>ms']['section_id'] =0; ?>ms']['section_id'] =0; ?> پشت پرده حمله به پاسگاه مرزی سراوان دو پرده از یک رویداد‎ | عصر هامون
تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۴۱
چندی پیش خبر به هلاکت رسیدن عبدالرئوف ریگی سرکرده گروهک تروریستی جیش النصر تیتر یک بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت.
پشت پرده حمله به پاسگاه مرزی سراوان/ دو پرده از یک رویداد‎
چندی پیش خبر به هلاکت رسیدن عبدالرئوف ریگی سرکرده گروهک تروریستی جیش النصر تیتر یک بسیاری از رسانه های داخلی و خارجی قرار گرفت. طبعا انتشار این خبر برای مردم ایران، خصوصا استان سیستان و بلوچستان که زخم های فراوانی از عملیات های تروریستی بر دل دارند موجی از شادی و سرور را به دنبال داشت، اما از این شادی که بگذریم پشت پرده هلاکت وی یک تحلیل چند بعدی بود که نهایتا به این نکته ختم می شد که یک زخم کهنه میان این گروهک ها وجود دارد و هر چند مدت یک بار این زخم کهنه سرباز می کند، یک قربانی از میان گروه انتخاب می کند و این بار قربانی فرمانده گروه بود!
چندشب پیش دقایقی پس از بامداد پاسگاهی مرزی در سروان هدف حمله شبانه ی یک گروه تروریستی قرار گرفت و عصر چهارشنبه هفته گذشته جیش العدل مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت و هدفش را خونخواهی عبدالرئوف ریگی اعلام کرد! این حمله که البته به نتیجه مطلوب گروهک نرسید منجر به شهادت یکی از بسیجیان و مجروح شدن 5 نفر دیگر شد.

اما سوال اینجاست: هدف از این حمله چه بود؟
الف: همه رسانه ها اعم از داخلی و خارجی به یک نکته اذعان داشتند و آن هم اینکه عوامل جیش العدل، عبدالرئوف را به قتل رسانده اند. پس از هلاکت عبدالرئوف، جیش العدل در یک تاکتیک فرار به جلو مدعی شد نیروهای امنیتی ایران عبدالرئوف را کشته اند و این در حالی بود که دم خروس ماجرا واضح تر از همیشه دیده می شد و همه شواهد و نشانه ها از یک تصفیه حساب درون گروهی خبر می داد و اساسا پس از جدا شدن عبدالرئوف از جیش العدل و تشکیل گروهک جیش النصر این " تنازع برای بقاء" وارد فاز جدیدی شده بود. آنها مجبور بودند برای اثبات مدعای خود یک عملیات ایذایی را سامان دهند و با یک تکنیک روانی کفه ترازو را به نفع خود سنگین کنند. اما محمد ظاهر( فرمانده جیش العدل) زمان زیادی را تلف کرد و در فاصله قتل عبدالرئوف تا امروز دیگر هیچ جای مانور دادنی برای وی و تیم متبوعش باقی نمانده، زیرا در این فاصله زمانی تحلیل هایی که روی خروجی سایت ها و گیشه روزنامه فروشی ها بوده، حقیقت ماجرا را افشا کرده است.
لذا در اولین گام وی نتوانست به مطلوبش که همان ادعای خونخواهی عبدالرئوف بود برسد، زیرا هیچ رسانه ای این ادعا را باور نکرد. محمد ظاهر به خونخواهی عبدالرئوف قیام کند؟ جمع نقیضین محال است.
حمله جیش العدل که البته با هوشیاری مرزبانان ایران اسلامی ناکام ماند، از سوی محمد ظاهر با هدف سرپوش گذاشتن بر اختلافات درون گروهی سامان داده شد یعنی وی خواستار آن بود که با یک عملیات فریب هم قدرت نمایی کرده باشد و هم ادعای خونخواهی عبدالرئوف ریگی را، که البته به ضد خود تبدیل شد و اینک نه وی چهره ی یک خونخواه را دارد و نه چهره ای قدرتمند بلکه شکست خورده و با دستانی آلوده به خون عبدالرئوف شناخته می شود.
ب: هدف بعدی این عملیات که بر اساس شواهد تلفات مالی و جانی قابل توجهی برای جیش العدل داشته است، وارونه نشان دادن تحلیل های پس از قتل عبدالرئوف بود تا از این طریق راهی باز شود برای گریز از واقعیات این روزهای گروهک. آنچه که واضح است اختلافات میان این دو گروهک بسیار جدی و علاوه بر آن بسیار عمیق است و از طرفی جیش العدل هم اکنون با یک بحران فراگیر به نام رهبری رو به رو است
در جیش العدل شخصی که رهبری را بر عهده دارد اساسا آن مقبولیت تئوریک و توانایی های فردی که یک رهبر باید داشته باشد را دارا نیست لذا با بحران مشروعیت رو به رو است و بعد از عبدالمالک معدوم از راه غلبه به این سمت دست یافته است، یعنی همین که اوضاع مهیای در دست گیری قدرت شود، شخصی با تیم وفادار به خود به سمت قدرت گرفتن در گروه حرکت می کند و مروری بر تحولات درون گروهی این دو تیم تروریست خود موید این نکته است، به این ترتیب که: در دوران ریاست عبدالمالک معدوم همه چیز به خاندان وی ختم می شد از شاخه" افتاء" که این سوی طیف است تا آن سوی طیف که شاخه" عملیات" است، لذا دیگر گروه های حاضر در گروهک نارضایتی های بسیاری را در دل خود می پروراندند تا فرصت مهیا شود و پس از اعدام عبدالمالک ریگی شاخه ای که از قدرت وی و خاندانش راضی نبودند قدرت را در جیش العدل به دست گرفتند یعنی همین فرمانده فعلی جیش العدل محمد ظاهر، وی نیز اشتباه مالک را به شکل دیگری تکرار کرد و به خاندان مالک اساسا توجهی نکرد و این خود سرمنشاء انشعاب بعدی شد و عبدالرئوف دست به تاسیس جیش النصر زد و پس از هلاکت عبدالرئوف به دست عوامل جیش العدل این بحران وارد فاز جدید خود شد و این بار کانون این بحران فراگیر در مرکز رهبری است. محمد ظاهر به دلیل افشا شدن خیانتش به گروهکی که به هر حال در خیلی از اهداف با وی و تیمش همسو بود و فقط به دلیل اینکه شخص ظاهر نمی توانست کسی را در کنار خود ببیند دست به کشتن عبدالرئوف زد اینک از جانب هم تیم هایش به چشم یک مهره ی قدرت طلب نگریسته می شود و لذا این غلبه تا زمانی که غلبه باقی بماند قابل اطاعت خواهد بود وگرنه تجزیه می شود.
ج: عبدالستار ریگی برادر کوچک تر عبدالرئوف و عبدالمالک که اینک فرماندهی جیش النصر را بر عهده دارد کانون توجه همگان است. وی با توجه به جوان بودنش و اینکه خود را میراث دار گذشتگان می داند، سعی در احیای جیش النصر دارد. مسئولیت بازسازی جیش النصر با اوست و اینک او تحولات آینده این گروهک را رغم خواهد زد ولی هنوز راجع به جیش العدل و نسبتش با قتل برادرش سخن نگفته است و فقط به ذکر کلیاتی اکتفا کرده ومی گوید انتقام خون برادرش را خواهد گرفت. جیش النصر در آینده نزدیک می خواهد بر سر مسائل مهمی تصمیم گیری کند.
انتهای پیام/ م.ک https://www.asrehamoon.ir/vdcjmtei.uqehazsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما

مسلمان
این بی عقل هاخیال می کنندباگذاشتن اسامی والقاب عبدوبنده وغیره به خداورسول خدانزدیک ومقرب می شوندیکی نیست به اینهابگویدکه شماراه خوارج وکفاررامی رویدراه مغضوبین درگاه الهی رامی رویدچرا؟ مگرپیامبراسلام نگفته هرکس مسلمانی رابکشدمثل این است که تمامی مسلمانان کشته است مگرخدانگفته قتل نفس ازگناهان کبیره است وبه هیچ وجه بخشودنی نیست شماهاخودتان می بریدوخودتان می دوزیدبادیدگاه خودتان مسلمان رامتهم به کفرمی کنیدبه دستوراربابتان مسلمان رامی کشیدیک کمی به اعمالتان دقت کنیدمردم دنیاازشماقاتلهانفرت دارند