تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۴۸
طهورا سیستانی فعال محیط زیست و کارشناس حوزه مدیریت طی یادداشتی به چگونگی مدیریت ریزگردها در شمال استان سیستان و بلوچستان پرداخته است.

به گزارش عصر هامون به نقل از  ندای هیرمند؛ بزرگترین چالش در منطقه سیستان مشکل آب و ریزگردهای ناشی از طوفان های شن است.یکی از دلایل اصلی ایجاد پدیده گردو غبار خشکی تالاب هامون و خشکسالی های 18 ساله در این منطقه می باشد،که این امر موجب مهاجرت مردم از این منطقه به سایر استان های کشور شده است.

با خشک شدن دریاچه هامون سطحی حدود 15 هکتار ماسه آماده وجود دارد تا با نسیم سبکی از جای خود بلند شودپایداری جمعیت در این منطقه مستلزم مدیریت بحران ناشی از ریزگردها و مقابله با طوفان های شن است،تا مهاجرت ها کاهش یابد و اشتغال زایی از طریق کشاورزی صورت گیرد.وجود طوفانهای 120 روزه در سیستان که قبلا با عبور از روی تالاب بین المللی هامون موجب تعدیل و خنکی هوا می شده با وجود خشکسالی های چندین سالهریزگردها را با وجود آلودگی های بسیار شدید به همراه آورده ،به طوری که مسئله ریزگردها را به عنوان مهمترین چالش برای زندگی و سلامت ساکنان آن تبدیل کرده است.

امروزه مهم ترین بحث در مورد به خطر افتادن جان و سلامت مردم این منطقه است،پدیده طوفان و ریزگرد  در حال دفن مردم هستند عاملی که باعث کاهش جمعیت،مهاجرت،افزایش بیماری های تنفسی،چشمی،افزایش معظل بیکاری،فقر و محرومیت شده است.

هامونی که زمانی زیستگاه انواع پرندگان مهاجر و ماهی ها و محل پرورش دام های بومی و منبع درآمدروستائیان و عشایر بوده اکنون دستخوش طوفان ها و بادهای توام با شن های روان شده به طوری که علاوه بر خسارات فراوان اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی،اثرات زیانباری بر بهداشت عمومی منطقه گذاشته است.

رود هیرمند نقش اساسی در تامین آب این تالاب و منطقه سیستان داشته و دارد که مدیریت ویژه ای را ایجاب  میکند.این پدیده اثرات زیانباری را بر روی منابع انسانی داشته است

عوامل بستر ساز پدیده گردو غبار درسیستان ،بیابانهای کشور همسایه افغانستان و بستر تالاب هامون می باشد.تالاب هامون به وسیله رودخانه های هیرمند،فراه رود و رود بندان و خاش رود تغذیه می شوند که از کشور افغانستان سرچشمه می گیرند.سیاست ها و اقدامات عمرانی اخیر افغانستان و ایران در جهت مهار آب های سطحی و بهره برداری بهینه از منابع آبی و خشکسالی های طولانی باعث کاهش دبی آب رودخانه های هیرمند و فراه رود در افغانستان و رود بندان در ایران که تغذیه کننده اصلی آب تالاب هامون  می باشد شده است.

همچنین خشکسالی های مداوم،کاهش باراندگی،رطوبت نسبی محیط به همراه تشدید فاکتورهای محیطی توسط انسان،قسمت های خشک شده را تبدیل به نقاط برداشت گردو غبار کرده است. به طوری که سیستان در سال های اخیر روزه ها و هفته های غبار آلود زیادی را تجربه کرده است.ودربرخی از روزها آلودگی ناشی از این پدیده 60 برابر حد استاندارد گزارش شده است.

این مسئله علاوه بر خسارات هنگفت اقتصادی که به مزارع –روستاها-مساکن- کانال های آبیاری –تاسیسات و... وارد کرده،زندگی روزمره مردم را هم با مشکل مواجه ساخته است.این امر باعث از دست دادن کار و منبع درآمد و همچنین امنیت اجتماعی شده است؛طوری که ارکان اقتصادی روستااهای سیستان را کاملا متزلزل ساخته است.

طوفانهای که اگر مدیریت صحیحی صورت گیرد می توان از آن به عنوان یک فرصت استفاده کرد نه یک تهدید و یک چالش که نشان دهنده عدم توجه ملاحظات زیست محیطی است.چیزی که هزینه های گزاف تری را به دولت و به خصوص به  مردم که باعث محرومیت بیشتر آن ها شده را تحمیل می سازد.

ما اکنون بیش از نیم قرن در حوزه مهار بیابان زایی و تثبیت شن های روان فعالیت داریم .چرا نتوانسیم کانون های ریزگردها را درسیستان بررسی و شناسایی کنیم؟ و جهت رفع و قوع ان راهکارها و برنامه های را ارائه بدهیم؟چرا کار تثبیت را به پایان نرسانده ایم،؟چرا شرایط هنوز ناپایدار و نا امن است؟ چرا نتوانستیم از چالش های طوفان به عنوان فرصت برای افزایش امنیت و صلح و اشتغال بهره گیریم؟چرا در سیستان کار گروه یا همایش بررسی راهکارهای مقابله با پدیده ریزگردها صورت نمی گیرد؟ یا اگر گرفته است کدام گزارش کاری؟؟

نخستین نشت شورای عالی حفاظت محیط زیست که پس از7 سال انحلال دوباره به همت دولت یازدهم تشکیل شد؛چرا هیچ اقدام و تصمیم درستی در خصوص تشکیل کار گروه تخصصی برای بررسی راهکارهای مقابله با ریزگردهای 18 ساله سیستان صورت نگرفته است؟؟؟ابتکار در حالی از تشکیل آن  خبر داد که آیین نامه آمادگی مقابله با آثار زیانبار آن در پنجم مراد ماه88 در 19 ماده و 20 فصل کلیات تدوین و ابلاغ گردید؛کدام مسئول گرامی در خصوص کلیات اطلاعات دارد؟؟ از جمله موارد این آیین نامه تشکیل ملی حل بحران گرد و غبار در کشور و برگزاری جلسات تخصصی با حضور نمایندگان دستگاههای مختلف از جمله جهاد کشاورزی-بهداشت- . هواهشاسی است اکنون که چندین سال است که از این آیین نامه و تشکیل کمیته ملی حل بحران می گذرد و ما هنوز شروع نشده به نقطه اغازین رسیده ایم،

هرچند می توان مذاکرات در خصوص حق آبه تالاب را هم به آن اضافه کرد.در جلسه ی نشست شورای حفاظت از محیط زیست در دولت یازدهم به لزوم اقدام موثر در زمینه تثبیت شن های روان در راستای مقابله با پدیده گردو غبار سخن های به میان آمد . گفته شد که سازمان حفاظت از محیط زیست و شورای عالی حفاظت از محیط زیست باید همکاری سایر وزارتخانه ها و دستگاههای ذیربط در این خصوص طرح و برنامه ای مدون را تهیه و اقدامات لازم را در این زمینه به انجام برسانند.کدام اقدام صورت گرفت؟؟؟چرا باید معظلات و بحران های محیط زیستی تا نزدیکی کاخ پاستور و سعد آباد برسد تا ما دریابیم که برای یکبار هم که شده با عالی ترین مقامات کشور افغانستان برای رفع معظل ریزگرده و حق آبه تالاب به گفتگو بنشینیم؛مگر آنهای که در سیتان زندگی میکنند هموطن نیستند ایرانی نیستند؟؟مگر مردم محروم هیرمند و میانگنگی و ملادادی و شمال هیرمند که سالهاست با ریزگردها دست و پنجه نرم می کنند خونشان کم رنگتر از پاستور نشینان و خوزستان هست؟؟ پس چرا برای تحقق شعارهای عدالت محور که هم شده پدیده ریزگردها را در سیتان جدی نمیگیرد مگر روح نهفته در اصل50 قانون اساسی ما همین را به من و تو دیکته نمی کند.؟؟

مردم سیتان دارند بیشترین آسیب پذیری را در این خصوص می بیندد و امید است حل ریشه ای در خصوص معضل فزاینده ریزگردها صورت گیرد که از مرز مدیریت بحران گذشته و باید مدیریتی مناسب تر و برنامه ریزی های مدون تر مدیریتی اتخاذ گردد.

حال سوال اینجاست: که چه دستگاهی مسئول مقابله با آلایندهای ریزگردهای منطقه سیستان هستند؟خاستگاه اصلی ریزگردها کجاست؟چه راهکارهای اساسی برای مقابله با آن صورت گرفته است؟؟؟کدام کار گروه تخصصی برای پدیده ریزگردها صورت گرفته است؟؟آیا آثار زیانبار اقتصادی و اجتماعی این پدیده بر روی ساکنین شمال  هیرمند صورت گرفته است؟؟؟

چه استفاده های نابرابری از عرصه های ملی در دیاچه هامون در مسیر رودخانه صورت گرفته است؟؟چرا بین بهر برداران و مدیران برنامه ریز این حوزه هماهنگی ایجاد نمی شود؟؟؟؟؟

سوال اساسی این است که چرا هیچ اقدام اثر گذاری از سوی مقامات صورت نمی گیرد؟ چرا تصویب آیین نامه ها در این خصوص به خود شکل اجرایی نگرفته است؟؟

با توجه به موارد فوق ضمن برنامه ریزی دقیق بخصوص در خصوص مهار ریزگردها باید یک مدیریت صحیحی برای این امر فراهم آید چرا که مرزهای سیستان روز به روز خالی تر از قبل می شود. اولین اقدام شناخت در ک صحیحی از اثرات نابسامانی که این پدیده برای ساکنان این منطقه گذاشته صورت باید گیرد-قدم بعدی اتخاذ راهبردها و انتخاب راهکارهای که بتواند حداقل اثرات زیانبار را کاهش دهد.و باید در این مدیریت برنامه ریزی و سازماندهی ریزگردها در منطقه سیستان از دو دیدگاه مدیریت ریسک و مدیریت بحران  مورد بررسی و کنکاش  قرار گیرد—قدم بعدی تعیین رژیم حقوقی تالاب هامون صورت گیرد چرا که مرزهای بین المللی ایران و افغانستان در میانه شاخه اصلی هیرمند در شرایط کنونی مورد پذیرش دو کشور است. "ولی نحوه تقسیم آب هیرمند،نحوه بهربرداری از آن در منطقه دلتا و سایر حقوق مربوط به آن به صورت لاینحل باقی مانده است"(کرباسی)—قدم بعدی برای "کاهش خسارات ناشی از اینگونه مخاطرات با در نظر گرفتن شکننده بودن منطقه سیستان مدیریت بحران در زمینه  مقابله با مخاطرات موظف به ایجاد نظام آموزشی و خود بهسازی قوی و جدی(دمینگ،1374،59) ایجاد تفکر استراتژیک در مطالعات طرح جامع و برنامه ریزی شهری و ایجاد بستر مستمر و پویا دراین خصوص می باشد.

بررسی نقش مدیریت نابخردانه سرزیمن در خصوص خشک شدن تالاب را می توان یک عامب بازدارنده در آیند دانست که به نظر می رسد افغانستان را باید در خصوص حق آبه تالاب هامون از خود راضی نگه داریم.رخدادی که افغانها روز به روز برروی آن تاکید دارند

بحران ریزگردها نیاز به بسیج افکار عمومی-اطلاع رسانی دقیق- آموزش های بحران بررسی سد سازی رودخانه های بالا دستی که باعث خشکی تالاب شده است را نیاز دارد..

در پایان سعی شود عهدار مسوئولیت کنترل ریزگردها درست مدیریت شود تا دود بی توجهی مسئولین ستاد بحران در چشم مردم بی گناه و محروم منطقه سیستان نرود.

طهورا سیستانی

 
https://www.asrehamoon.ir/vdcauyno.49n0o15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما