روی این نوشته نه با وزارت اطلاعات وعملکرد آن که با وزیر محترم اطلاعات و متأثر از مواضع رسانهای یک ساله گذشته وی میباشد.
به گزارش سرويس سياسي عصر هامون، عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت: روی این نوشته نه با وزارت اطلاعات وعملکرد آن که با وزیر محترم اطلاعات و متأثر از مواضع رسانهای یک ساله گذشته وی میباشد. بنابر این قبل از پرداختن به موضوع مدنظر، مواضع خود را روشن کنیم که از نگاه نگارنده اکثریت قاطع پرسنل وزارت اطلاعات جزو بهترین، دلسوزترین، فهیمترین و انقلابیترین نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی هستند. شخص وزیر را نیز انسانی صالح، مقید، دلسوز و تلاشگر و مردمی میدانیم که اگر غیر از این میپنداشتیم هرگز رقص قلم را برای آنچه ذیلاً به رشته تحریر در میآید نمیپسندیدیم. و اما بعد...
در مواضع رسانهای یک سال گذشته وزیر محترم اطلاعات خصوصاً مصاحبه مطبوعاتی اخیر و همچنین سخنرانی 24 مهرماه امسال ایشان در رواق امام خمینی (ره) حرم رضوی، که شخصاً توفیق شنیدن آن را داشتم نکتهای به صورت مستمر یادآوری میشود و اصرار بر تکرار آن ذهن نگارنده را به سمت سؤالات متعددی برده است. تبیین مواضع، جهتگیریها و مأموریتهای کلی وزارت اطلاعات طوری بیان میشود که گویی ایشان یک «وزارتخانه متهم» را تحویل گرفتهاند. یا تصور مینمایند از گذشته وزارت اطلاعات یک «هیولای غیرمنطقی» در ذهن مردم است یا وزارت اطلاعات به گونهای بوده است که غیر از سلایق هیچ ضابطهای بر آن حاکم نبوده است. تلاش جهت اعتمادسازی در تحلیل سخنان وزیر محترم بسیار مشهود است. بدون تردید این مشی و قضاوت مبتنی بر یک برداشت، فهم، تصور و پیشینه ذهنی است که اکنون به باور وزیر تبدیل شده است.
این باور وزیر از برداشتی است که از نسبت مردم و وزارت اطلاعات ساطع میشود. اما سؤال اساسی این است که چرا در فردای سخنان وزیر، نیروهای مؤمن به انقلاب یا همان کسانی که به تعبیر مقام معظم رهبری «در حوادث سینه سپر میکنند» برای سخنان ایشان کف نمیزنند و حتی بعضی از اینها به نشست خبری وزیر دعوت نمیشوند. اما کسانی که از کنار اهداف، آرمانها، سیاستهای کلی و... نظام با سکوت یا تمسخر یا پرخاشگرانه میگذرند، مروج سخنان وی میشوند؟ گویی از «اتهامشویی» وزیر از وزارت اطلاعات به وجد آمدهاند. اگر روح کلام وزیر محترم این است که وزارت اطلاعات در گذشته بد عمل کرده است و سلیقهمحور بوده است، چطور نباید بپذیریم که این روند با ریل دیگری و با سلیقه دیگری تکرار نمیشود؟ چه حجتی باید یافت؟ مگر وزارت اطلاعات، وزارت نفت و صنایع است که سخت افزار محور و پذیرش سلایق در آن کارگشا و به مثابه خلاقیت انگاشته شود.
مگر چند درصد مردم ایران با اقدامات سلبی وزارت اطلاعات ارتباط دارند؟ قطعاً برداشت وزیر از ذهنیت اجتماعی مردم به وزارت اطلاعات از سه حالت خارج نیست. یا بر این باورند که ذهنیت مردم نسبت به وزارت اطلاعات منفی است، یا مثبت، یا خالیالذهن هستند. اما آنچه بیان میشود تلاش جهت رفع اتهام است که آن اتهام هم مبهم است. گویی وزیر محترم مأمور تنظیم آرم نمادین قوه قضائیه که دو کفه ترازوی آن علیالسویه است، میباشند.
وی در مصاحبه اخیر مطبوعاتی میفرماید: «نباید بین اصلاحطلب و اصولگرا فرق گذاشت»، «برای ما تفاوتی نمیکند» سؤال این است که نگاه وزیر به جریانات حقوقی است یا جنبههای فکری، نگرشی و معرفتی را در تقدم ملاکها لحاظ مینمایند؟ آیا وزیر محترم با کلیشه ساختاری اصولگرا / اصلاحطلب محتوای جریانات را تحلیل میکنند؟ ممکن است در جریان تجدیدنظرطلب افرادی باشند که از «تقوی فردی»برخوردارند و به جهت عاطفی در آن جریان غلتیده باشند اما اگر صدر تا ذیل آن یعنی نحلههای اپوزیسیون، جمهوریخواه، مشروطهخواه، طرفداران حاکمیت دوگانه سکولارها و... برای وزیر فرقی نکنند باید نگران شد. بعید است موارد ذیل را وزیر محترم به عنوان یک فعال سیاسی فرهنگی ندانند و یا بعید است اسناد آن در آرشیو وزارت اطلاعات نباشد، پس چرا اصرار بر «نهخانی آمده و نهخانی رفت» دارند؟
اگر راست نگفتن به معنی دروغ گفتن نیست - که نیست- وزیر اطلاعات چه اصراری به شاقولگذاری رسانهای دارد؟ آیا از نگاه وزیر محترم، صاحبان اقدامات یا سخنان ذیل با همان شاقول و میزان اندازهگیری میشوند که نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی سنجیده میشوند؟ بعید است وزیر محترم مصاحبه 21/3/1388 میرحسین موسوی با هفته نامه تایمز را نخوانده باشد و پاسخ به این سؤال را که «اگر شما پیروز انتخابات شوید (نه شکست یا تقلب) برای اجرای دیدگاههایتان چه خواهید کرد» نشنیده باشند و ندانند پاسخ «تحولات چشمگیر هفتههای گذشته احتمالاً «ماهیت»، «ساختار قدرت» را به «نحو بنیادین» «دگرگون خواهد ساخت» به پشتوانه چه جریانی عنوان میشد.
