تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۸
تحول واقعی در آموزش و پرورش کشور منوط به اجرای راهبردهایی است که بتواند بر معضلات ساختاری این نهاد چیره شده و از اتلاف هر چه بیشتر سرمایه های انسانی و اجتماعی در آن جلوگیری کند.

به گزارش عصر هامون به نقل از  ندای هیرمند؛  پرویز سارانی کنشگر سیاسی،روزنامه نگار استان سیستان و بلوچستان طی یادداشتی نوشت: به طورکلی صعود به قلّه های بلندآوازه کمال و ارزش های والای انسانی، تنها در صورتی ممکن است که علم و دانش، جایگاه واقعی خود را در میان ما بیابد و تأثیرگذاری عظیم آن در رسیدن به این اهداف برایمان روشن شود باتاکید براینکه مسیر توسعه هر جامعه ای از آموزش و پرورش میگذرد.

علیرغم اینکه در سالیان متمادی تلاش های وافری در جهت نیل به اهداف عالیه نظام تعلیم وتربیت صورت پذیرفته،اما   همچنان از تحقق آرمان های متعالی در این دو عرصه بازمانده ایم.

امروزه این نهاد رسمی از معضلات ویرانگری نظیر نبود مکان های آموزشی مجهز،کاربردی نبودن درس ها، فقدان آموزش مهارت های زندگی، مشارکت اندک والدین، دانش آموزان و معلمان در فرآیند مدیریت واحدهای آموزشی و نهایتا القای حس ناامیدی، از خودبیگانگی و سرکوب استعدادها و خلاقیت ها رنج می برد.

در همه این سال ها هم برنامه هایی برای تحول در این نهاد طراحی و اجرا شده است ولی نتوانسته بر مشکلات ناشی از عدم کارآمدی این سیستم غلبه کند( آخرین مورد در این زمینه هم تصویب سند تحول است که حتی در مقدمه اش از  واقع بینی و ژرف نگری در این زمینه تهی است.

تحول واقعی در آموزش و پرورش کشور منوط به اجرای راهبردهایی است که بتواند بر معضلات ساختاری این نهاد چیره شده و از اتلاف هر چه بیشتر سرمایه های انسانی و اجتماعی در آن جلوگیری کند.

در جهان و جامعه ای که عرصه کشاکش گفتمان های مختلف می باشد، هرگونه تحول در آموزش و پرورش منوط به نوعی چیرگی گفتمانی می باشد. بدون حساسیت عمومی و نخبگانی نسبت به اهمیت و کارکرد آموزش و پرورش در مقولاتی از جمله آسیب های اجتماعی نمی توان انتظار اصلاح رویه های رایج را داشت.

بنابراین تلاش برای تولید محتوای غنی و جذاب در راستای توجه به عرصه تعلیم و تربیت می تواند در چرخش افکار عمومی به سمت و سوی ضرورت تحول در این نهاد موثر باشد!

متاسفانه امروزه غایت مشارکت شهروندان در مدیریت این نهاد به کمک های نقدی والدین، حضور اجباری دانش آموزان و تدریس بی انگیزه معلمان تقلیل یافته است.

تمرکز گرایی موجود چنان عرصه را بر نقش آفرینی اصحاب مدرسه تنگ ساخته که نمی توان از چشم اندازی امیدبخش برای حرکت به سوی یک آموزش و پرورش کارآمد سخن گفت.

از همین رو تقویت نقش واقعی شوراهای دانش آموزی، معلمان و انجمن اولیاء  وافزایش کیفی سازی وکارآمدی  با کار کارشناسی و علمی می تواند از اهمیت فراوانی در نهادینه کردن مشارکت همگانی در آموزش و پرورش برخوردار باشد.

 پاسخ به پرسش باید از تصحیح نظام آموزشی کشور  جستجو کرد نظام آموزشی ما با اهمیت دادن مضاعف به نمره و امتیاز بجای اینکه روح همکاری و همیاری جمعی را تقویت کند  وبه توافق منافع  دامن زند به شاگرد اول بودن و تضاد منافع  بیشتراهمیت میدهد.

 نمره و امتیاز و رتبه نابود کننده رفاقت و همیاری و مولد کینه و دشمنی و حسادت است یک سوی آن شاگرد اول بودن است و سوی دیگر آن حقارت و تصور تنبلی بجای آن که یادگیری و تغییر رفتار مدنظر باشد ، محفوظات و نمره بیست و رتبه خوب تک رقمی و دو رقمی مورد اهتمام است.

بجای آنکه مقایسه طولی و پیشرفت تحصیلی مورد توجه قرار گیرد مقایسه عرضی حسادت آور مورد توجه است و اتفاقا از دل ان مهارت هم برنمی خیزد .آموزش بر تربیت سیطره دارد بجای آنکه شعر و حکایت و داستان به رفتار عملی تبدیل شود این نمره آوری آنها است که در ارتقا و امتیاز حرف اول می زند.

به نظر می رسد امروزه کنکور آنچنان نفوذی بر خانواده ها و مدارس یافته که بسیاری از اقدامات اصلاحی دراین نهاد عملا بلاموضوع شده است. جدایی میان دانش آموزان عادی و تیزهوشان، تقلیل آموزش به مهارت های تست زنی، سیطره درس های علوم پایه بر هنر، انشاء و ورزش، افزایش رقابت های استرس زا و کاذب در مدارس، کنکور زدگی زندگی جمعی و خانوادگی و ... از جمله پیامدهای ناگوار سیطره این آزمون زیان بار بر حیات ایرانیان است.

درشرایط موجودحجم آسیب های کنکور آنچنان افزایش یافته است که تا جستجوی راهی برای برون رفت از این وضعیت، بسیاری از اقدامات اصلاحی دیگر بیهوده بنظر می رسد

https://www.asrehamoon.ir/vdcfexdy1w6dxya.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما