ایران در آرزوی تبدیل شدن به یک کریدور تجاری و حملونقل منطقهای بزرگ است و از موقعیت خود به عنوان کوتاهترین مسیر از اقیانوس هند به آسیای مرکزی، قفقاز، روسیه و اروپا بهره میبرد.
به گزارش عصرهامون، جدای از موقعیت جغرافیایی، ایران رابطه قوی خود با روسیه تحریمشده را به عنوان موهبتی برای تبدیل شدن به مجرای اصلی پیوند روسیه با سایر نقاط جهان میبیند. بندر استراتژیک چابهار و پروژههای مرتبط با آن، محور آرمانهای بلند ایران هستند.
با امضای توافق هستهای و لغو تحریمها علیه ایران در سال ۲۰۱۵، پروژه بندر چابهار مورد توجه قرار گرفت، زیرا دولت حسن روحانی، رئیسجمهور سابق، این بندر را با اتصال آن به آرزوهای بلندپروازانه بینالمللی توسعه داد. در دوره «رقابت بندری منطقهای» بین کشورهای حاشیه دریای عمان (از جمله بنادر گوادر، دقم و چابهار)، دولت روحانی تلاش کرد تا با جلب حمایت از چابهار را به عنوان مهمترین بندر برای کریدورهای حملونقل بینالمللی معرفی کند.
پس از توافق هستهای ۲۰۱۵، دولت حسن روحانی امیدوار بود که به قیمت حذف چین، درها به روی اقتصاد غرب باز شود. در نتیجه، تهران پروژه را پیش برد و هند و روسیه را در برنامه های ترانزیتی ایران با تأکید بر کریدور شمال-جنوب بر کریدورهای شرق-غرب که چین ترجیح می دهد، اولویت داد. دخالت چین در پروژه رقیب گوادر، توجیهات بیشتری را برای دولت روحانی برای جستوجوی شریک غیر چینی فراهم کرد که نتیجه آن سرد شدن روابط با چین در سالهای پایانی دولت روحانی بود.
از این رو هند با اختصاص ۸۵ میلیون دلار برای ساخت اسکله و جرثقیل های وارداتی، عملاً توسعه بندر چابهار را آغاز کرده است. هند و ایران برای ساخت خط آهن بین چابهار و زاهدان قرارداد امضا کردند. با این وجود، رویدادهای بعدی باعث اختلال یا توقف این پروژهها شد. علیرغم معافیتها، اعمال مجدد تحریمهای آمریکا علیه ایران بیشترین تأثیر را داشت و مانع همکاری هند و ایران در زمینههای متعدد شد. ترکیبی از تغییرات دولت ایران و فشار چین منجر به تغییر اولویتهای استراتژیک ایران به سمت همسویی نزدیکتر با چین شد و به پروژه بندر چابهار آسیب رساند.
در جریان مذاکرات بر سر توافقنامه همکاری استراتژیک ایران و چین، چین از به حاشیه راندن دولت روحانی دریغ نکرد و ترجیح داد با بازیگران قدرتمندتر حاکمیتی نظام ایران پشت میز بنشیند. در نهایت، تلاش های چین منجر به مسدود یا لغو برخی از قراردادها بین دولت ایران و هند شد. به عنوان مثال، ایران قرارداد ساخت راه آهن با هند را لغو کرد و اعلام کرد دهلی تاخیر در اجرای آن دارد که باعث کندی کار هند در بندر چابهار شد.
با ریاست ابراهیم رئیسی، دولت جدید ایران قصد دارد توافقنامه همکاری راهبردی با چین را اجرایی کند. چین به نقطه مرکزی استراتژی جدید ایران «محور شرق» تبدیل شده است که به ضرر کشورهایی مانند روسیه و هند است. چندین مقام در دولت جدید بر توسعه بندر چابهار و خط ساحلی مکران تاکید کردهاند، اما این بار از طریق سرمایهگذاری چین در پروژههای حملونقل، راهآهن و ساخت اسکله. با توجه به تداوم بیگانگی بین تهران و دهلی نو، به نظر میرسد چین به عنوان یک شریک استراتژیک جایگزین برای توسعه بندر ظاهر شده است، بنابراین پروژه چابهار در کریدورهای حملونقل شرق به غرب طرح شاخص یک کمربند یک جاده چین قرار گرفت.
چند مورد از متن توافقنامه همکاری راهبردی چین و ایران شامل ایجاد یک شهر پتروشیمی و یک شهر هوشمند در بندر، توسعه بندر جاسک در دریای عمان و اتصال بندر چابهار و جاسک به بندر گوادر پاکستان از طریق یک خط ریلی شرق به غرب بود. این توافق نشان می دهد که بندر چابهار در حال تبدیل شدن به یک ایستگاه ابتکاری طرح یک کمربند یک جاده است.
این تلاش جدید ایران و چین برای تغییر ماهیت پروژه بندر چابهار به دلیل تحولات منطقه ای نیز انجام شد. به عنوان مثال، بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، این کشور را از پروژه بندر چابهار حذف کرده است. پیش از این، اختلافات بین دولت اشرف غنی، رئیس جمهور پیشین افغانستان و پاکستان، کابل را بر آن داشت تا از طریق خاک ایران به دنبال کمک هند باشد.
با این حال، پس از بازگشت طالبان که به روابط نسبتاً خوب با پاکستان معروف بودند، کابل ایران را دور زد و از طریق خاک پاکستان کمک های هند را دریافت کرد. در واقع، مسیر کمک هند به افغانستان از چابهار ایران به پاکستان منتقل شده است. افغانستان همچنین با ازبکستان و پاکستان برای ساخت خط آهنی که آسیای مرکزی را به بندر گوادر اقیانوس هند در پاکستان از طریق افغانستان متصل می کند، توافق کرده است.
اگر این پروژه با سرعت فعلی خود ادامه یابد، توسعه زیرساخت ها و شبکه حمل و نقل بندر چابهار ۵۰ سال زمان می برد. بدون شک تکمیل بندر چابهار و شبکه حمل و نقل مرتبط عمدتاً در گرو لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران و تامین سرمایه خارجی لازم است.