آیا بار معنایی این چهار واژه را میدانید و مسئول میزان کردن ترازو شدهاید؟ آیا علت مصاحبه عصر جمعه 22 خرداد 1388 ایشان را میدانید؟ آیا از جلسه خرداد 1381 حزب مشارکت در چیذر تهران مطلع نیستید؟ آیا از جلسه 17 خرداد 1387 حزب مشارکت برای طراحی انقلاب مخملین بیخبرید؟
آیا تهدیدات کروبی به افشا کردن خانههای تیمی این جریان در دانشگاه آزاد نجفآباد را فراموش کردهاید؟ آیا از نظر شما کسانی که از پادشاه بحرین و عربستان برای انتخابات درخواست مالی کردند و افراد مشخصی را برای اخذ آن اعزام نمودند با دیگران تفاوتی نمیکنند؟ آیا فقط پول گرفتن از صدام و غرب (مسعود رجوی) بد است، اما از جاهای دیگر اشکالی ندارد؟ آیا وزیر محترم نامه سال 1366 امام به محتشمیپور را نخواندهاند و اکنون پالودهخوری مدعیان خط امام در نشریات و کنگرههای خود با مطرودین نهضت به اصطلاح آزادی را نمیبینند؟
قطعاً وزیر محترم همه اینها را میدانند اما سؤال این است که اگر میدانند چرا نظام و وزارت اطلاعات را روی کرسی متهم مینشانید؟ شاید وزیر محترم سؤال نمایند چه باید کرد؟ در پاسخ باید گفت: همه کسانی که در کشور زندگی میکنند و در مقابل نظام نایستادهاند محترم هستند و حتی کسانی که مخالف نظام هستند اما صرفاً عقیدهای برای خود دارند محترم هستند و همه اجزای نظام باید حقوق و امنیت آنان را محترم بشمارند، اما ریاگونه سخن گفتن برای راضی کردن آنانی که برای براندازی، صدها کتاب و مقاله و یادداشت دارند و بارها غرب را ذوقزده کردند، نوعی انفعال و احساس گناه نسبت به جرم نکرده است. آنان که دشمن شناسنامهدار نظام و انقلاب هستند نیاز به معرفی توسط وزیر محترم ندارند، مردم آنان را بهتر از مسئولان میشناسند. آنچه مهم است مشخص کردن خطوط انتهایی نظام است. به وزیر محترم توصیه این است که همانگونه که شما در جرگه روشنفکری تعریف نمیشوید، تظاهر به آن را نیز کنار بگذارید.
روشنفکری و مسئولیت حاکمیتی به پارادوکسیکال منجر میشود. نتیجه میزانی که شما با آن میسنجید این است که ویژهنامهای به مناسبت سیامین سالگرد تأسیس وزارت اطلاعات تولید میشود. از این 30 سال بیش از پنج سال آن مربوط به دوران پسافتنه است. کاش و کاش فقط یک بار واژه فتنه در این ویژهنامه آورده میشد تا نسبت یک وزیر انقلابی با فتنه را بشنویم. واژه فتنه مربوط به جناحها نیست که شما بخواهید در جایگاه سوم و مستقل بنشینید. در هیچ سالی نیست که این واژه چند بار توسط مقام معظم رهبری تکرار نشود و آخرین بارش در حضور شما و در هفته دولت امسال عنوان شد. اگر قبله شما را رهبری تعیین میکند، شما هم یک بار در یک ویژهنامه 125 صفحهای آن را ذکر میکردید و چه اشکالی داشت کلیت عملکرد وزارت اطلاعات در فتنه نیز آورده میشد تا مردم از زحمات سربازان گمنام امام زمان (عج) بیشتر مطلع شوند. امید است رویه انفعالی در مقابل تجدیدنظرطلبان و فتنه به رویه طلبکارانه تبدیل شود. منطق و سطح مواجهه وزارت اطلاعات باید در تراز رهبری و فراتر از سلایق سیال تعریف شود. امید است بلایی که روشنفکران در پاییز 1377 بر سر وزارت اطلاعات آوردند و آن را به قربانگاه بردند، برای همیشه تکرار نشود. انشاءالله.