تاریخ انتشار :يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۰۲
تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه باعث جلب توجه ناظران بین المللی به این منطقه شده و قطعا شاخه ای بحث برانگیز در بررسی این تحولات رشد قارچ گونه تیم های تروریستی در این منطقه است که باعث شده تا سرعت این تحولات رشد فزاینده ای را طی کند.
"تنازع برای بقا" قانون حاکم بر گروهک های تروریستی/حذف عبدالرئوف تصمیمی برای بقاء جیش العدل
"تنازع برای بقا" قانون حاکم بر گروهک های تروریستی/حذف عبدالرئوف تصمیمی برای بقاء جیش العدل
به گزارش سرویس سیاسی عصرهامون، طبیعت این ماجرا، تمرکز سرویس های امنیتی کشورهای درگیر، بر روی این تحولات است تا نو به نو برآوردهای سیاسی- امنیتی را از این تحولات استخراج کنند و بر اساس آن راهبردهای امنیتی خود را در این سیر سیال سازماندهی کنند و کشوری که در تحلیل این تحولات نتواند گام های حساب شده ای را اتخاذ کند قطعا در بر آورد های خود دچار خطا می شود و طبیعتا خروجی این اشتباه محاسباتی چیزی جز هزینه های سنگین برای امنیت ملی آن سیستم سیاسی نخواهد بود و کشور ما نیز به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی که دارد از این امر مستثنی نیست.
چند روز قبل خبری مبنی بر به هلاکت رسیدن عبدالرئوف ریگی سرکرده گروهک جیش النصر منتشر شد و موجی از تحلیل ها و خبر سازی ها را در پی داشت که در این رابطه ما نیز نکاتی را ذکر می کنیم:
الف: پس از دستگیری عبدالمالک ریگی و شکل گیری گروهک جایگزین آن با نام جیش العدل، سهم اطرافیان مالک ریگی در گروه به درستی در نظر گرفته نشد و محمد ظاهر سعی کرد تا ساختار قدرت در این گروهک را تغییر دهد، لذا بر خلاف گذشته دیگر همه چیز به خاندان مالک منتهی نمی شد. بلکه فقط سعی شد تا از عبدالرئوف برادر بزرگتر مالک چهره ای سمبلیک( سخنگوی جیش العدل) ساخته شود تا جایگاه مالک ریگی به عنوان یک اسطوره همچنان در گروه حفظ شود و از این کانال به جذب اعضاء پرداخته شود. اما آنچه که مسلم است، این صورت بندی قدرت باعث نارضایتی روز افزون عبدالرئوف و تیم وفادار به او می شد و از همان ابتدا تبدیل شده بود به گسلی برای انشعابی که بعدا رخ داد.
ب: در مقابل عبدالرئوف از موقعیتی که به عنوان سخنگوی جیش العدل دارا بود نهایت استفاده را کرد، وی با استفاده از ارتباط های قدیمی دایی خود با سر پل های CIA در منطقه ارتباط خود را با سرویس های امنیتی غربی بیش از پیش مستحکم تر کرد و با مصاحبه های متعددش با شبکه ها و رسانه های مختلف جایگاهش را به عنوان شخص اول گروهک نمایان ساخت و به خوبی از ظرفیت رسانه ها برای تثبیت خود استفاده کرد تا حدی که دیگر جیش العدل را با او می شناختند و او را با جیش العدل!
این نکته قطعا مطلوب جریان دیگر درون شبکه که توسط محمد ظاهر رهبری می شد نبود و تلاشهایی از قبیل تعیین جانشین برای عبدالرئوف ریگی هم صورت گرفت تا از نقش وی بکاهند اما دیگر خیلی دیر شده بود و چهره ی اول رسانه ای گروهک" عبدالرئوف" بود.
ج: جیش العدل آنچنانکه باید و شاید در ابتدا مطرح نبود اما عملیات آنها در مرز های سیستان و بلوچستان و ربودن 5 سرباز ایرانی و رپرتاژهای رسانه ای که برای این گروهک صورت گرفت خروجی اش این بود که نام این گروهک بر سر زبان ها افتاد. اما با اعدام جمشید دانایی فر همان زخم کهنه سر باز کرد و عبدالرئوف گروهکی تحت عنوان جیش النصر را سازماندهی کرد و در رسانه ها به صراحت مخالفت خود را با اعدام وی بیان کرد که این اعلام گسترده و بی پرده خود از عمق اختلافات میان این دو جریان در جیش العدل حکایت می کرد و اعدام این سرباز ایرانی بهانه ای شد برای شکل گیری انشعابی که مدتها قبل زمینه های آن فراهم شده بود.
د: تامین مالی گروهک های تروریستی عمدتا از سه طریق صورت می گیرد:
- کشورهای مرتجع منطقه.
- سرویس های امنیتی غربی.
- قاچاق سوخت و مواد مخدر.
دو منبع ابتدایی بین همه گروهکها مشترک است و بسته به سیاست های، سیاستگذاران مربوطه، درآمد های این دو منبع برای هر گروهکی متفاوت است که شرح چگونگی ان در این مختصر نمی گنجد اما در منبع سوم این قدرت تعیین کنندگی گروهک هاست که سهم هر کدام را مشخص می کند که گاه سود این منبع بسیار نجومی است. در واقع برای تصاحب این منبع درآمدی ، قانون " تنازع برای بقا" حاکم است. از آنجا که قاچاق سوخت و مواد مخدر قبل از انشعاب یک منبع درآمدی برای یک گروهک واحد محسوب می شد هیچ مشکلی رخ نمی داد، اما حالا با شکل گرفتن انشعاب یک منبع واحد برای دو گروهک مجزا قرار دارد. لذا تصاحب این منبع درآمد اولین نتیجه طبیعی اش جنگ و نزاع است. و این جنگ و نزاع از مدتها پیش در جریان بوده به طوری که مدتی پیش گروهک جیش النصر به سرکردگی عبدالرئوف به محل استقرار تعدادی از اعضای جیش العدل یورش برده و آنها را به قتل رسانده بود و در حقیقت حمله اخیر جیش العدل به محل استقرار عبدالرئوف و کشتن وی و ابوبکر ریگی یک نوع خونخواهی بوده است.
ه: از آنجا که جایگاه فقهی عبدالرئوف نمود بسیار زیادی داشته است تا آنجا که عبدالمالک معدوم چشم بسته به همه فتواهای وی عمل می کرد، اما اینک پس از هلاکت وی در میان گروهک آنچه که اتفاق می افتد خلاء تئوریک ناشی از نبودن یک نظریه پرداز است. با وجود عبدالرئوف که توانسته بود رهبری سیاسی، نظامی و فقهی را یکپارچه کند و خودش مرجع همه مسائل باشد تقریبا تیم جیش النصر قوت بیشتری یافته بود و به خیلی از حواشی این روزهای گروهک های تروریستی گرفتار نبود اما باید اذعان کرد که قطعا یکی از شاهرگ های حیاتی هر گروهک تروریستی بخش نظریه پردازی اش می باشد و اگر این بخش دچار خلاء شود کل شاکله آن تیم در معرض فروپاشی قرار خواهد گرفت و طبق اخبار، پس از عبدالرئوف فردی که توانایی برای جایگزینی وی در بخش نظریه پردازی گروهک را داشته باشد وجود ندارد و این همان پاشنه آشیلی است که موجبات فروپاشی این گروهک (جیش النصر) را فراهم می آورد و دقیقا همان چیزی خواهد شد که جیش العدل برای بقا خود در نظر دارد. https://www.asrehamoon.ir/vdceo78n.jh8owi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما

رضا
[جالبه