ms']['section_id'] =0; ?>ms']['section_id'] =0; ?>
هر انقلاب همراه انبوه تحولاتی که ایجاد می کند مفاهیم ویژه خود را مطرح میکند که تفسیر آنها بر عهده انقلابیون است. قطعاً در گفتمان انقلاب اسلامی در تعریف واژه انقلابی آنها که رنج زندان کشیده و خاک تبعید خورده اند اولویت دارند اما راه بر ما که در هوای پس از انقلاب تنفس کرده ایم بسته نیست. تلاش برای یافتن ویژگی های فرد انقلابی ما را به سمت شناسنامه انقلابی های با سابقه می کشاند و در محل تولدشان، نوق و نور و کمره و… را می بینیم.
این بیانیه می افزاید: به تاریخ انقلابهای انبیا نیز اگر بنگریم درمییابیم، تنها مستضعفان بوده اند که به ندای الهی پاسخ گفته اند و فرستادگان پروردگار را یاری کرده اند، آنها که دل به جیفه دنیا بسته بودند و غرق دررفاه و لذات مادی شده بودند، قلبهایشان سنگ و گوشهایشان به روی حق بسته بوده است. از همین رو بنیانگذار انقلاب اسلامی به انقلابیون هشدار داد از خوی کاخ نشینی حذر کنند و خود را خادم کوخ نشینان بدانند، آن روز که فرمود «یک موی سر این کوخ نشینها و شهید دادگان به همه کاخها و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد.»
این بیانیه تصریح می کند: کوخ نشینها که امام سفارششان را کرده بود، همانها بودند که زیر چرخهای توسعه لیبرالیستی له شدند و دم برنیاوردند چراکه یک انقلابی با سابقه در صدر هیأت دولت نشسته بود.
این بیانیه ادامه می دهد: عرق ریختند و سدها ساخته شد تا شما سردار سازندگی لقب بگیرید و از مانور تجمل سخن بگویید و آنها تنها انگشت تعجب به دهان بگیرند، فکر شورش به مخیله شان هم خطور نکرد، نگاهشان به شما، یک انقلابی بزرگ بود.
این بیانیه می افزاید: برای نان قیام نکرده بودند که به کوچکترین تنگ شدن عرصه به خیابانها بریزند و سطل زباله آتش بزنند، اهل خون دادن بودند اما صورتشان را با سیلی سرخ کردند. صبورانه منتظر ماندند از آن همه هیاهو که بر سر انواع توسعه برپا شده بود سهمی به آنها برسد، نرسید و ایستادند به پای انقلابی که عدالت در رأس آرمانهایش قرار داشت و علی علیه السلام الگوی حاکمانش بود.
در خاتمه این بیانیه آمده است: معرکه ۸۸ بر پا شد و حیرتشان افزون شد وقتی فرزندان انقلابی با سابقه را در حال دمیدن در شعله های فتنه دیدند و سکوت جماعت بزرگان انقلابی را. به جای بزرگان ساکت، ۹ دی کوخ نشینها قیام کردند تا بخشکانند ریشه اشرافیتی که علف هرز انقلابشان بود و همچنان ایستاده اند تا همین امروز در روستای دور افتاده ای که از نفت، سرمایه ملی، تنها بویی به آن رسیده، جانم فدای رهبر هنوز از لبشان نیافتاده است. جای عکس امام را با تصویر او پر کرده اند، جانشان را فدای رهبری می کنند که جز بر زیلوی ساده حسینه امام خمینی بر فرشی گام ننهاده است. دلخوش هستند که کفشهای او هم وصله داراست. به عشق او است که یک لشکر می شوند و بغض و کینه همه جاه طلبان را به جان می خرند. جناب حجت الاسلام، انقلابیگری به محل تولد نیست، به سابقه هم نیست، به ثبات در عقیده است!