منطقه سیستان در حالی امروز به سرزمینی خشک و آماج گرد و خاک تبدیل شده است که این سرزمین طبق اسناد تاریخی در گذشته به انبار غله ایران شهرت داشت.
به گزارش خبرنگار اجتماعی عصر هامون، خشکسالی های 18 سال گذشته و عدم تعهدات کشور افغانستان به تامین حقابه ایران موجب شده است تا انبارغله ایران به کانون شن های روان تبدیل شود و نخستین جراحان مغز جهان به دلیل شیوع بیماری های ریوی به صادرکنندگان بیماری سل در کشور تبدیل شوند. هامون که زمانی به عنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین فلات ایران، منشأ خیر و برکت سیستان و بلوچستان بود، امروز منشأ آلودگی زیست محیطی این استان شده و گرفتار خشکسالی است. دیگر خبری از آبهای روان تالاب هامون نیست، هامون خاموش است وحتی نغمه پرندگان مهاجر هم در آن به گوش نمیرسد. صید و صیادی که روزگاری اهالی این دیار دستی در آن داشتند، به سایه رفته و قایقهایی که روزگاری اسباب تفریح و کسب روزی اهالی این دیار بود، در حسرت روزهای پرآبی در ساحل خشکیدهای پهلو گرفتهاند. تالاب بین المللی هامون با 400 هزار هکتار وسعت سالهاست که اسیر خشکسالی و نامهربانی کشور همسایه شده است. تالابی که از بهترین زیستگاه های پرندگان در آسیا است و در زمان حیات خود پذیرای دسته های 200 هزار تا 600 هزار قطعه ای از پرندگان مختلف مهاجر بود امروزه بستر خشک آن به معضلی برای مردم منطقه تبدیل شده است. به گفته برخی کارشناسان زلزله نرمی که در سیستان حادث شده است باعث خشکیدگی هامون و تبعات ناشی از آن که منجر به از بین رفتن زیستگاه های نباتی و جانوری شده در حال حاضر جوامع انسانی را هدف قرار داده است که این وضعیت در حال حاضر کمتر از زلزله و فاجعه انسانی نیست اما متاسفانه نقش سازمان های بین المللی و حتی کشور همسایه در برخورد با این مقوله کمرنگ و بی تفاوت است. بنا به گفته این کارشناسان خسارت های وارده به سیستان و انقراض بسیاری از گونه های نباتی و جانوری و از همه مهمتر به خطر افتادن حیات انسان ها به دلیل ابتلا به بیماری های تنفسی و پیدایش بیماری سل مقاوم به درمان در این منطقه خسارتی تبعاتی بیش از زلزله و بحران در برداشته و به یک فاجعه انسانی تبدیل شده است.
مسئولین سیستان را دریابند پرفسور پرویز کردوانی پدر علم کویر شناسی ایران در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی عصر هامون سه منبع آلوده کننده در سیستان و بلوچستان را اتومبیل و موتورها ، صنایع و کارخانه ها و آلودگی بوسیله تأسیسات خانگی ( شوفاژ و بخاری ) خواند و گفت: برای مقابله با آلودگی ایجاده شده توسط اتومبیل ها وموتورها دولت باید تمامی خودروها و بنزین را مجهز به یورو 4 و فرهنگ اتومبیلرانی را در بین مردم تقویت نماید چرا که روشن ماندن اتومبیل ،توقف های بیجا و استفاده های غیر ضروری از این وسیله آلودگی راتشدید می کند. وی نداشتن دستگاه تصفیه فیلتر کارخانه های سیمان، گچ و.. در استان را عامل دیگر آلودگی ها عنوان کرد و افزود: آلودگی کارخانه ها با ریزگردها و گرمی هوا مخلوط شده و مانند ریزگردهای اخیر در اهواز می تواند مردم را راهی بیمارستان نماید، در این زمینه نیز باید تمامی کارخانه های استان مجهز به دستگاه تصفیه فیلتر شوند تا شاهد کاهش آلودگی در این منطقه باشیم.
بادهای 120 روزه سیستان به بلای جان مردمان تبدیل شد پرفسور کردوانی بیان کرد: آلودگی از نظر ریز گردها دسته دیگر آلودگی ها محسوب می شود که با آلودگی های محیطی توام شده و باعث کم شدن دید می شود، باد های 120 روزه زابل در گذشته که دریاچه هامون آب داشت نعمت بود، چرا که زمین زابل از گرانیت است و قابلیت نفوذ آب وجود ندارد در گذشته در طول زمستان که بارندگی می شد آب ها بر روی زمین می ماند این باد ها باعث می شد زمین ها خشک شود و کشاورزان بتوانند به راحتی کشاورزی نمایند. وی ادامه داد: همچنین در تابستان که دمای هوا بالای 50 درجه بود مردم سیستان بادگیر های کوتاه و خارخانه درست می کردند و تابستان های خنکی داشتند اما امروزه به دلیل خشکی دریاچه هامون این باد مایه بدبختی مردم سیستان شده است. مالچ پاشی رسی و ریگی، راه حلي ساده براي رهايي از شر ريزگردها دکتر کردوانی مخالف طرح مالچ پاشی نفتی برای مقابله با طوفانها و ریزگردها در استان است زیرا این مالچ ماده ای نفتی است که مضرات آن زیادتر از فوایدی است که می تواند درپی داشته باشد، این مالچ که می توان از آن فراورده های نفتی تولید کرد دائمی نبوده و موقتی است و به دلیل اینکه از ماده قیری ساخته میشود، بو میدهد و همه جا را سیاه میکند، همچنین هزینه زیادی دارد و باید میلیاردها تومان صرف انجام چنین کاری بشود که ضریب حرارتی را نیز بالا می برد و تمام حیوانات و گیاهان موجود دراین خاک را از بین می برد.
مالچ پاشی نفتی شیوه ای برای منفعت شخصی کارشناسان پدر علم کویر شناسی ایران افزود: استفاده از مالچ پاشی شیوه ای است که اکثرکارشناسان برای منفعت شخصی خود آنرا پیشنهاد می کنند و مسبب این شدند که ایران الخصوص سیستان وبلوچستان که روزی سرزمین انبار غله ایران بود به شکل کنونی برسد، بایدفکرهای نوآورانه تری کرد و بجای استفاده از مالچ پاشی که مجلس ،برای تثبیت بیابان زایی و ریزگردها وزارت نفت را وادار به 10هزار تن مالچ نفتی کرده است، از مالچ رسی و ریگی استفاده کرد. وی تنها راه عملی شدن مقابله با ریز گردها را پخش شن و ماسه یا ریگ روی بیابانهای این نواحی دانست و تصریح کرد: وقتی ریگ و شن را روی بیابانهای این نواحی پخش کنیم، پوششی بر آنها ایجاد میشود که با شدیدترین بادها نیز فرسایش پیدا نخواهد کرد، بلکه میتوان با تثبیت دائمی و با ابتکار جدیدی از بکارگیری این ریگ ها نمای منطقه را زیبا تر کرد و از طرفی این امکان را دارد که به محض ورود آب به این محدوده زمین راشخم زد و در آن محصولات کشاورزی کاشت.
انتقال آب از خلیج فارس به سیستان ایده ای نا مناسب است پرفسور کردوانی در خصوص احیای مجدد تالاب بین المللی هامون نیز اظهار داشت: علی رغم امکانات فراوان نظیر راه آهن وجاده و... که برای افغانستان فراهم نمودیم این کشور به تعهد خود در قبال ورود آب به ایران عمل نکرد و جای شکر دارد تنها چاه نیمه ها بعلت بارندگی و نزدیکی به سد کمال خان و سدکی پرآب می شوند؛ اما حیات هامون سیستان بستگی به هیرمند دارد که اگر بارندگی در افغانستان شدید شود و سدکمال خان و سدکی پرآب شود احیا خواهد شد درغیراین صورت احیای دوباره هامون امکان پذیرنیست حتی اگر آب از خلیج فارس به این منطقه منتقل شود که این طرح هم بدلیل بعد مسافتی زیاد و شور بودن آب ایده ای نامناسب است وهامون را به منطقه ای نمک زار تبدیل می کند. ازجهتی با توجه به توسعه شهری وصنعتی و تا زمانی که آب اول به مناطق شهری،صنعتی و کشاورزی و... اختصاص داده بشود امکان احیای مجدد تالاب ها وجود ندارد زیرا آبی برای تالاب ها باقی نخواهد ماند. در این زمینه بهتراست در کف تالاب های کوچکتر ،نه هامون، شن وماسه ریخته شود وآنها را تبدیل به اکوسیستم ها واکوپارک ها کرد.
محیط زیست نگاه عادلانه ای به کشور ندارد مراد هاشم زهی نماینده مردم نهبندان و سربیشه در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی عصر هامون با بیان اینکه محیط زیست نگاه عادلانه ای به کشور ندارد، گفت: سال هاست مردم سیستان و نهبندان به صورت منظم شاهد بادهای 120 روزه ای هستند که حتی در شرایط طوفانی دو نفر نمی توانند همدیگر را پیدا کنند ولی متاسفانه محیط زیست تا کنون اقدامی در این خصوص انجام داده است. وی با بیان اینکه محیط زیست باید به صورت مستمر برای رفع این مشکلات نظارت داشته باشد، ادامه داد: در بحث خشکی تالاب هامون و دیگر تالاب ها تا کنون اقدام خاص و پیگیری انجام نشده است نگاه محیط زیست تنها معطوف به غرب کشور شده است و توجه ای به منطقه شرق کشور ندارد. هاشم زهی در خصوص راهکارهای دولت برای حل معضلات ریزگردها در سیستان وبلوچستان بیان کرد: متاسفانه علی رغم اینکه موضوع بادهای 120روزه سیستان وریزگردها که قرن ها مردم رابامشکلات زیادی مواجه کرده است، بارها از سوی نمایندگان مورد توجه قرار گرفته ،اما برنامه خاصی تاکنون برای آن صورت نگرفته است. نماینده مردم نهبندان و سربیشه با بیان اینکه خشکسالی های اخیرتالاب بین المللی هامون باعث تشدید بادهای 120روزه شده است، تصریح کرد: هردولتی که روی کارمی آید، قانون گذارها باید به این مسئله مهم که درسیستان دائمی شده است نگاه ویژه ای داشته باشند چرا که روز به روز شاهد کوچ و مهاجرت مردم زابل و روستاهای اطراف آن به شهرهای شمالی کشور هستیم واگردولت برنامه و راهکارهای جدی تری در خصوص ریزگردها، خشکسالی ها و آب در شرق کشور اجرایی نکند ماشاهد مهاجرت بیشتر مردم خواهیم بود.
بیماری های تنفسی سوغات بادهای 120 روزه برای سیستان دکترمحمدرضامیرادی متخصص بیماری های داخلی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی عصر هامون در خصوص عواقب خشکسالی و طوفان های گرد و خاک در سیستان گفت: خشکیدگی تالاب هامون تبعاتش تنها دامن دامداران، صیادان و کشاورزان سیستانی را نگرفت، بلکه علاوه بر بیکاری این افراد، موجی از بیماریهای تنفسی هم در منطقه به راه افتاد که در راس آن بیماری سل قرار دارد؛ آلودگی هوا می تواند سبب تشدید بیماری های تنفسی در افراد مبتلا و یا ایجاد برخی بیماری های تنفسی در افراد سالم نظیر بیماری های سل ،آسم و مشکلات ریوی شود. وی ادامه داد: آلودگی هوا آثار زیانبار متعددی بر جسم و روح افراد به جای می گذارد، به گونه ای که این عوارض حتی سالها افراد را درگیر خود می کند.پدیده ای که بر دستگاه های داخلی بدن همچون دستگاه قلبی و عروقی و تنفسی و همچنین اندام های خارجی مانند چشم و پوست که به طور مستقیم در معرض آلودگی هوا قرار می گیرند، اثرات مخربی دارد.
تهدید امنیت بشری در همین رابطه نماینده برنامه توسعه سازمان ملل که به منظور بازدید از تالاب هامون در دی ماه سال 92 به سیستان سفر کرد در جمع خبرنگاران اظهار داشت: آنچه در بازدید از تالاب هامون و وضعیت مردم مشاهده شد تهدیدی به مراتب بزرگ تر از امنیت بشری است که بر اثر فقدان آب در سیستان در حال رخ دادن است. گری لوییس که در این سفر قول داد تا صدای مردم سیستان را به جامعه جهانی برساند با توصیف وضعیت ساکنان حاشیه هامون طی نامه ای خواستار واکنش ایرانیان و جامعه بین المللی نسبت به وقوع یک فاجعه انسانی شد.
تالاب واژه ای نادرست وی در گزارش خود طی نامه ای به سازمان ملل نوشت: امروز "تالاب" دیگر واژهای درست نیست زیرا اینجا حالا زمینی خشک و تفتیده است، اشتغال سودآور اندک است و بیش از نیمی از ساکنان با کمکهای کمیته امداد امام خمینی زندگی میکنند. کار بیشتر آنان ماهیگیری است و یا بود و حالا تقریبا همگی بیکارند و در ویرانههای روستاهای متروکی زندگی میکنند که در حاشیه رودخانههایی ساخته شده بودند که روزگاری پرآب و شکوفا بودند. باد در اسکلههای پر سروصدا، بازارهای خالی از ماهی و قایقهای شکسته میپیچد، که همه جا پخش شده است. هامونها از سه ناحیه تالابی بزرگ به وسعت 5 هزار و 660 کیلومتر مربع تشکیل شدهاند که دو سوم این تالابها در ایران قرار دارند و آب رودخانه هلمند افغانستان آنها را به هم ربط داده و تغذیه میکند. بیشتر این ناحیه تا 20 سال پیش سرسبز و گونههای گیاهی و جانوری در آنجا فراوان و دریاچه پر از ماهی بود و مجموع صید سالانه از 12 هزار تن فراتر میرفت و ماهیگیران ماهیهایی 20 کیلوگرمی صید میکردند.
آخرین نسل هامون گری لوییس در این گزارش یادآورمی شود: ایجاد سدها و کانالها در افغانستان آب رودخانه را برای کشاورزی در استانهای فقیرنشین قندهار، هلمند و نیمروز منحرف کرد و میزان آب دریاچهها کاهش یافت و بعد ایجاد چهار مخزن در داخل خود ایران به انحراف بیشتر آب از مسیر طبیعی آن منجر شد. من از سه روستای تخت دولت، ادیمی و کوه خواجه دیدن و با بسیاری از ساکنان آنها صحبت کردم. مردم از بی آبی ناراحت بودند و از دولت و سازمان ملل کمک میخواستند. مردم سیستان احساس میکنند برای کمک به آنان هیچ کاری جز پرداخت کمکهای نقدی انجام نمیشود و آنان میخواهند کار کنند. حدود 400 هزار نفر در ناحیه سیستان زندگی میکنند که تعداد زیادی از آنان در زیر خط فقر قرار دارند و کمک نقدی که از دولت یا کمیته امداد امام خمینی (ره) دریافت میکنند به زحمت از 20 دلار در ماه فراتر میرود. مردی میگفت: ما صیادیم و زمین برای کشاورزی نداریم یعنی اگر ماهی نباشد زندگی هم نیست.
فاجعه زیست محیطی نماینده سازمان ملل در این گزارش خشکسالی را تنها عامل مهاجرت مردم می خواند و می نویسد: این فاجعه زیست محیطی هزاران نفر را وادار به ترک منطقه کرده است و به گفته منابع دولتی تنها در سال 2012 حدود 5 هزار خانواده منطقه را ترک کردهاند و در مجموع 600 هزار نفر از اینجا بیرون رفتهاند. بیشتر آنان با طی مسیری 2 هزار کیلومتری به استان گلستان در شمال ایران رفتهاند تا زندگی تازهای آغاز کنند، دیگران در همه جای ایران پراکنده شدهاند و آنان که ماندهاند هر سال فقیرتر میشوند. طی تنها 20 سال امکانات معاش مردم نابود شده است و بادهای شرقی که زمانی با وزیدن روی دریاچه عامل تهویه طبیعی هوا بودند حالا فقط توفانهای شن به بار میآورند و روزهای متوالی سبب تیرگی هوا میشوند و توفان شن را به افغانستان و حتی دورتر یعنی تا پاکستان میبرند.
ایرانیان از هامون بی اطلاعند وی با اشاره به مشکلات هامون می گوید: به نظر میرسد بیشتر ایرانیان اطلاع چندانی از رنج مردمی ندارند که در هامونهای سیستان زندگی میکنند. در مقایسه، فاجعه زیست محیطی نمادینتری در ایران یعنی مرگ آرام دریاچه ارومیه از توجه شدید رسانهای و سیاسی برخوردار است اما وقتی اخیرا به دریاچه ارومیه سفر کردم با نا امیدی شدید و یاس و درماندگی فراوانی مواجه نشدم که در هامونهای سیستان شاهد بودم.
هامون کمک می خواهد نماینده سازمان ملل با اشاره به راهکارهایی به منظور برون رفت از این وضعیت پیشنهاد می دهد: نخست، افغانستان و ایران باید به صورت مشترک درباره مسیر اقدام برای تقسیم عادلانه آبی که قرنها بین خود تقسیم میکردهاند به توافق برسند. 200 سال پیش مرزی در کار نبود و آنچه در آن زمان اهمیت داشت جامعهها و خانوادهها بود که فرهنگ و زبانی مشترک داشتند و یافتن راه حل آسانتر بود. دوم لازم است خود ایرانیان آب اندکی را که به ایران میرسد بهتر تقسیم کنند زیرا درحال حاضر بیشتر آب برای تامین آب آشامیدنی و کشاورزی به شبکه مخزن چاه نیمه عمیق منحرف میشود در حالی که هنوز میتوان اجازه داد بیشتر این آب به طور طبیعی به هامونها جریان یابد و سبب احیای آنها و ادامه زندگی جوامع محلی شود. ایرانیان و جامعه بینالمللی باید نسبت به این فاجعه واکنش نشان دهند و باید هم اکنون چنین کنند و حامیان لازم است کار با ساکنان هامونها را شروع کنند و به احیای روش زندگی آنان یاری رسانند
تلاش سمنهای ایران و افغانستان برای نجات هامون روز جمعه 28 فروردین ماه 94 اعلام شد تعداد تشکلهای زیستمحیطی که بیانیه حمایتی از تالابهای بینالمللی هامون را در آستانه سفر اشرفغنی، رئیسجمهور افغانستان به ایران امضا کردهاند، افزایش یافت. این درحالی است که سه تشکل زیستمحیطی افغان هم این بیانیه را امضا کردهاند. این بیانیه در آستانه سفر اشرفغنی احمدزی، رئیسجمهور افغانستان به ایران تهیه شده است. در این بیاینه که تاکنون امضای نزدیک به 100 تشکل را زیر خود دارد، هشت خواسته از روسایجمهور ایران و افغانستان را دربر دارد که مهمترین آن نجات اکوسیستم بینظیر تالابهای بینالمللی هامون و حفظ و احیای تمامیت اکولوژیکی آن با توجه به اصول و مصوبات کنوانسیونهای بینالمللی است.
به گزارش عصر هامون، دریاچه هامون در رتبه سوم بزرگترين درياچههاي ايران ايستاده است که کاهش اثرات مخرب خشکسالی و طوفان های آن نیازمند عزم جدی مسئولان کشوری و استانی و هماهنگی بخش های مختلف سیستان و بلوچستان و نیز توجه ویژه سازمان های دست اندرکار در مرکز کشور است. انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcd9k09.yt05z6a22y.html