تاریخ انتشار :چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۴
«شاگردپروری» دفتر پنجم از مجموعه شش جلدی علم از منظر الهی است؛ همان کتابی که به نظرم هر استاد حوزه و دانشگاه، مربی و معلمی باید آن را بخواند.
کتابی که خواندن آن بر هر معلمی واجب است
به گزارش عصرهامون به نقل از خبرگزاری تسنیم، محمدحسین فاضل در یادداشتی نوشت:
در تمام سال‌هایی که تدریس کردم و تلاش بیهوده برای خوب تدریس کردنم بود، فکر می‌کردم تدریس خوب به معنای این است که انسان خودش را ثابت کند. اینکه به خاطر بهترین تدریس به او جایزه‌ای بدهند و شاگردان مدرسه سر و دست بشکنند که در کلاس من حاضر شوند و از افاضات من کسب فیض کنند و من خوان گسترده علم را بی‌دریغ نصیبشان کنم یعنی تدریس خوب. هم من خوشحال و هم آنها راضی. اما هیچ وقت این‌طور نشد. پدربزرگی داشتم که اصلاً خوب درس نمی‌داد. با آنکه خیلی عالم بود و چیزهای زیادی می‌دانست، اما کسی حاضر نبود سر کلاسش بنشیند. اما در عین حال همه شاگردان عاشقش بودند و دوست داشتند عین او شوند. او تمام دانسته‌هایش را در بیرون از کلاس و به روش‌های خودش به آنها یاد می‌داد؛ چه وقتی که در حیاط مدرسه قدم می‌زد، چه زمانی که در مسجد می‌نشست و دیدارهای مردمی داشت و چه زمانی که در کتابخانه در حال مطالعه بود. شاگردان حتی اگر سال‌ها فارغ‌التحصیل شده بودند و در شهری دیگر زندگی می‌کردند، باز در برنامه‌های سالیانه خود جایی برای دیدار با ایشان می‌گذاشتند که هم دیداری با پدر معنوی و علمیشان داشته باشند هم از ناودان فیض الهی قطراتی بچشند.
سال‌ها از این ماجرا می‌گذرد. من چند سالی است که بعد از عدم موفقیت در تدریس، آن را رها کردم و پدربزرگم هم سال‌هاست که به دیار باقی شتافته و داغی دائمی روی دلمان گذاشته است. اما برایم همیشه سؤال بود که حقیقت تدریس کدام است؟ اینکه یک استاد همه چیزدان با بیانی خوب و عالی و معلم خوبی باشی یا مربی دلسوز و مهربان و دوست‌داشتنی؟
نشر معارف به تازگی کتابی از استاد محمدرضا عابدینی به چاپ رسانده که جواب سؤال‌هایم را داده است؛ جوابی که مثل پتک سنگینی بر اوهام و خیالاتم بود اما از آنکه حقیقت را شناختم، به وجد آمدم. «شاگردپروری»؛ دفتر پنجم از مجموعه شش جلدی علم از منظر الهی است؛ همان کتابی که به نظرم هر استاد حوزه و دانشگاه، مربی و معلمی باید آن را بخواند و حقیقت استاد و معلم بودن را دریابد و به معنای عمیق مربی بودن پی ببرد و بر اساس آن قدم بردارد و به سر منزل مقصود برسد.
استاد محمدرضا عابدینی بعد از گذراندن دوره سطح حوزه، شاگرد بزرگانی چون آیات عظام بهاء‌الدینی، بهجت، علامه حسن‌زاده آملی، جوادی آملی، محفوظی و ... بوده و عمده فعالیت‌های تحقیقی و پژوهشی وی متمرکز بر بررسی اندیشه‌های آثار و افکار علامه طباطبایی بوده است. او از سال 75 در حوزه‌های علمیه به تربیت و تدریس طلاب پرداخته و همچنین تدریس در دانشگاه‌هایی چون علوم پزشکی تهران، دانشگاه تهران، علامه طباطبایی تهران، صنعتی اصفهان و ... مشغول است.
کتاب «شاگردپروری» ایشان سلسله سخرانی‌ها با موضوع علم از منظر الهی است که مجموعه ای شش جلدی است و شاگردپروری دفتر پنجم از آن مجموعه است.

عابدینی در این کتاب به تبیین حقیقی رابطه استاد و شاگرد می‌پردازد و در دو بخش این رابطه را شرح می‌دهد. در فصل اول از بخش اول به «توسعه من» در حقیقت تدریس و درس دادن می‌پردازد. انسان به خاطر اینکه ذاتاً خود را می‌پرستد، دوست دارد همه را عین خود کند؛ همانطور که در مباحثات حتی کار را به جدل می‌کشاند تا طرف مقابلش را قانع کند که مثل او فکر کند، یا پدر وقتی فرزندش را تربیت می‌کند، دوست دارد بچه‌اش عین خودش شود یا آنچه را که او نداشته و نتوانسته به آن برسد، به دست آورد؛ در حقیقت پدر دوست دارد آرزوهایش را برای فرزندش محقق کند. در اصطلاح می‌گویند که شخص می‌خواهد «منِ» خود را گسترش دهد و همه را عین خود کند.
استاد در زمانی که شاگردان را دارد درس می‌دهد، در حقیقت دارد آنها را با گفتار و رفتار و علم خود تربیت می‌کند و این تربیت در جهت «توسعه من» استاد است و شاگرد را عین خود می‌کند: «در نگاه الهی، شاگرد از استادش جدا نیست. اگر چه به لحاظ ظاهری دو فرد مستقل هستند، اما حقیقت چیز دیگری است. شاگردان، شأن وجودی و امتداد حقیقی وجودعالم هستند؛ یعنی انسان با شاگردپروری امتداد و دامنه وجودی پیدا می‌کند و منِ او گسترده می‌شود.
تا نگاه ما به علم و عالم و تعلیم و تعلّم تصحیح نشود، این حقیقت به درستی درک نخواهد شد که شاگردپروری، تربیت و تکامل خود عالم و استاد است. اگر نگاه انسان اصلاح شد، می‌یابد که شاگردپروری «توسعه من» عالم یا استاد در نسبت با شاگردان است که کمال حقیقی استاد محسوب می‌شود؛ لذا حقیقتاً انسان با شاگردپروری عالم‌تر می‌شود و به مراتبی از علم و کمال دست می‌یابد که امکان دست‌یابی به حقیقت آن در سیر فردی ممکن نبوده است»
 
در فصل دوم از بخش اول استاد علابدینی به این نکته می پردازد که وقتی استاد شاگرد را می خواهد عین خود بار بیاورد و خودش را گسترش دهد در حقیقت دارد خودش را جاودانه می کند و شاگردش شاگردان نسل بعدی را هم عین او بار بیاورد و الی آخر تا اینکه نام و یاد او همیشه زنده بماند.
«نگاه اولیه ما این است که شاگردان، باقیات الصالحات عالم بوده و موجب زنده نگه داشته شدن نام و یاد استاد هستند؛ اما در نگاهی دقیق‌تر و عمیق‌تر، روشن می‌شود که با حیات شاگردان، حیات حقیقی عالم امتداد می‌یابد و بقای عالم با بقای شاگردانش تثبیت می‌گردد. با این نگاه، شاگردپروری اجابتی است به نیاز و میل درونی انسان به بقا و حیات ابدی که به واسطه آن، این میل فطری در وجود انسان، پاسخی واقعی می‌یابد. استاد و مربی با شاگردپروری، وجود خویش را توسعه داده و از محدودیت‌های زمان و مکان رها می‌شود و به افقی وارد می‌گردد که دیگر فانی و از بین رفتنی نیست. توجه به این مسئله، نگاه ما را به نعمت شاگردپروری متحول می‌کند».
در فصل سوم از بخش اول استاد خودش را جلو می‌اندازد و شاگردان را به دنبال خود می‌کشد که نویسنده آن را این یک معنا از مفهوم امامت می‌داند. امام کسی است که جلوی ملت در حرکت است و دیگران را به سرای واقعی آنها هدایت می‌کند. شأن امامت برای استاد هم پابرجاست و استاد با شاگردپروری به ولایت اهل بیت(ع) متصل و مجرای فیض الهی اهل بیت(ع) به شاگردان می‌شود؛ اینجاست که تفاوت تدریس من با پدربزرگم ظاهر می‌شود. من در می‌یابم که چقدر از حقیقت استادی دور بوده‌ و سال‌ها راه را اشتباه رفته‌ام. همچنین تازه می‌فهمم علاقه و عشق بی پایان شاگردان پدربزرگم به او از کجا نشأت می‌گیرد و چطور هنوز بعد از سال‌ها در یاد و رفتار و عمل آنها زنده است.
«شاگردپروری در اصل، تبعیت و پیروی از امام زمان عج در هدایتگری نفوس و اتصال به مقام ولایت و شأن امام شدن است؛ لذا استاد، به میزان اتصال و تمسک به ولایت اهل بیت(ع)، شأن امامت می‌یابد و قوای وجودی اهل بیت(ع) محسوب می‌شود که هدایت‌گری ایشان را بسط داده و تحت توجهات خاصه و دستگیری ویژه امام زمان عج قرار می‌گیرد. اگر این باور برای ما ایجاد شود که شاگردپروری یعنی مجرای فیض بودن برای هدایت‌گری امام زمان عج، آنگاه لحظه لحظه ارتباط ما با شاگردان، سرشار از نورانیت بوده و حشر و همراهی با امام ع است.»
فصل‌های بعدی به چگونگی اتصال شأن استادی به شأن امامت اهل بیت(ع) می‌پردازد. در بخش دوم کتاب نیز در پنج فصل از سیره تربیت شاگرد اهل بیت(ع) الگویی صحیح ارائه می‌دهد.
علاقه‌مندان برای تهیه این اثر می‌توانند به پایگاه اطلاع‌رسانی نشر معارف به این نشانی مراجعه کنند.
انتهای پیام/
https://www.asrehamoon.ir/vdcb90b80rhbf9p.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما