تاریخ انتشار :شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۶
سنگین تری هوای دنیا به روستای لنگر بارانی از توابع شهرستان هیرمند در شمال استان سیستان و بلوچستان تعلق دارد ، جایی که مادر حمید و محمود غم بزرگی را بر دل می کشد و هر روز برای سلامتی پسرانش دعا می کند.
به گزارش عصر هامون به نقل از  ندای هیرمند؛ سایه فقر در مناطق حاشیه نشینی همچون مرزهای استان سیستان و بلوچستان هر روز گسترده تر می شود، به طوری که بسیاری از خانواده ها میزان امید به زندگیشان به زیر صفر رسیده است و هر لحظه از زنده بودن خود عذاب می بینند.
اینکه می گوییم زنده ماندن برای برخی ها دردآور است، جمله ای است که بارها از زبان بسیاری از خانواده های سیستانی شنیده ایم، در سیسان خانواده هایی هستند که زنده بودن آنها با مرده بودن هیچگونه تفاوتی ندارد.
فاجعه از آنجایی شروع شد که در سیستان، مرز را به وسیله دیوار بتنی مسدود کردند و 50 درصد کسانی که به واسطه مرز ، داد و ستد می کردند بیکار شدند و در نهایت فقر آنها را احاطه کرد،اما نیمی دیگر از مردم که به کشاورزی وو دامداری مشغول بودند نیز به وسیله مرگ دیاچه هامون بیکار شدند.
خانواده های سیستانی امروز بگونه ای زندگی خود را از سختی ها عبور می دهند که تنها می توانند شکم خود را سیر کنند، و یارانه 45 هزار تومانی را به طوری مدیریت کنند تا در طول ماه بتوانند قرص نانی از آن تهیه کنند.
سنگین تری هوای دنیا به روستای لنگر بارانی از توابع شهرستان هیرمند در شمال استان سیستان و بلوچستان تعلق دارد ، جایی که مادر حمید و محمود  غم بزرگی را بر دل می کشد و هر روز برای سلامتی پسرانش دعا می کند.
گرچه معلولیت پایان دنیا نیست، اما برای مادر حمید و محمود معلولیت آخر زندگی است، او نه تنها از واریز یارانه تا کنون خیری ندیده بلکه چوانی پدر خانواده نیز نمی تواند کفاف مخارج فرزندان را بدهد تا غم بزرگ کردن آنها او را در جوانی پیر کند.
این خانواده که به دلیل نداشتن شناسنامه تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی تا کنون قرار نگرفته اند تا کنون نیز به دلیل هزینه های بالای درمانی بدون بیمه نتوانسته اند حمید و محمود را برای معالجه به نزد پزشک ببرند.
مادر این دو فرشته زمینی گفت: معلولیت ذهنی حمید و محمود مادرزادی است و آنها از بدو تلد به این مشکل دچار بوده اند.
وی افزود: یارانه می تواند کمک خرج ما باشد اما به دلیل نداشتن شناسنامه ما از این نعمت محروم مانده ایم و نمی توانیم از آن استفاده کنیم.
 
 
 

 
 
هویت تنها مسئله ای نبود که این خانواده را با رنج هم آغوش ساخته است بلکه درد آنها با حمایت های خیرخواهانه التیام بخشیده می شد.
حمید و محمود به دلیل بیماری که داشتند نمی توانستند سخنی به میان آورند مادر آنها اظهار کرد: سرپرستی دو فرزندم را خود بر عهده دارم و روزها پدر خانواده برای چوپانی به صحرا می رود اما درآمد اندک او نمی تواند حتی شکم دو معلول مرا سیر گرداند.
وی همچنین خاطرنشان کرد: به دلیل تهیه داروی این دو ، پدر موظف به کار بیشتر است و همچنین هزینه ی داروهای انها نمی گذارد تا ما شکم سیری داشته باشیم.
گرچه فقر در همه ی دنیا مشاهده می شود، اما در شهرستان مرزی هیرمند که همجوار مرز است و پتانسیل بالایی در برابر درآمد زایی دارد، مشاهده وضعیت خانواده های فقیر می تواند همه ی مسئولین رابه چالشی عمیق بکشاند.
دولت تدبیر و امید که گفته می شود دولت صد در صدی ها است ، چرا اینگونه خانواده های ایرانی را نمی تواند مشاهده کند، اگر چه برخی ها معتقد هستند که دولت تدبیر تنها مختص به چهار در صد از مردم ایران است.
محرومیت، فقر و بیکاری از جمله عواملیست که خانواده هایی را در منطقه سیستان رنجوده خاطر کرده است به طوری که هر لحظه مرگ را به زنده بودن ترجیح می دهند.
 
انتهای پیام/
 
  https://www.asrehamoon.ir/vdcguy9y.ak9nu4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما