پایگاه خبری تحلیلی عصر هامون 8 شهريور 1393 ساعت 11:28 https://www.asrehamoon.ir/news/58971/داستان-یک-نامه-مهم-تروریست-آقای-عبدالرئوف-عقل-کار-افتاده -------------------------------------------------- عصر هامون منتشر کرد؛ عنوان : داستان یک نامه مهم به یک تروریست؛آقای عبدالرئوف عقل شما از کار افتاده است! -------------------------------------------------- چندی پیش یکی ازعناصر وابسته به گروهک تروریستی جیش ­الظلم با انتشار نامه­ ای به عبدالرئوف ریگی در اینترنت ضمن افشای ابعاد رفتاری وی،از او خواسته است تا برای در امان ماندن از دستگاه امنیتی ایران لجاجت­ها راکنار گذاشته و تحت لوای صلاح الدین فاروقی بازگردد. متن : به گزارش سرویس سیاسی عصر هامون؛ بعد از دستگیری شرور معدوم، عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی جندالشیطان در سال 1388، اختلافات جدی در داخل گروه میان شرور عبدالرئوف ریگی (برادر شرور عبدالمالک) و شرور صلاح­ الدین فاروقی بر سر جانشینی وی صورت پذیرفت. اما تلاش شد تا از افشای آن جلوگیری به عمل آید. این اختلافات با گذشت زمان سرباز کرد و در ماجرای ربایش 5 مرزبان کشورمان علنی شد. چندی پیش یکی از عناصر وابسته به گروهک تروریستی جیش ­الظلم با انتشار نامه­ ای به عبدالرئوف ریگی در اینترنت ضمن افشای ابعاد رفتاری وی، از او خواسته است تا برای در امان ماندن از دستگاه امنیتی ایران لجاجت­ها را کنار گذاشته و تحت لوای صلاح الدین فاروقی بازگردد وگرنه در مورد برخی از مسائلی که در مورد او می­داند افشاگری خواهد کرد. او در این نامه ابعاد مختلف شخصیتی عبدالرئوف ریگی را افشا می­کند و از اختلافات ریشه­ دار او و برادرش عبدالمالک، پیش از دستگیری می­ گوید. نویسنده این نامه بعد از گذشت یک روز از انتشار این نامه، به دلایل نامعلومی آن را از صفحه شخصی خود حذف می­کند. او در این نامه ضمن جویای نام خواندن عبدالرئوف ریگی می­گوید: «وقتی که شما با شش هفت نام مختلف در فیسبوک شروع به تعریف و تمجید و تکبیر و تجلیل از خود و سازمان نوزائیده و من درآوردی خود کردید تا خود را با این شیوه منافقانه و مزورانه به عنوان یک رهبر بزرگ و تمام عیار مطرح نمائید، گفتم خدایا این چه مالیخولیائی است که ذهن این برادرمان را اشغال کرده است . . . ..» در این نامه با اشاره به اخلاق خشن و مزاج متکبرانه وی آمده است: « آقای عبدالرئوف، من به یاد دارم که شما بخاطر اخلاق خشن و مزاج متکبرانه ای که دارید در زمان رهبری امیر عبدالمالک هم، همه مجاهدین را با رفتار و عملکرد متکبرانه خود نا خوش و نا راضی کرده بودید که اکثر این مجاهدین ناخوشیِ خود را به امیر حرکت اعلام میکردند و او میگفت که من میدانم و خودم هم از رفتار و کردار این آدم خیلی رنج می برم ولی چکار کنم برادر من است و با من متصل است و من بارها به او گفته ام که تو در امور دخالت نکن و یک گوشه بنشین؛ ما خرجت را میدهیم. ولی باز هم دخالت های بیجا میکند و آدمی لجوج و خودخواه است و میگفت که پدر هم از رفتار این آدم بشدت ناراحت و ناراضی است و ایشان را مرتباً لعن و نفرین میکند. شما در همان زمان جندالله بطور محرمانه خود را در همه جا برادر رهبر و نماینده خصوصی او معرفی میکردید و مبالغ زیادی بطور پنهانی از این و آن دریافت می کردید و امیر حرکت گاهاً مطلع می­شد و شما را مورد مؤاخذه قرار میداد. یعنی اینکه شما در همان زمان بخاطر داشتن نسبت برادری با امیر، مزاحم بزرگی برای حرکت بودید ولی امیر، دندان بر جگر گذاشته و شما را به خاطرحفظ بعضی مصالح حیثیتی تحمل میکردند تا یک نوع بد مزگی در سازمان بوجود نیاید و حتی بارها تصمیم داشت که خودش شما را بکشد. » نویسنده نامه ضمن حمایت از صلاح­الدین فاروقی و افشاگری از مطامع مالی و جاه­طلبانه عبدالرئوف ریگی می­گوید: «. . . آقای عبدالروف، هوس بزرگی و رهبری و آرزوی های دور و دراز عقل شما را از کار انداخته است به طوری که خیلی از حقایق بسیار ساده و عادی را هم درک نمیکنی. . . خود را به این و آن و همه کس امیر حرکت معرفی میکنی و به همه میگوئی که امیراصلی جیش العدل من هستم و این صلاح الدین را که راننده امیر عبدالمالک بوده است من مصلحتا در ظاهر امیر معرفی کرده ام تا خودم در پس پرده در امنیت باشم و امور را اداره کنم . . . . شما مبالغ هنگفتی پول بالغ بر هشتاد و پنج لک روپیه پاکستانی و علاوه بر آن پانزده هزار درهم اماراتی بوده است که گویا شما مقدار زیادی از این پول را بعنوان سرمایه گذاری برای تجارت مشارکتی در دبی بطور محرمانه در اختیار یکی از دوستان خود گذاشته اید، دریافت نموده­اید » «. . . شما از امکانات گروه برای حمل و نقل مواد مخدر برای پولدار شدن استفاده کرده ­اید و بدون انجام تحقیقات لازم به تعداد زیادی از خانه ­های مردم به بهانه اینکه در این خانه ها تریاک می کشند شبانه حمله کرده اید و مردان این خانه ها را در جلوی زن و بچه شان بطور بیرحمانه کتک زده ای. . . » نویسنده این نامه در پایان ضمن فحاشی به افشاگری در مورد برخی مسائل خانوادگی عبدالرئوف در مورد ازدواج اول او که به طلاق منجر شده بود می­پردازد و به او هشدار می­دهد که به سرنوشت شوم برادر دیگرشان که خوی جاه­ طلبی داشته است گرفتار خواهد شد: «تو از ملاحظه کاری و روش مودبانه بنده و بقیه مجاهدین خیلی سوء استفاده کرده ای و حالا جز برخورد جدی با تو هیچ روش دیگری کارگرنیست کثافت. من از التماس کردن به تو احمق دیگر خسته شده ام. تو جز اینکه با شیوه ای نامردانه بنده را به قتل برسانی هیچ غلط دیگری نمیتوانی بکنی. بنده بهر حال باید به میرم و اگر این کار توسط کثافتی مثل تو انجام بگیرد افتخار بزرگی برای من خواهد بود... اگر باز هم لجبازی کردی و ادامه دادی بدان که تو هم مانند برادرت (معدوم)عبدالحمید (برادر دیگر معدوم عبدالمالک ریگی که همسر و فرزندانش را در هنگام خواب به قتل رساند و سر برادرزنش توسط عبدالمالک از تن جدا شد) که در هوس رهبری از جمع مجاهدین جدا شد و چه زود به چه نوع سرنوشتی دچار گشت.»  انتهای پیام/