پایگاه خبری تحلیلی عصر هامون 2 ارديبهشت 1397 ساعت 17:15 https://www.asrehamoon.ir/news/102120/گزارش-اندیشکده-اسراییلی-قدرت-منطقه-ای-ایران-هیچکس-منطقه-حریف-نیست -------------------------------------------------- عنوان : گزارش اندیشکده اسراییلی از قدرت منطقه‌ای ایران: هیچکس در منطقه حریف ایران نیست -------------------------------------------------- «مؤسسه مطالعات امنیت ملی» با اشاره به قدرت منطقه‌ای ایران، برخی موفقیت‌های جمهوری اسلامی را از عرصه هسته‌ای و موشکی گرفته تا روابط با قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، برشمرده است. متن : به گزارش عصرهامون به نقل از مشرق؛ ایران طی تحولات دو دهه اخیر در خاورمیانه، از افغانستان گرفته تا عراق و از سوریه گرفته تا یمن و کشورهای دیگر، با ایفای نقش تعیین‌کننده، به مهم‌ترین بازیگر منطقه‌ای تبدیل شده است. از سوی دیگر امضای توافق هسته‌ای با آمریکا با پیامدهای غیرمستقیمی نظیر تغییر موازنه در معادله بازدارندگی تهران-واشینگتن و تشکیل اتحاد راه‌بردی با روسیه برای حل بحران سوریه در مسیری دقیقاً عکس برنامه‌ریزی‌های غرب، جمهوری اسلامی را به بازیگری مؤثر در عرصه بین‌المللی و فرامنطقه‌ای مبدل نموده است.       رونمایی از آشیانه «عقاب‌»ها، رادارها و موشک‌های ایرانی؛ بخشی از قدرت نظامی جمهوری اسلامی بر همین اساس، اندیشکده‌ها و محافل تصمیم‌گیری، چه در غرب و چه در خاورمیانه، طی این سال‌ها بیش از پیش به فکر بررسی برنامه‌های ترسیمی جمهوری اسلامی برای خاورمیانه و نقش ایران در تحولات منطقه افتاده‌اند تا (چنان‌که کارشناسان غربی اذعان می‌کنند[۱]) الآن که موضع تهاجمی خود را ازدست‌رفته و خود را در موضع انفعالی مقابل ایران می‌بینند، دست‌کم در تشخیص و مقابله با تصمیمات تهران برای تعیین سرنوشت تحولات منطقه‌ای موفق باشند. یکی از بازیگران منطقه‌ای که تحولات و نقش خاورمیانه‌ای ایران را به دقت تحت نظر دارد، رژیم صهیونیستی است. اندیشکده «مؤسسه مطالعات امنیت ملی» وابسته به دانشگاه تل‌آویو یکی از مؤسسات تحقیقاتی مستقر در فلسطین اشغالی است که اخیراً به موضوع تقویت قدرت نظامی و منطقه‌ای ایران و لزوم اصرار مقامات رژیم صهیونیستی به واشینگتن برای مقابله با تهران پرداخته است. این اندیشکده طی مجموعه گزارشی با عنوان «ایران در تحولات فضای استراتژیک[۲]» با انتقاد از توافق هسته‌ای و تأکید بر نقاط قوت ایران، تلاش کرده تا دولت ترامپ را به اتخاذ مواضعی خصمانه‌تر علیه ایران تحریک و تشویق نماید. آن‌چه در ادامه می‌آید، خلاصه‌ای از مهم‌ترین نکات این مجموعه گزارش بسیار مفصل است.   برای خواندن متن کامل گزارش، روی تصویر بالا یا همین نوشته کلیک کنید موشک‌های ایران، نگرانی همیشگی صهیونیست‌ها مؤسسه مطالعات امنیت ملی در بخشی از گزارش خود با اشاره به نقاط ضعف توافق هسته‌ای از دیدگاه رژیم صهیونیستی به موضوع موشک‌های ایران می‌پردازد. این اندیشکده پس از تشریح رویکرد ترامپ در قبال توافق هسته‌ای و تهدیدهای رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر خروج واشینگتن از برجام، توضیح می‌دهد که از نظر کاخ سفید، تهدید ایران علیه آمریکا و متحدانش، به ویژه رژیم صهیونیستی، صرفاً محدود به مسئله هسته‌ای نیست، بلکه «برنامه پیشرفته موشکی» تهران را نیز شامل می‌شود. موشک‌های میان‌برد ایران، بخش‌های بزرگی از خاورمیانه، فراتر از اسرائیل تا نقاطی در جنوب شرقی اروپا، را در تیررس خود دارند.در بخشی از گزارش که به همین موضوع اختصاص داده شده است، می‌خوانیم: «ایران دارد موشک‌های بالستیکی با بُردهای متنوع، از صدها کیلومتر تا ۲۰۰۰ کیلومتر را طراحی می‌کند و می‌سازد... و موشک‌های میان‌برد این کشور، بخش‌های بزرگی از خاورمیانه، فراتر از اسرائیل تا نقاطی در جنوب شرقی اروپا، را در تیررس خود دارند.» مؤسسه مطالعات امنیت ملی هم‌چنین جدولی را ارائه داده که در آن بخشی از موشک‌های بالستیک و کروز زرادخانه موشکی ایران همراه با بُردی آمده است که کارشناسان این اندیشکده معتقدند موشک‌های ایرانی دارند. در این جدول با طرح این ادعا که موشک کروز «سومار» بردی بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ کیلومتر دارد، دو ایراد به رویکرد جامعه جهانی نسبت به برنامه موشکی ایران وارد دانسته شده است: اول این که موضوع موشک‌های کروز ایران (که نویسنده یادآور می‌شود تهران به شدت به آن‌ها افتخار می‌کند) در توافق هسته‌ای یا قطعنامه‌های شورای امنیت، مطرح نشده است؛ و دوم این‌که احتمال شلیک موشک توسط ایران از نقاط دیگری خارج از مرزهای خودش (مثلاً از سوریه) نادیده گرفته می‌شود. نویسنده هم‌چنین از توانایی موشک‌های ایران در حمل کلاهک‌های سنگین‌تر و افزایش دقت این موشک‌ها نیز ابراز نگرانی می‌کند.   موشک کروز سومار برجام و تغییر موازنه قدرت میان تهران و واشینگتن مؤسسه مطالعات امنیت ملی که مطابق معمول محافل صهیونیستی به شدت از توافق هسته‌ای با ایران انتقاد می‌کند، یکی از دلایل گسترش قدرت تهران را امضای باراک اوباما پای برجام می‌داند و توضیح می‌دهد: «طی ۱۸ ماهی که دولت اوباما پس از صدور بیانیه ماه جولای سال ۲۰۱۵ [مبنی بر حصول توافق هسته‌ای] روی کار بود، بازدارندگی آمریکا مقابل ایران به شدت تضعیف شد» چنان‌که در این مدت «حکومت ایران در موضوعاتِ مستقیماً مرتبط با توافق هسته‌ای و هم‌چنین فعالیت‌هایش در حوزه موشکی و در فضای منطقه‌ای، خط قرمزهای دولت آمریکا را آزمایش کرد.» گزارش، نقش منطقه‌ای ایران در تحولات سوریه، لبنان، یمن و بحرین را نشانه‌ای از زوال اهرم بازدارنده واشینگتن مقابل تهران پس از امضای توافق هسته‌ای برمی‌شمارد و با اذعان به ناکام بودن برجام در محدودسازی قدرت منطقه‌ای ایران، مدعی می‌شود: «دولت اوباما عمدتاً روی ترسیم تصویری مبتنی بر تعهد ایران [به برجام] متمرکز بود تا ارزشمند بودن توافقی را «ثابت کند» که به آن دست پیدا کرده بود.» به عقیده نویسنده همین مسئله موجب شد تا واشینگتن چشم خود را روی رفتارهای منطقه‌ای ایران ببندد. پس از توافق هسته‌ای، به جای آن‌که آمریکا مقابل ایران بازدارندگی داشته باشد، این ایران است که عملاً مقابل آمریکا به یک اهرم بازدارندگی دست یافته است.گزارش تصریح می‌کند: «در واقع، مشخص شد به جای آن‌که آمریکا مقابل ایران بازدارندگی داشته باشد، این ایران است که عملاً مقابل آمریکا به بازدارندگی دست یافته است، عمدتاً با استفاده از این تهدید تلویحی که اگر واشینگتن موضعی سخت‌گیرانه‌تر بگیرد، تهران از توافق هسته‌ای خارج خواهد شد.» نویسنده ضمن تحسین رویکرد خصمانه‌تر ترامپ مقابل ایران، ادعا می‌کند که اولین آزمون پیش روی دولت ترامپ در قبال ایران، طی اولین روزهای دولت جدید و زمانی پیش آمد که تهران «یک موشک بالستیک جدید با بُرد ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ کیلومتر و توانایی حمل کلاهک هسته‌ای» را آزمایش کرد. اگرچه مشخص نیست که نویسنده این ارقام و آمار را با استناد به کدام منبع ذکر کرده است، اما به هر حال، وی از بیانیه «ایران را تحت نظر داریم» و تحریم‌های جدید ترامپ علیه تهران به عنوان تغییر رویکرد دولت جدید نسبت به دولت اوباما استقبال می‌کند.   موشک‌های ایران و بُرد آن‌ها بنا به ادعای مؤسسه مطالعات امنیت ملی رژیم صهیونیستی ایران-روسیه-سوریه؛ رشته‌ای که به سادگی گسستنی نیست محور ایران-روسیه-سوریه رشته‌ای است که به راحتی گسستنی نیست.اندیشکده مؤسسه مطالعات امنیت ملی در گزارش دیگری به موضوع محور ایران-روسیه-سوریه می‌پردازد و آن را رشته‌ای توصیف می‌کند که به راحتی گسستنی نیست. نویسنده این گزارش، اتحاد تهران و دمشق را که پس از انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، اتحادی بلندمدت به نسبتِ اتحادها در خاورمیانه می‌داند و دلایل این اتحاد را نیز اهمیت سوریه برای ایران به عنوان خط مقدم جنگ علیه غرب و هم‌چنین، همکاری دوجانبه این دو کشور برای تقویت حزب‌الله به عنوان سازمانی شیعی با هدف تقویت نفوذ منطقه ایران در لبنان و جبهه‌ای برای تهدید رژیم صهیونیستی برمی‌شمارد. ضمن این‌که به اعتقاد نویسنده، ایران و سوریه رویکرد ضدآمریکایی مشترکی نیز دارند. اندیشکده صهیونیستی مؤسسه مطالعات امنیت ملی توضیح می‌دهد که به لطف همکاری نظامی ایران با روسیه در سوریه، جایگاه منطقه‌ای ایران تقویت شده است و بازیگران مختلف بین‌المللی، اکنون ایران را دارای نقشی مثبت در مبارزه علیه داعش و هم‌چنین در تعیین سرنوشت سوریه و عراق می‌دانند. در بخشی از این گزارش می‌خوانیم: «جهان عرب گرفتار ضعف‌ها و مشکلات داخلی خود است و نمی‌تواند مقابل تهدید ایران کاری انجام دهد. امروز، هیچ عنصری در منطقه وجود ندارد که بتواند مقابل ایران سدی باشد یا توازنی مقابل قدرت این کشور ایجاد نماید.» نویسنده تصریح می‌کند: «اگرچه عربستان نشان داده که مصمم است تا با فعالیت‌های منطقه‌ای ایران مقابله کند، اما تلاش‌های سعودی‌ها عمدتاً محدود به یمن و بحرین است که نفوذ ایران در آن‌ها به شدت ریاض را به چالش کشیده است. در سوی دیگر، هرگونه مقابله‌ای با دخالت ایران در سوریه به شدت کم‌رنگ است.» اتحاد ایران و روسیه موضوع دیگری است که گزارش به آن پرداخته است. نویسنده خاطرنشان می‌کند که «روسیه از سال ۱۹۸۹ به این سو یکی از تأمین‌کنندگان اصلی تسلیحات برای ایران» بوده است، «در دهه ۱۹۹۰ کمک‌های مهمی به برنامه هسته‌ای ایران کرد»، و عقب‌نشینی نیروهای روس از افغانستان نیز نگرانی‌های ایران درباره اهداف مسکو در خاورمیانه را تا اندازه‌ای کاهش داد. با این وجود، به عقیده نویسنده، فصل تازه روابط دو کشور، از سال ۲۰۱۲ آغاز شد، زمانی که نشست‌های سطح بالا میان مقامات دو کشور، حمایت سیاسی روسیه از مواضع ایران، گسترش تعاملات اقتصادی، و مذاکرات درباره افزایش کمک‌های روسیه به برنامه هسته‌ای ایران، خبر از تقویت روابط دوجانبه می‌داد. البته اندیشکده مؤسسه مطالعات امنیت ملی خاطرنشان می‌کند که واضح‌ترین نمود تقویت روابط تهران-مسکو، همکاری نظامی دو کشور در سوریه با هدف تقویت حکومت اسد و هم‌چنین مذاکرات برای نهایی‌سازی یک معامله بزرگ تسلیحاتی (علاوه بر انتقال سامانه اس-۳۰۰ به ایران) بوده است. نویسنده گزارش تأکید می‌کند که افزایش تنش‌ها در خاورمیانه و به خصوص مبارزه مشترک دو کشور علیه داعش و تقویت نقش و مشروعیت منطقه‌ای ایران در فضای بین‌المللی پس از امضای توافق هسته‌ای از جمله عواملی بودند که روسیه را به تقویت روابط سیاسی و اقتصادی با ایران تشویق کردند. ایران و روسیه در حال حاضر مشغول مذاکره درباره قرارداد تسلیحاتی بزرگی هستند که در صورت تحقق، می‌تواند بزرگ‌ترین توافق دوجانبه میان این دو کشور باشد.کارشناس اندیشکده مؤسسه مطالعات امنیت ملی نیاز روسیه به ایران برای تعمیق نفوذش در خاورمیانه و نیاز ایران به روسیه برای مقابله با حضور آمریکا در منطقه و هم‌چنین افزایش تنش‌ها میان مسکو و واشینگتن را نیز دلایل دیگر تقویت روابط میان ایران و روسیه می‌داند و با اشاره به این‌که روسیه مشروعیت نقش ایران در سوریه را به رسمیت شناخته است، خاطرنشان می‌کند که دو طرف در حال حاضر مشغول مذاکره درباره قرارداد تسلیحاتی بزرگی هستند که در صورت تحقق، می‌تواند بزرگ‌ترین توافق دوجانبه میان این دو کشور باشد.   اتحاد ایران، روسیه و سوریه به راحتی گسستنی نیست نفوذ استراتژیک چندلایه ایران در عراق مؤسسه مطالعات امنیت ملی فصل جداگانه‌ای از مجموعه گزارش خود را نیز به موضوع «تقویت جایگاه منطقه‌ای ایران» اختصاص داده و در گزارش اول خود در این‌باره، موضوع نفوذ استراتژیک ایران در عراق را بررسی نموده است. این گزارش با طرح این ادعا آغاز می‌شود: «از آغاز انقلاب اسلامی ایران تا به امروز، عراق به دلایل متعددی حوزه مرکزی [نفوذ] سیاست خارجی ایران بوده است. ایران نگاه خود را به عراق به عنوان اولی هدف خود برای صدور انقلابش معطوف کرد، چراکه عراق، اکثریتی شیعه داشت که از سال ۱۹۲۰ به این سو تحت تبعیض شدید و حتی سرکوب حکومت‌های مختلف سنی قرار گرفته بودند.» نویسنده معتقد است که میزبانی عراق از شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا، رقابت استراتژیک میان دو کشور بر سر هژمونی در خلیج فارس، وجود طولانی‌ترین مرز خاکی ایران با عراق و هم‌چنین هشت سال جنگ میان دو کشور موجب شده تا روابط دوجانبه تهران با بغداد برای ایران اهمیت زیادی داشته باشد، به خصوص که عراق تحت نفوذ ایران می‌توانست به بازیگری مهم برای تشکیل یک بلوک منطقه‌ای و یک محور مقاومت ضدآمریکایی و ضداسرائیلی تبدیل شود، محوری که اعضای دیگرش، سوریه، حزب‌الله و حماس هستند. این کارشناس صهیونیست اگرچه مدعی است که نفوذ ایران در عراق با آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ شدت بیش‌تری پیدا کرده است، اما یادآور می‌شود که تهران از سال ۲۰۰۳ و با آغاز حمله نظامی آمریکا به عراق، دست‌کم در سه سطح در این کشور برای تقویت نفوذ خود تلاش کرده است: سطح میان‌دولتی: ایران مقامات عراقی را متقاعد کرد تا فهرست بلندی از توافق‌نامه‌های همکاری در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی را با تهران امضا کنند. جمهوری اسلامی هم‌چنین بودجه پروژه‌های بازسازی شهری را در شهرهای مختلف عراق تأمین کرد و به ساخت نیروگاه‌های برق و مدارس در این کشور کمک نمود. در مقابل، عراق نیز از سیاست‌های ایران در لبنان و سوریه حمایت کرد و حتی به تهران کمک نمود تا تحریم‌ها را دور بزند. سطح حزبی-جنبشی: زمانی که صدام قدرت را به دست داشت، ایران به سازمان‌های مخالف وی در عراق کمک می‌کرد و پناهندگی می‌داد. تهران بعد از سال ۲۰۰۳ فعالیت‌های خود در عراق را تشدید کرد و به حزب‌های مختلف شیعه در این کشور فشار زیادی آورد تا بتواند به‌رغم وجود اختلاف میان آن‌ها، یک بلوک متحد را تشکیل بدهد. به علاوه، ایران تلاش‌های خود را به گروه‌های شیعه در عراق محدود نکرد و با احزاب و جنبش‌های سنی و کُرد نیز همکاری کرد. به لطف همین ارتباط‌ها هم بود که تهران توانست جای پای خود را به عنوان یک میانجی نه تنها میان جناح‌های مختلف شیعی، بلکه حتی در روند تصمیم‌گیری‌های دولت عراق محکم کند. سطح نظامی-استراتژیک: این واقعیت که سه سفیر ایران در بغداد از سال ۲۰۰۳ تا کنون، افسران ارشد سپاه پاسداران بوده‌اند، تنها یکی از مواردی است که نشان می‌دهد عراق چه اندازه برای ایران اهمیت نظامی-استراتژیک دارد.         «ابومهدی المهندس» فرمانده حشد الشعبی عراق، خود را «سرباز حاج قاسم» می‌داند و به این سربازی افتخار می‌کند نقاط اشتراک و اختلاف در روابط ایران با ترکیه مؤسسه مطالعات امنیت ملی در گزارش دیگری با موضوع روابط ایران و ترکیه نیز روابط این دو کشور را مانند همیشه دچار فراز و نشیب می‌داند و توضیح می‌دهد که این روابط از سال‌ها پیش تا کنون قابل‌پیش‌بینی اما غیریک‌نواخت بوده‌اند، به گونه‌ای که به‌رغم وجود رقابتی شدید میان دو کشور، روابط دوجانبه هیچ‌گاه به نقطه بحران نرسیده و از سوی دیگر، حتی در مواردی که منافع مشترک میان تهران و آنکارا وجود داشته، باز هم دو کشور نتوانسته‌اند یک همکاری نزدیک استراتژیک را با یک‌دیگر داشته باشند. نویسنده سپس روابط میان ایران و ترکیه را در چندین بُعد بررسی و مواردی را بیان می‌کند که «از دیدگاه آنکارا، ترکیه را به ایران نزدیک می‌نماید.» وی مسئله کُردها را یکی از زمینه‌هایی می‌داند که دو کشور طی سال‌های گذشته در آن با یک‌دیگر همکاری کرده‌اند و هدف مشترک آن‌ها جلوگیری از تحرکات استقلال‌طلبانه کردها بوده است. این کارشناس صهیونیست ابراز مخالفت شدید هر دو کشور در اواخر سپتامبر سال ۲۰۱۷ با برگزاری همه‌پرسی استقلال در اقلیم کردستان عراق و هم‌چنین برگزاری مانور نظامی مشترک دو کشور در مرزهای این اقلیم برای وادار کردن کردهای تجزیه‌طلب به عقب‌نشینی از کرکوک را برخی از مواردی می‌داند که موضع مشترک تهران و آنکارا در قبال مسئله کردها را نشان می‌دهند. نویسنده، موضوع آینده عراق را یکی از مواردی می‌داند که دو کشور درباره آن اختلاف‌نظر دارند و توضیح می‌دهد: «به ویژه از زمان عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از عراق در سال ۲۰۱۱، نفوذ رو به افزایش ایران در بغداد و تقویت شبه‌نظامیان شیعه، موضوع نگرانی آنکارا بوده است.» وی یادآور می‌شود که از سوی دیگر «حیدر العبادی» نخست‌وزیر عراق مخالفت شدید خود را با حضور حدود ۲۰۰۰ نیروی ارتش ترکیه در شمال این کشور ابراز داشته است و ترکیه نیز ادعا می‌کند که نیروهایش به دعوت حکومت اقلیم کردستان و برای آموزش نیروهای پیشمرگه در این منطقه حضور دارند. به این ترتیب ممکن است مسئله آینده عراق و تنش‌ها در روابط آنکارا و بغداد، در آینده بر روابط ایران و ترکیه نیز تأثیر بگذارد. برنامه هسته‌ای ایران سومین موضوعی است که کارشناس اندیشکده مؤسسه مطالعات امنیت ملی تأثیر آن بر روابط دوجانبه تهران و آنکارا را بررسی می‌نماید. وی با اشاره به این‌که ترکیه شیوه برخورد جامعه جهانی با مسئله هسته‌ای ایران را اشتباه و مغایر با منافع خود می‌داند، خاطرنشان می‌کند که یکی از روش‌های ایران برای دور زدن تحریم‌های بانکی، استفاده از روش «طلا در ازای انرژی» بود. سال ۲۰۱۰، ترکیه در کنار برزیل دو کشوری بودند که با ایران در این‌باره توافق کردند تا مانع از تشدید تحریم‌های بین‌المللی علیه تهران شوند.   توافق ایران، برزیل و ترکیه که به اعتراف هیلاری کلینتون، واشینگتن را غافل‌گیر کرد (جزئیات بیش‌تر) نویسنده از مسئله جنگ داخلی در سوریه نیز به عنوان یکی دیگر از مسائلی یاد می‌کند که روابط ایران و ترکیه را دست‌خوش تحول کرده است. وی تصریح می‌کند که اگر ترکیه در ابتدا بر خلاف ایران، خواستار سرنگونی بشار اسد در سوریه بود و حتی برای دست‌یابی به این هدف به داعش اجازه می‌داد از خاک ترکیه برای تقویت و از مرزهای این کشور برای رسیدن به سوریه استفاده کند، اما آغاز حملات داعش در خود ترکیه موجب شد تا آنکارا با تشدید نظارت بر مرزهای خود، عملاً به ائتلاف بین‌المللی مبارزه با داعش بپیوندد. هم‌چنین موفقیت ایران و روسیه در تثبیت اسد در قدرت نیز ترکیه را وادار به بازنگری در سیاست‌های خود کرد، چراکه آنکارا برای مقابله با کردهای تجزیه‌طلب و جلوگیری از تکرار سناریوی عراق در سوریه، به کمک تهران و مسکو نیاز دارد. موضوع قطر و سایر کشورهای خلیج فارس نیز از دید کارشناس مؤسسه مطالعات امنیت ملی یکی از دلایل نزدیکی روابط میان ایران و ترکیه است. نویسنده با اشاره به بحران اواسط سال ۲۰۱۷ در منطقه خلیج فارس و تنش در روابط میان عربستان، امارات، بحرین و مصر با قطر، یادآور می‌شود که ایران و ترکیه دو کشوری بودند که به قطر کمک کردند تا محاصره اقتصادی علیه خود را کم‌اثر کند. از سوی دیگر، از دیدگاه ایران، کمک ترکیه به قطر و تأسیس پایگاه توسط آنکارا در این کشور، تأمین‌کننده منافع کوتاه‌مدت تهران در تقویت دوحه مقابل ائتلاف عربی به رهبری سعودی است. به علاوه، ایران می‌داند که تأثیر بحران قطر بر روابط ترکیه با کشورهای دیگر خلیج فارس می‌تواند موجب فاصله گرفتن آنکارا از ریاض شود که به سود تهران است. حمایت ایران از اردوغان در پی کودتای ناموفق سال ۲۰۱۶ در ترکیه نیز عامل دیگری برای فاصله گرفته آنکارا از برخی کشورهای عربی و نزدیک شدن ترکیه به ایران بود. به عقیده نویسنده گزارش، اسرائیل و مسئله غزه نیز عامل مهمی در روابط دوجانبه ایران و ترکیه بوده است. تشدید تنش‌ها در روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی به خصوص از سال ۲۰۰۸ به این سو و اتخاذ مواضع به شدت ضداسرائیلی توسط اردوغان درباره سیاست‌های رژیم صهیونیستی در قبال نوار غزه، در راستای منافع ایران در تضعیف رژیم صهیونیستی و تقویت حماس بوده، به گونه‌ای که ترکیه حتی در برخی مقاطع، به پرچم‌دار مبارزه با رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. در این راستا، حوادثی مانند حمله سال ۲۰۱۰ رژیم صهیونیستی به کاروان بشردوستانه غزه و به خصوص کشتی «ماوی مرمره» که موجب کشته شدن چندین فعال اجتماعی تُرک شد، انتقاد شدید اردوغان از رژیم صهیونیستی به خاطر تشدید تمهیدات امنیتی در مسجدالاقصی در تابستان سال ۲۰۱۷ و هم‌چنین به رسمیت شناخته شدن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی توسط ترامپ در اواخر سال گذشته میلادی، همگی موجب شده تا روابط آنکارا و تل‌آویو به شدت خدشه‌دار شود. روابط تجاری و انرژی آخرین موضوعی است مؤسسه مطالعات امنیت ملی در روابط میان ایران و ترکیه آن را بررسی می‌کند. کارشناس این اندیشکده توضیح می‌دهد که اگرچه دو کشور در حال حاضر تنها ۱۰ میلیارد دلار تبادل تجاری با یکدیگر دارند، اما هدف‌گذاری آن‌ها ۳۰ میلیارد دلار است. طی سفر اردوغان به ایران در ماه اکتبر سال ۲۰۱۷، دو طرف بر سر تجارت با ارزهای داخلی خود به توافق رسیدند. هم‌چنین ایران طی هفت ماه اول سال ۲۰۱۷، جای عراق را به عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده نفت به ترکیه گرفت و بیش از ۵۰ درصد از نفت مورد نیاز آنکارا را تأمین کرد. تهران هم‌چنین دومین تأمین‌کننده بزرگ گاز طبیعی ترکیه نیز هست و قصد دارد صادرات انرژی خود به این کشور را باز هم افزایش بدهد.     [۱] پیشنهادهای شورای آتلانتیک به ترامپ برای مقابله با ایران + عکس و فیلم لینک [۲] Iran in a Changing Strategic Environment Link