تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۰۲
کودکان کار نه تنها در مناطق فقر زده ای همانند سیستان و بلوچستان مشاهده می شوند بلکه در قلب پایتخت ایران نیز کودکانی دیده می شوند که با دست فروشی و یا پاک تکدی گری به دنبال کمک هزینه ای برای مخارج خانواده خود هستند.
فروشنده کوچک/امیر مهدی: می خواهم خواهرانم کمبود پدر را احساس نکنند
به گزارش عصر هامون به نقل از ندای هیرمند؛ یکی از پدیده هایی که امروزه به وضوح در جامعه مشاهده می شود ، رشد بی سابقه افرادی است که به کودکان کار مشهور شده اند، کودکانی که به واسطه فقر راهی به جز ترک تحصیل ندارند تا بتوانند از طریق این راه امرار معاش کنند.
کودکان کار نه تنها در مناطق فقر زده ای همانند سیستان و بلوچستان مشاهده می شوند بلکه در قلب پایتخت ایران نیز کودکانی دیده می شوند که با دست فروشی و یا پاک تکدی گری به دنبال کمک هزینه ای برای مخارج خانواده خود هستند.
کودکان کار را می توان به دو بخش تقسیم کرد، کسانی که برای امرار معاش خانواده کار و تلاش می کنند و افرادی که پس از بی خانمانی و ورود به دنیا به طور ناخواسته ، برای مصر مواد مخدر خود، تکدی گری و یا دستفروشی می کنند.
در اینجا می توان به آینده این کودکان نگرسید ، چه کسانی در آینده می توانند برای جامعه خطرناک باشند، کسانی که با توجه به کمبود عاطفه و محبت در شرایطی رشد می کنند که اخلاق و گرش انان نسبت به جامعه تغییر پیدا می کند و ممکن است پس از رسیدن به دوران بلوغ به ناهنجاری هایی همانند اعتیاد و دزدی دست بزند.
اما همواره همه ی کودکان کار پس از رشد و رسیدن به سن تکلیف به این سوی سوق داده نمی شوند، افرادی هستند که روحیه بالا و نگرش درست از جامعه تحصیلات خود را ادامه داده اند و اکنون به یک فرد موفق در جامعه تبدیل شده اند، هستند مردان بزرگی که بدون خانواده به درجات بالای تحصیلی رسده اند.
با این حال استان سیستان وبلوچستان یکی از استان های فقیر ایران محسوب می شود که به ندرت خانواده ها در این استان می توانند مخارج خود را به دست بیاورند؛ عمده مشکلات در این استان را می توان به خشکسالی و نبود کار در مرز اشاره کرد.
در استان سیستان و بلوچستان عمدتاً خانواده ها پر جمعیت هستند ، و هر خانواده فرزندان بسیاری را به جامعه تحویل می دهد، در این مناطق فرقی ندارد که میزان درآمد شما چقدر است، فرزندان شما بیش از چهار یا پنج نفر خواهند بود.
امیر هادی کودک دوازده ساله ای است که اکنون قدرت یک مرد 40 ساله را پیدا کرده است، او بزرگ مرد خانواده و تنها کسی است که می خواهد خواهرانش را خوشحال کند.
داستان  زندگی او غم انگیز ترین تراژدی تاریخ را رقم زده ، امیر هادی در گرمای 50 درجه به عشق خوشبخت کردن خواهرانش دست فروشی می کند، خودش می گوید تنها امیدم برای کار و دست فروشی در این گرما خوشبخت کردن دو خواهرم است.
 
 
 

از چهره مردانه و مصمم او می توان دید که دو خواهر او با وجود چنین برادری هم اکنون خوشبخترین خواهران سرزمین سیستان هستند، فروش سبزیجات در کنار جاده های پر تردد شغل امیر هادی است.
گرمای هوا به قدری امروز در سیستان بالا رفته است که حتی کولر ماشین جوابگو نیست، امیر هادی سری بالا می گیرد و می پرسد : بامیه نمی خواهید؟ ارزان تر از بازار می فروشم.
پدر ندارد، خود او سرپرستی خانواده را بر عهده گرفته است، به راستی که بهتر از فرد بالغی دارد تلاش مزد و زحمت خود را می گیرد،این گرمای طاقت فرسا هم امروز بد جوری دارد می تابد، پوست صورت امیر هادی نیز شدت گرما را تایید می کند.
خواهرانم احساس بی پدری نکنند ، این جمله ای بود که امیر هادی در بیشتر اوقات به ما می گفت، معلوم است که او خانواده اش را بیش از هر چیز دوست دارد، امیر هادی دوازده ساله سرپرست خاناواده ای شده است که بر اثر شرایط روزگار سایه پدر را بر سر خود حس نمی کنند.
مگر فقر امیر هادی با دوازده ساله های دیگر در چه بود که او را به این چنین مردی روزگار تبدیل ساخته است، وقتی که گفت مدرسه می رود، بسیار خوشحال شدم، ندایی در دلم می گفت که او روزی موفق ترین مرد سیستان خواهد شد.
انتهای پیام/ https://www.asrehamoon.ir/vdcgqt9y.ak9n74prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما