تاریخ انتشار :پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۴۸
گزارش عصر هامون از سید الشهدای سیستان و بلوچستان؛

سرداری با مدال هایی از جنس ترکش/ قاسم سلیمانی از «شهید میرحسینی» چه می گوید

در ميان خيل عظيم شهداي سيستان وبلوچستان، سردار و سپهدار اين شهيدان حاج قاسم ميرحسيني قائم مقام لشكر ‪ ۴۱‬ ثارالله از جايگاهي خاص برخوردار است، سرداری که به گفته قاسم سلیمانی مالک اشتر سپاه اسلام بود.
سرداری با مدال هایی از جنس ترکش/ قاسم سلیمانی از «شهید میرحسینی» چه می گوید
سرداری با مدال هایی از جنس ترکش/ قاسم سلیمانی از «شهید میرحسینی» چه می گوید
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت عصر هامون، شهید حاج قاسم میر حسینی قائم مقام لشکر 41 ثارالله و یکی از دلاور مردان خطه سیستان است که رشادت های شهید میر حسینی در میدان نبرد باعث شد که فرماندهی معظم کل قوا و مقام معظم رهبری در تجلیل از این شهید بزرگوار فرمودند:«شهید حاج قاسم میرحسینی که از سرداران لشکر 41 ثارالله می باشد از آن شخصیت هایی استثنایی و جالب است که من مردم سیستان را اینگونه شناختم»
این شهید بزرگوار سال 1342 در روستاي «ميربيك» از توابع جزينك زابل ديده به جهان گشود. خانه آن‌ها سه کيلومتر با دبستان منطقه فاصله داشت ولي طي اين مسير طولاني نيز باعث نمي‌شد تا در بازگشت از مدرسه، کمک‌حال مادرش نباشد از آنجاییکه او در همه حال رفیق راه و یاور آگاه روستائیان بود و لحظه ای از پا های پرتاول و دستان چاک چاک زنان و مردان روستایی غافل نمی شد .آرزو داشت هر گونه که می تواند باری از دوش این مردم همیشه صمیمی بردارد ،از این رو در آزمون ورودی هنرستان شبانه روزی زابل شرکت کرد و در رشته کشاورزی پذیرفته شد .همزمان با تحصیل در رشته دلخواه اندک اندک روحیه آزادگی و سلحشوری در جان جوانش بالید و گل کرد در نوجوانی ،همراه انقلاب شد و مرید امام .
 عمليات بيت‌المقدس، دروازه ورود قاسم به جبهه‌هاي جنگ به عنوان معاون گردان بود. پس از آزادی خرمشهر بار دیگر برای آموزش تکمیلی فرماندهی راهی تهران شد و در باز گشت ،در تیپ ثارالله ،منشاء عاشقانه ترین حماسه ها گردید .
در تابستان سال 1361 کسوت فرماندهی گردان شهید مطهری پوشید و این گردان را چنان سر آمد و متحول کرد که خالق زیباترین شگفتی ها در عملیات شد .رزمنده ها به او عشق می ورزیدند و او را چون نگینی بر انگشتری تیپ ثارالله می دیدند.

حاج قاسم سید الشهدای سیستان و بلوچستان
قاسم در همه عملیات ،صدای شفاف جبهه بود .کلامش ،نوای نینوایی کربلاهای عطش آزمای میهن بود .حنجره اش هزاران کبوتر اندیشه را به خانه ها و قریه ها و شهر ها پرواز می داد تا پیغام رسان بسیجیان بهشتی سیرت گردند و سیمای واقعی جنگ را برای آشنایان در غربت تن گرفتار شده معنا کنند .سخنان او بوی عاشقی می داد و عطر گفته های دل انگیزش مشام جان هزاران بسیجی مشتاق را معطر می کرد  و به گفته بسیاری از همرزمانش قاسم شکوه دریایی جنگ بود .
ميرحسيني در سن ‪ ۲۲‬سالگي توفيق زيارت خانه خدا را يافته بود و با حجرالاسود مصافحه کرد .در بازگشت بیش از چند روز فضای خانه را تاب نیاورد و بی قرارانه به جبهه رفت اما هنوز دلتنگی اش را بر بلندای خاکریز های خونرنگ باز نگفته بود که در جلسه ای زیور گرفته از حضور فرماندهان عالی سپاه و لشگرثارالله به عنوان قائم مقام فرماندهی این لشگر همیشه پیروز وکلیدی معرفی شد. 

سردار سلیمانی از «شهید میرحسینی» می‌گوید
سردار قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس سپاه که در آن سال‌هاي طلايي، فرماندهي لشکر 41 ثارا... را برعهده داشت، شايد از همه بهتر قاسم را بشناسد. حاج قاسم، شهید میرحسینی را اين طور وصف کرده است؛
حاج قاسم «مالک اشتر» سپاه اسلام بود
قاسم، بزرگ لشكر 41 ثارالله بود. كه واقعا من امروز در هر ماموريتي جاي خالي او را مي بينم . شهيد ميرحسيني در بعد خودش در تمام صحنه جنگ تك بود. در مورد شهيد ميرحسيني هرچه بگويم احساس مي كنم اصلا نمي توانم حق شهيد او را ادا كنم . خيلي روح بزرگي داشت . يك مالك اشتر به تمام معنا بود. من نمي دانم مالك هم توي صحنه سخت محاصره جنگ مثل شهيد ميرحسيني بوده يا نبوده.
شهيد ميرحسيني فرمانده اي بود كه همه ابعاد يك فرمانده اسلامي را با تعاريف اصيل آقا اميرالمومنين (ع ) دارا بود. با معنويت ترين شخصيت لشكر ثارالله بود. صداي دلنشين آواي قرآن شهيد ميرحسيني را هر كس مي شنيد از خود بي خود مي شد.
 
هیچ کس را مانند حاج قاسم ندیدم
او يك سخنور بود و وقتي شروع به صحبت مي كرد به قول بچه ها "جادو" مي كرد. تمام حرفهاي خودش را با استناد به آيات و روايات نقل مي كرد. من واقعا احساس مي كردم هيچ روحاني توي سن و سال خودش به پاي ايشان نمي رسيد. در بعد فرماندهي ما بايد بگويم ايشان در جلسات هميشه صائب ترين نظرات را مي داد. بهترين نظر , نظر شهيد ميرحسيني بود و در ميدان عمل هم همانها بوقوع مي پيوست .
خدا را شاهد مي گيرم كه هيچ وقت در چهره شهيد ميرحسيني در سخت ترين شرايط من هراسي نديدم . انگار در وجود اين مرد چيزي بعنوان ترس، هراس، دلهره و ترديد وجود نداشت. اگر در محاصره بود همانطور صحبت مي كرد كه در اردوگاه صحبت مي كرد. در حاليكه رگبار گلوله از همه طرف مي باريد و همه خودشان را در پناهگاهها پنهان مي كردند، مانند پشت سنگري يا تپه خاكي ... كه تير نخورند، اما اين شهيد عاليقدر مي ايستاد و ما همه مات و مبهوت حركات او مي شديم . نگاه مي كردم ايشان را مثل كسي كه در جنگهاي قديمي جلو دشمن رجز مي خواندند، بچه ها را بسيج مي كرد، حركت مي داد و در آن صحنه شوخي مي كرد.
خداوند اين توفيق را به من داد كه تقريبا از عمليات والفجر يك تا اين اواخر كه خيلي هم بود در خدمت ايشان باشم من واقعا اين را مي گويم كه در همه شهداي جنگ تحميلي خيلي دوستان بسياري داشتم. در عمليات هاي مختلف هيچكس را مانند ايشان نديدم.
 
سردار میرحسینی یک لشکر بود
از زماني كه من در خدمت ايشان بودم هيچ وقت نديدم كه نافله شبش ترك بشود. يا هيچ نافله شبي نديدم كه از شهيد ميرحسيني بدون گريه تمام شود و خدا شاهد است ما با گريه اين شهيد بزرگوار بيدار مي شديم. يك آدم عجيبي بود. دنياي بيكران معرفت بود.
مي ديدم وقتي گردان دور ايشان حلقه مي زد و ايشان مي خواست سخنراني كند از لحظه اي كه بسم الله مي گفت تا انتهاي صحبتش واقعا مثل يك جوجه هايي كه مادرشان غذا را در دهانشان مي گذارد همه حواسشان متوجه دهن مادر است، همه گردان مسحور ايشان مي شد! محو ايشان مي شد.
او ناجي همه عملياتها بود در صحنه جنگ وقتي عراقي ها پاتك مي كردند و فشار مي آمد همين قدر كه در جبهه مي پيچيد كه ميرحسيني آمد والله قسم انگار يك لشكر مي آمد. اينقدر در كل جبهه تاثير داشت.
 
شهید میرحسینی ناجی همه عملیات ها بود
در عمليات بدر يادم است كه وقتي عراقي ها پاتك كردند شهيد ميرحسيني رفت توي پاتك، توي اوج سختي آن لحظه اي كه همه به فكر بازگشت بودند. شهيد ميرحسيني رفت و آخرين نفر برگشت. من قطعا شهيد ميرحسيني را ناجي همه عملياتها مي دانم . نقش شهيد ميرحسيني در يك كفه ترازو و نقش مابقي گردانها در كفه ديگر.
من هيچ جا نديدم شهيد از خودش تعريف كند كه من ناجي فلان عمليات بودم و... گمنام گمنام . امروز قبر شهيد ميرحسيني مثل يك قبر عادي در يك جاي دور افتاده است . هيچ كس نمي داند كه يك شخصيت به اين بزرگي در زابل مي زيست كه اين وصف روزش بود و آن شبش.
 
تير به اينجاي من خواهد خورد
در عمليات كربلاي 4 بچه ها خيلي نگران ايشان بودند . هيچ عملياتي شهيد ميرحسيني بدون زخم از صحنه خارج نشد. از تمام عملياتها زخمي بر بدن داشت. به بچه ها گفته بود توي عمليات كربلاي 4 نترسيد كه من شهيد نمي شوم.
قبل از عمليات كربلاي پنج شبي داخل سنگر نشسته بوديم و با هم صحبت مي كرديم. گفت: تير به اينجاي من خواهد خورد و انگشتش را روي پيشاني اش گذاشت و همين طور هم شد و بي سيم هاي لشكر ثارالله تا پايان جنگ ديگر صداي دلنشين و ارزشمند و پرمعرفت ميرحسيني را نشنيدند. آن صدايي كه براي همه بچه ها چه كرماني، چه رفسنجاني، چه زرندي، چه سيرجاني، چه هرمزگاني و چه سیستانی و بلوچ اميدبخش بود. دلنواز بود و دوست داشتني . آن صدا خاموش شد.
 
همه گردان عزادار شدند
البته نمي توانستم باور كنم. در مقطع اول هم بچه ها به من نگفتند و اين خبر را خيلي با احتياط به من دادند. هيچوقت خبر شهادت ايشان را از ياد نمي برم. من در دو سه عمليات واقعا از خدا مي خواستم كه پايان عمر من همين مقطع باشد. يكي همين عمليات كربلاي 5 بود. خصوصا وقتي خبر شهادت شهيد ميرحسيني را شنيدم. احساس كردم كه واقعا لشكر ثارالله منهدم و منحل شد و از همه مهمتر فكر مي كردم شهادت ايشان تاثير بسيار عميقي بر عدم موفقيت ما در عمليات كربلاي 5 بگذارد. هيچ خبري مانند اين خبر در لشكر ثارالله نمي توانست غم ايجاد كند. تا آن مقطع هيچ حادثه اي به اندازه خبر شهادت حاج قاسم براي بچه هاي لشكر ثارالله سخت نبود. حتي آن كسي كه در عمليات حضور داشت و برادرش را يا پسرش را از دست داده بود عزادار شهيد ميرحسيني بود.

 منطقه سیستان با وجود شهید میرحسینی شناخته می‌شود
فرمانده جدید سپاه سلمان سیستان و بلوچستان در اولین روز کاری خود در فرماندهی سپاه سلمان با حضور برمزار فرمانده شهیدش با اشک و گلاب، غبار از قبور مطهر شهدا برگرفت و ضمن ادای احترام به مقام والای شهیدان، یاد و خاطره این سرو‌قامت تاریخ بشریت را گرامی داشت و گفت: برای ادامه خدمت در سیستان و بلوچستان از شهید میر‌حسینی اجازه گرفتم.
وی ضمن قرائت فاتحه و عطر‌افشانی مزار شهید میر‌حسینی، به مقام شامخ شهدا ادای دین کرد و افزود: منطقه سیستان با وجود شهید میرحسینی شناخته می‌شود.
سردار معروفی شهید میر‌حسینی را فرمانده خود در دوران دفاع مقدس و بعد از آن خواند و بیان داشت: زمانی که بر بنده تکلیف شد در این استان خدمت کنم بر خود واجب دانستم تا از فرمانده خود کسب اجازه کنم.
وی شهید میرحسینی را مردی بزرگ و فداکار خواند و تصریح کرد: وی در دوران دفاع مقدس از منحصر به فردترین افراد بود و به واسطه خدا‌محوریشان امروز ماندگار و عزیز شد.

گوشه ای از وصیت نامه شهید میرحسینی:
بسم الله الرحمن الرحیم
والدین عزیزم، ایدکم ا...تعالی
بار خدایا به یگانگی ات و اینکه شریک و همتایی برایت نیست و معبود واقعی هستی شهادت می دهم .بار خدا یا به پیامبر خاتمت حضرت محمد (ص)که فرستاده و رسول توست شهادت می دهم و به اینکه حضرت علی (ع)پیشوا و امام اول شیعیان است و اینکه قیامت و محشر روز رستا خیز حق است شهادت می دهم .بار خدایا به اینکه نظام جمهوری اسلامی به رهبری امام عزیز حق است و جنگ عراق علیه ایران به ما تحمیل شده و امروز فرزندان برومند ملت ما ایثار گرانه از تمامیت ارضی ،اسلامی،عقیدتی و مکتبی خود دفاع می کنند شهادت می دهم.

حضور در جبهه تکلیف حسینی است
پدر و مادرم !معذرت می خواهم که نتوانستم فرزند لایق و شایسته ای باشم و حق پدر فرزندی را اداکنم .هرگز زحمات و مشقات شما را در مراحل مختلف زندگی فراموش نخواهم کرد .من در پیشگاه خداوند از شما تشکر و قدر دانی می کنم .
تکلیف حسینی اقتضا کرد که در جبهه حضور پیدا کنم .اگر چه از دست دادن جوان سخت است اما چون رضایت خدا بالاتر از هر چیزی است شما هم باید رضا باشید به رضای خدا .فرزندتان امانتی بیش نبود ،خدا امانتش را از شما گرفت ،مع ذالک اندوه معنی پیدا نمی کند.
من شر منده ام وقتی به سنی رسیده ام که خود را یافتم در کنار شما نبودم تا قسمتی از خدمات بی شمار و زحمات زیادی که در جهت رشد و پرورش من تحمل شده اید ادا کنم.

خواهرم الگوی تو حضرت زینب است
خواهرم الگوی تو حضرت زینب است .حضرت زینب پیامبر کربلای خونین امام حسین (ع)بود. یادت باشد زینب با یک عده یتیم وزن و کودک اسیر دشمن شد اما از هدفش باز نماند و همچنان فریاد می زد.
خونسرد باشید و مرا دشمن شاد نکنید .فرزندان شما باید انتقام شهدا را بگیرند .به فرزندانتان انتقام را بیاموزید .از پدر و مادر و خواهرانم تمنا می کنم در مراسم عزاداریم شربت و شیرینی پخش کنند و غمگین نباشند. به سرو صورت نزنند و جامه پاره نکنند .
از حضرت زینب باید درس بگیرید ،حضرت زینب با آن همه مشکلات و آنهمه جنازه ای که در روز عاشورا شاهد بود، چنان متین وصبور بود که دشمنان را تکان می داد و سر افکنده می کرد .شما خودتان می شنوید در سرتا سر دنیا به مظلومین و مستضعفین رحم نمی کنند و در همه جا مسلمین و محرومین را سر می برند ،بنا بر این خودتان را آماده کنید که اگر در مرز سراغ آنها نروید ،خود سراغتان خواهند آمد. 

مرگ حسینی معقول است
همسرم شرمنده ام که با سیاه کردن کاغذی سفید قلب صاف و پاکت را تسلی می دهم .شاید لحظه موعود فرا رسد و از همدیگر در این دنیا جدا شویم .مواردی را که ذکر می کنم خوب به خاطر بسپاری .تا زنده بودم نتوانستم حقی را که به گردنم داشتی آن طور که شایسته است ادا کنم و همچون سایر ین زندگی عادی و معمولی و پر از عاطفه را کنار هم سپری کنیم و شاید هم این نوع زندگی میراث انبیاء الهی و اولیای عظام و کرام باشد که برایمان ارث مانده است. مع ذالک میراث گرانبهایی است که باید قدر آن را دانست .همسرم، اینک که سفر نهایی در پیش است همچون گذشته تو را به خدای متعال می سپارم زیرا او بهترین نگه دارنده و پاسدار واقعی است.

اين‌ها گوشه‌ ناچيزي بود از وصف فرماندهي که به واقع نمونه زنده‌اي از مالک اشتر براي سپاه اسلام بود. هرچند نمي‌توان با اين قلم قاصر، وصف اين سردار نستوه را کرد اما شايد بهترين جمله را رهبر فرزانه انقلاب در توصيف شهيد ميرقاسم ميرحسيني گفته باشد: «سردار شهيد حاج قاسم ميرحسيني که از سرداران لشکر 41 ثارا... مي‌باشد؛ در ميدان نبرد و در هنگام دفاع از آن شخصيت‌هاي استثنايي و جالب است که من مردم سيستان را اين گونه شناختم.»
انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcbswbz.rhb88piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما