همراه هم آنتن نمی داد و چندین ساعت از والدینم بی خبر بودیم.

میرانی اظهار کرد: جمعیت زیادی حضور داشتند، نظیر این مراسم را هیچ گاه به چشم ندیده بودم، حتی راهپیمایی هایی همچون 22 بهمن هم چنین جمعیتی حضور نداشتند.

وی عنوان کرد: مردم تلاش می کردند پیاده به سمت مزار شهدای کرمان بروند، در میانه های راه هم موکب هایی بر پا کرده بودند و به نیت حاج قاسم غذا و چای نذر می کردند.

این شهروند زاهدانی اظهار کرد: تصاویر حاج قاسم در گوشه و کنار دیده می شد، بسیاری از مردم عکس حاج قاسم را در دست داشتند، کودک و نوجوان، پیر و جوان از او می گفتند و داغ دلشان تازه تر از روزهای قبل بود.

وی بیان کرد: ماموران امنیتی ویژه مراسم هم در آن روز با سعه صدر با مردم برخورد می کردند، همهمه جمعیت هرچه به مزار شهدای کرمان نزدیک می شدیم بیشتر شده بود، اما ماموران دستور داشتند که اجازه ورود به همه را ندهند، با این حال با مردم مهربان بودند.
 

داغ مشترک به عظمت یک ایران

میرانی تصریح کرد: چند کرمانی که در اطرافم بودند می گفتند تاکنون ندیدیم در چنین موقیعت هایی نیروهای امنیتی با این سعه صدر و مهربانی با مردم برخورد کنند که به دلیل وجود حاج قاسم است، زیرا همه ما یک داغ مشترک در دل داریم.

زن و مرد، کوچک و بزرگ، پیر و جوان از همه نقاط کشور کرد، لر، اصفهانی و بلوچ و سیستانی آمده بودند تا در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی شرکت کنند.

این شهروند زاهدانی اظهار کرد: از سیستان و بلوچستان مردم زیادی آمده بودند، بلوچ ها با همان لباس های محلی در حالی که عکس سردار سلیمانی را در دست داشتند به سمت مزار شهدا حرکت می کردند و در مسیر هم با سیستانی های زیادی همراه بودم.

وی ادامه داد: هوا به شرت سرد شده بود و سرمای استخوان سوز به قدری بود که گمان می کردیم چشم هایمان از سوز سرما در حال انجماد است، با این حال مردم به میدان آمده بودند که با فرمانده وداع کنند.

ناگفته های همرزم شهید سلیمانی

میرانی بیان کرد: اندک زمانی با یکی از همرزمان حاج قاسم هم مسیر بودم، نامش در ذهنم نیست، اما یادم است که معلم بود و مدت کوتاهی همرزم این شهید بزرگوار بود.

وی ادامه داد: همرزم شهید سلیمانی می گفت در مدت کوتاه آشنایی با حاج قاسم، او به قدری بر روی من تاثیر گذاشت که همان تعالیم را در تعلیم دانش آموزانم به کار می بردم و خیلی خوب جواب گرفتم.

این شهروند زاهدانی بیان کرد: به گفته همرزم شهید دانش آموزانی که چندین سال پیش داشتم هنوز با من در ارتباط هستند که به دلیل نوع نگاه و تفکر حاج قاسم بود که در ما تاثیر گذاشت و آن را به دانش آموزانمان منتقل کردیم.

میرانی ادامه داد: این معلم کرمانی گفت: هرگاه حاج قاسم به کرمان می آمد به دیدارش می رفتیم، من در دوران دفاع مقدس موتور سوار بودم و شجاعت و جسارت داشتم و به همه جا می رفتم، حاج قاسم بارها به من گفته بود اگر شما نمی بودید بسیاری از کارهای ما عقب می ماند، با جسارت و شجاعت خود کار ما را تسهیل می کنید و هرگاه من را می دید با دستش روی شانه ام می زد و این سخن ها را می گفت.

وی اظهار کرد: در خانه اش به روی همه مردم باز بود، حتی خود در را باز می کرد و با وجود اینکه بسیاری از افراد را نمی شناخت با مهربانی و خوشرویی با آن ها همکلام می شد، حضور او در خانه اش به معنای حکومت نظامی در محله و شهر نبود و به عنوان یک انسان معمولی در جمع مردم حضور می یافت.

انتهای پیام/
 
 
https://www.asrehamoon.ir/vdciypazut1apy2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما