تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۸
تیم مدیریتی جدید فدراسیون فوتبال با انتصاب‌های خلق‌الساعه و شبهه‌دار، تیم ملی را به حاشیه‌های زیادی دچار کرده است.
انتخاب‌های حیرت انگیز و شبهه‌دار در کادر تیم ملی فوتبال/ خورشید در فدراسیون فوتبال از کدام سو طلوع می‌کند؟
به گزارش عصرهامون به نقل از راه دانا؛ شهاب‌الدین عزیزی‌خادم که بلافاصله پس از پیروزی در مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال از موفقیت تیم ملی فوتبال ایران به‌عنوان مهم‌ترین مأموریت‌اش در مسند ریاست فدراسیون نام برده بود، خیلی زود با تصمیمات عجیب‌وغریب حواشی پیرامون ملی‌پوشان را افزایش داد.
تیم ملی در شرایطی که در آستانه تقابل با تیم‌های ملی بحرین و عراق در راه صعود به مرحله دوم مقدماتی جام جهانی و در حالی‌که اصلاً شرایط خوبی در جدول ندارد، با انتصاب‌های رئیس جدید فدراسیون فوتبال مدتی‌ست که اسیر مسائل متعددی شده که صرفاً آرامش را از اردوی یوزها سلب می‌کند.
نخستین تصمیم‌گیری فوتبالی شهاب‌الدین عزیزی‌خادم در قامت رئیس فدراسیون فوتبال، انتخاب یک مدیر رسانه‌ای (مدیاآفیسر) برای تیم ملی بود. محمود رضایی که تنها سابقه چشم‌گیر رزومه رسانه‌ای-ورزشی او به ساخت مستندی که پخش نشد بازمی‌گردد، حالا به‌عنوان مدیاآفیسر جدید تیم ملی فعالیت می‌کند.
 
این‌که مستند آقای رضایی به‌زعم بسیاری از کارشناسان خبره از کیفیت مناسبی برخوردار نبود، مسئله دیگری‌ست اما این‌که رئیس فدراسیون فوتبال چگونه به پشتوانه تنها ۲ مستند پخش‌نشده تصمیم به انتصاب محمود رضایی به‌ پست مدیریت رسانه تیم ملی می‌گیرد، محل سوال و مناقشه است. مگر رسانه ورزش ایران از افراد باسابقه مرتبط تهی شده و یا مگر مدیاآفیسری منصب کوچکی‌ست؟
 
حضور در کنار تیم ملی، پوشش تمام رویدادهای یوزها، ارتباط مناسب با رسانه‌های ایرانی و داخلی، تعامل خوب با کادرفنی و بازیکنان از مسائلی‌ست که یک مدیر رسانه‌ای باید از آن برخوردار باشد. کسانی به تیم ملی معرفی می‌شوند که سابقه کار در پست مرتبط را لااقل در تیم‌های باشگاهی داشته باشند اما این انتصاب خلق‌الساعه مشخص نیست به چه دلیلی رخ داده.
 
محمود رضایی در دوره معاون فرهنگی پیشین فدراسیون فوتبال، بدون هیچ پشتوانه و رزومه‌ای در کنار تیم ملی قرار گرفت تا مستند تیم ملی را بسازد. مستندی که مشخص نشد سرنوشت آن چه شد.
 
محمدرضا ملامحمد اما خود پرونده تاریکی در کمیته فرهنگی فدراسیون دارد. مردی که بودجه میلیاردی برای کاروان فرهنگی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان و ۲۰۱۰ برزیل گرفت اما مهمترین کار فرهنگی او برپا کردن یک چادر در کنار رود راین در آلمان و علم کردن یک سماور برای چایی دادن به هواداران بود!
 
عملکرد ضعیف او در بخش فرهنگی فدراسیون سبب شد تا حتی مهدی تاج به‌عنوان مهم‌ترین مدافع وی نتواند او را در سمت خود ابقا کند. سرنوشت میلیاردها تومان بودجه فرهنگی در دوره وی هنوز یکی از علامت سؤال‌های مهم فدراسیون سابق است؛ بودجه‌ای که علاوه بر سماور، چند تی‌شرت فیک تیم ملی و پرچم چاپی را هم در بر می‌گرفت!
 
در دوره حضور او در ۲ جام جهانی آلمان و برزیل، حتی بلیت‌های اهدایی فیفا برای در اختیار قرار دادن به تماشاگران و دانشجویان ایرانی در بازار سیاه فروخته شد! رضایی بدون هیچ رزومه مشخصی در دوران محمدرضا ملامحمد در کنار تیم ملی قرار گرفت و حالا به عنوان مدیاآفیسر جدید تیم ملی انتخاب شده. پستی نامأنوس و غریبه برای یک چهره بیگانه با رسانه. مهم‌ترین وظیفه مدیا آفیسر تیم ملی ارتباط با رسانه‌هاست و رضایی در حالی به این پست رسیده که سابقه یک روز کار رسانه‌ای ندارد و با چهره‌های رسانه‌ای و رسانه‌های فعال در این بخش و البته سازوکار حاکم بر آن بیگانه است.
 
انتخاب رضایی ما را یاد انتخاب محیرالعقول کارلوس کی‌روش در جام جهانی ۲۰۱۸ می‌اندازد. زمانی که سرمربی پرتغالی شخصاً مدیاآفیسر تیم ملی را انتخاب کرد و یک چهره ناشناس از پرتغال را برای این پست به ایران آورد! مدیا آفیسر پرتغالی برای تیم ملی ایران که اصلی‌ترین وظیفه‌اش ارتباط با رسانه‌های ایرانی باید باشد اما زبان فارسی نمی‌دانست! انتخابی عجیب و حیرت انگیز که در هیچ تیم ملی کشوری نظیرش یافت نمی‌شود. این‌که مدیاآفیسر یک تیم ملی زبان رسمی آن کشور را بلد نباشد. انتخاب رضایی برای پست مدیاآفیسر تیم ملی از همین جنس است با این تفاوت که رضایی فقط زبان فارسی را می داند!
 
انتخاب سرپرستی با رزومه دستیاری در لیگ یک!
 
هنوز کسی از شوک انتخاب عجیب محمود رضایی به‌عنوان مدیاآفیسر تیم ملی فوتبال درنیامده بود که رئیس فدراسیون فوتبال با یک حکم جدید، اهالی فوتبال را بیش‌تر شوکه کرد. مجتبی خورشیدی درحالی به‌عنوان سرپرست جدید تیم ملی فوتبال در راه رسیدن به بلیت جام‌جهانی قطر معرفی شد که بزرگ‌ترین رزومه او به دستیاری در لیگ‌های دسته یک و دو باز می‌گردد!
 
خورشیدی درحالی به صندلی مهم سرپرستی تیم ملی فوتبال رسیده که کم‌تر از ۲۴ ساعت پیش از این انتصاب، بدون حتی کسب یک بازی تجربه سرمربی‌گری تیم فوتبال ماشین‌سازی توسط مدیرعامل این باشگاه از سمت خود برکنار شد. وی که برای دستیاری مهدی پاشازاده به تبریز آمده بود، حتی برای یک بازی هم نتوانست اعتماد مدیرعامل باشگاه را جلب کند اما بلافاصله به پستی به‌مراتب خطیرتر و حساس‌تر رسید.
 
عزیزی‌خادم که با انتخاب حمیدرضا مهرعلی به‌عنوان سرپرست نایب‌رئیسی اول فدراسیون فوتبال، به شایعه تصمیمات شبهه‌دار دامن زد و نشان داد که چندان هم از حاشیه بدش نمی‌آید، دستیار سابق وینگو بگوویچ، فیروز کریمی، مهدی تارتار و مهدی پاشازاده را برای سرپرستی تیمی که موفقیت آن‌را مهم‌ترین مأموریت خودش خوانده بود، انتخاب می‌کند.
 
شهاب‌الدین عزیزی‌خادم پیش از این بارها در برنامه تلویزیونی فوتبال برتر مدعی شده بود که تمام تصمیمات این فدراسیون با تکیه بر خرد جمعی و نظر اعضای هیأت‌رئیسه خواهد بود اما مهرداد سراجی، عضو هیأت‌رئیسه فدراسیون فوتبال از نحوه انتخاب مجتبی خورشیدی اظهار بی‌اطلاعی کرده و حتی گفته که از سرپرست جدید تیم ملی فوتبال هیچ شناختی ندارد!
 
پست سرپرستی اگر مهم‌تر از هدایت کادرفنی نباشد، قطعاً کم‌تر از آن نیست. سرپرست یک تیم فوتبال آن‌هم در ابعاد ملی علاوه بر تسلط به زبان انگلیسی، تسلط به مبادی بین‌المللی و ارتباط خوب با رسانه‌های خارجی و داخلی، مانند پُلی بین رؤسای فدراسیون فوتبال و کادرفنی تیم ملی عمل می‌کند. یک سرپرست نقش مدیریت تمام مسائل مربوط به تیم، رختکن، اردوها و اعزام‌ها را داراست و مانند دست راست رئیس فدراسیون و سرمربی تیم ملی در کادرفنی حضور دارد.
 
اگر برای این پست مهم از افرادی که سابقه سرپرستی لااقل یک تیم بزرگ لیگ برتری را داشتند استفاده می‌شد، شاید چنین حاشیه‌هایی پدید نمی‌آمد اما  رئیس فدراسیون فوتبال برای سرپرستی تیم ملی از کسی استفاده کرده که حتی سابقه سرپرستی تیم‌های لیگ یکی را هم ندارد و فقط به دستیاری مشغول بوده.
 
پیرامون انتخاب مجتبی خورشیدی برای صندلی سرپرستی تیم ملی، شایعه‌هایی نظیر دخالت افراد غیرورزشی و ستاره‌دار هم در نظر رئیس فدراسیون فوتبال شنیده می‌شود که شاید با سکوت هرچه بیش‌تر شهاب‌الدین عزیزی‌خادم، رنگ واقعیت ماجرا سیرتر شود. کما این‌که خورشیدی پیش از این در مکاتبی به دستیاری مشغول بوده که فساد سازمان‌یافته را به لیگ برتر فوتبال کشور وارد کرده. او از مکتبی می‌آید که شایعات استخوان‌سوزی رمالی و جادوگری در آن رواج دارد و مبدع ماجرای جادوگری در فوتبال ایران است که همین موضوع می‌تواند زنگ خطری برای تیم ملی‌مان در آستانه مسابقات آتی باشد.
 
البته خورشیدی خود را برای کسب این صندلی انتخاب خوبی می‌‎داند و از سابقه ۱۸ ساله حضورش در باشگاه راه‌آهن به‌عنوان یک رزومه مرتبط یاد می‌کند. استدلالی که با توجه به حواشی باشگاه راه‌آهن اگر گل‌به‌خودی نباشد، قطعاً پرافتخار هم نیست! نکته مهم دیگر این‌که سرپرست جدید تیم ملی از مدارک مربی‌گری آسیایی خود به‌عنوان تحصیلات مرتبط با پست جدیدش یاد می‌کند که بیش از پیش مطمئن می‌شویم که او هیچ شناختی از جایگاه سرپرستی ندارد. سرپرست کارش چیز دیگری‌ست و برای موفقیت در کار خود نیازی به مدرک مربی‌گری ندارد.
 
مجتبی خورشیدی در جایی دیگر هم عنوان داشته که اگر به رابطه و رانت قرار بود در فوتبال ملی پست بگیرد، زودتر از این‌ها معروف شده بود. بنابراین خورشیدی با این ادعا به شائبه‌دار بودن انتخاب خود برای پست سرپرستی تیم ملی دامن می‌زند تا شاید حس کنیم که برخی افراد پشت‌پرده که اتفاقاً ارتباط نزدیکی هم با تیم جدید فدراسیون فوتبال دارند، در این انتخاب نقش اصلی را بازی کرده‌اند.
 
مشخص نیست که چنین فردی با این کارنامه مشعشع به چه متر و معیاری به سرپرستی تیم ملی رسیده. پستی که البته با توجه به روحیات خاص اسکوچیچ و شخصیت و حیای ذاتی او نیازمند یک چهره اقتدارگرا و موجه است تا بتواند در اردوی تیم ملی همه چیز را در کنترل داشته باشد اما رزومه خورشیدی حتی از تدارکات و پزشک فعلی تیم ملی نیز لاغرتر است! خورشیدی به اندازه‌ای در فوتبال ایران بدون اعتبار است که بعید به نظر می رسد ملی پوشان تازه‌واردی چون سلمانی و جلالی حرفش را بخوانند!
 
انتهای پیام/
https://www.asrehamoon.ir/vdcdz90fxyt0so6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما