تاریخ انتشار :سه شنبه ۸ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۱۵
شهید حمیدرضا مرادزاده در وصیت‌نامه خودنوشت: به ندای حسین زمانم عازم جبهه گردیدم.
به ندای حسین زمانم عازم جبهه گردیدم
به گزارش پایگاه خبری عصرهامون، شهید حمیدرضا مرادزاده در هشتم بهمن‌ماه سال ۱۳۴۷ در زاهدان متولد شد و در تاریخ هفتم بهمن‌ماه ۶۵ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای زاهدان به خاک سپرده شد.

این شهید در وصیت‌نامه خود نوشته است؛
بسم‌الله الرحمن الرحیم

«و گمان مکن البته آن کسانی را که کشته شدند در راه خدا مردگان‌اند بلکه زنده‌اند نزد پروردگار خود و روزی داده می‌شود».

 با سلام و درود به امام امت خمینی کبیر و نایب برحق امام‌زمان (عج) و سلام و درود به خانواده‌های معظم شهدا و بر امت شهیدپرور ایران که با کمک‌های نقدی و جنسی و جانی خود رزمندگان را یاری می‌کنند.

 و سلام و درود بی‌کران به پدر و مادر بسیار عزیز و گرامی‌ام، شماها نور چشم من و عزیزترین افراد در نزدم بودید و به شماها افتخار می‌کردم و من فرزند خاص شما بودم خدایا اینک که فکر می‌کنم دین رسول تو و اسلام در خطرند فرزند اسلام شده‌ام و اینک به ندای امام خود لبیک می‌گویم و اینک که امام امت ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر زبان جاری نموده است، برای لبیک به ندای حسین زمانم عازم جبهه گردیدم، به جایی که دانشگاه حسینی‌اش می‌نامند آری اینجا محل دیدار رفیق اعلی است اینجا محل ایثار و سازندگی و رسیدن به خودشناسی و عاقبت خداشناسی است آری خدا را می‌توان در جبهه نظاره کرد «باری‌تعالی که از رگ گردن به بندگانش نزدیک‌تر است» راز دل نمود.

خدایا والدینم بر گردن من بسیار حق دارند و این حقیر نتوانسته‌ام حتی یکی از زحمات گران‌بهای شما را جبران نمایم. خدایا تو را به حق خودت به جودت به فضل و کرمت از زحمات ایشان قدردانی بنما. آری ای پدر و مادر گرامیم شماها در دعاها در عزاداری سرور و سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) شرکت نمودید و از خدا می‌خواستید که ای‌کاش ما می‌بودیم و ایشان را یاری می‌کردیم، اینک آرزوی دیرینه‌تان در زمان امام حسین (ع) آورده شده است و فرزندتان جای بر پای قاسم ابن حسن (ع) نهاده است.

آمده‌ام تا حسین زمانم را یاری کنم و این را از و توفیق الهی می‌دانم در زمینه‌اش راهم خودتان را می‌بینم این عشق حسین (ع) سرچشمه از عشقی که شما به آقا داشتید در این [بنده] رشد نموده و بارور گردیده است و از شما پدر و مادرم درخواست می‌کنم که امامم را تنها نگذارید و اگر من از این دنیای فانی عروج کردم و به حق‌تعالی رسیدم، برای من ناراحت نشوید و گریه نکنید و خدا را شکر کنید که چنین فرزندی داشتید که در جبهه خدا را شناخت و پیوسته به‌سوی او پر کشد و از شما می‌خواهم که کینه کسی را به دل نگیرید و همه کارهایتان برای رضای خدای تعالی باشد و خدای تعالی مزد شما را خواهد داد و من وصیت می‌کنم که تا حال هر چه نماز آیات خوانده‌اید، برای من بخوانید.

چون من به‌جز چند نماز آیات دیگر نماز آیات نخوانده‌ام و برای من یک ماه روزه بگیرید و نماز یومیه هم برای من بخوانید و از خدا غافل نشوید و نگذارید که منافقین شما را از راهتان باز دارند «و آنان که رفتند کار حسینی کردند و آنان که ماندند باید کار زینبی بکنند» من در جبهه بهترین دوستان را از دست دادم و آنها به‌طرف خدا عروج کردند آنها همه عاشق خدا بودند. آخرین چون امام خود را تنها نخواهیم گذاشت و شما هم امام را یاری کنید و او را تنها نگذارید. یک سال برای من نماز بخوانید. نماز آیات را تماماً بخوانید.

انتهای خبر/ https://asrehamoon.ir/vdceov8zxjh8nzi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما