تاریخ انتشار :جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۰
غلامرضا پرستار گفت: خوشحالی مردم با دریافت بسته یا نامه ایم که مدت ها منتظرش بوده اند، وصف ناپذیر است و در واقع بهترین لحظه و زیباترین خاطره زندگی یک پستچی محسوب می شود.
موتور زردی که آرزوی سوارشدنش را داشتم/ خوشحالی مردم، بهترین لحظه زندگی یک پستچی
به گزارش عصرهامون، امروز در تقویم به نام روز جهانی پست ثبت شده است، روزی که یادآور مردانی خوشرو و خوش طینت به نام پستچی است، همان دلاورمردانی که با رویی خندان و گشاده سوار بر موتور معروف زرد رنگشان می شوند و با کیفی انباشه از نامه های پر رمز و راز در تکاپوی رساندن امانت دست صاحبانش هستند.
 
امانتداران صادقی که پشت لبخندهای صمیمانه و پر از مهرشان، پر است از حرف های ناگفته از روزهای تلخ و شیرینی که پشت سر گذاشته اند، مردانی با عطوفت که هیچ گاه اجازه نداده اند، تلخی ها بر کام شیرینشان غلبه کند و بار اندوه را بر چهره خندانشان بنشاند.
 
همان هایی که دشواری های کار را پشت چهره خندان خود پنهان می کنند و از ماجراهای سخت، دشوار و گاهی شیرینشان، همان شادی بخشش را به عنوان تحفه برای خانواده می برند و شادی های مردمی که با گرفتن نامه یا بسته ای از خوشحالی سر از پا نمی شناسند، نقل مجلس شبانه شان می شود.
 
آری امروز؛ روز جهانی پست است، به میمنت این روز اداره کل پست را مقصد امروزمان قرار می دهیم و گفت و گو با نامه رسان ها را به عنوان محور مطلبمان انتخاب می کنیم، همان هایی که در خاطرات ایرانیان هویتی دوست داشتنی را به نام خود ثبت کرده اند.
 
عقربه های ساعت 8 صبح را نشان می دهد، با استقبال و هدایت مدیر روابط عمومی وارد واحد نامه رسانی پست زاهدان می شویم، سخت مشغول مرتب کردن پاکت ها هستند و با جان و دل جعبه های کوچک و بزرگ را به ترتیب کنار هم می گذارند و با وسواس آن را چک می کنند که مبادا بسته ای از برنامه امروزشان از قلم بیفتد.
 
با روی خندان همیشگی شان به استقبالمان می آیند، با این که از همکارانشان می شنویم که چه خاطرات ناخوشایندی را پشت سر گذاشته اند، اما آن ها فقط از عشق به این کار و شیرینی هایش سخن می گویند، این در حالی است که این روزها به واسطه شیوع کرونا حجم کارشان نسبت به گذشته دوچندان شده است و عزمشان هم همینطور.
 
از خاطراتی می گویند که با رساندن نامه، یا کارت پایان خدمت، گواهینامه و صدها عامل دیگر به دست صاحبانش، توانسته اند برق شادی را روی چشمان مردم بنشانند، اما یک گلایه هم دارند و آن این که چرا این شغل به ظاهر ساده اما در واقع پر مشقت، جزو مشاغل سخت محسوب نمی شود؟!
 
 سعی می کنیم مزاحم کارشان که به طور قطع نیاز به تمرکز بالایی دارد نشویم، بنابراین گوش شنوای ناگفته‌‌های یکی از نامه‌رسان های پرسابقه می شویم.

کاری سخت و پر زحمت
 

خودش را غلامرضا پرستار معرفی می کند، وی با وجود این که سابقه 23 فعالیت در اداره پست و 18 سال نامه رسانی دارد، به گفته خودش هیچ گاه از این شغل خسته نشده، چراکه روزی آروزیش بوده و خاطرش پر است از خاطرات شیرین این کار.
 
به اعتقاد وی، نامه رسانی کاری است سنگین و پر زحمت، فرقی نمی کند که اوج گرمای تابستان باشد یا یک روز یخبندان زمستان، باید سوار بر موتور شوی تا امانت را هر چه سریعتر دست مردم برسانی تا آن ها را از چشم انتظاری درآوری.
 
وی ادامه می دهد: از زمان شیوع کرونا به واسطه افزایش خریدهای اینترنی و رغبت بیشتر مردم به استفاده از ظرفیت های پست، مرسولات پستی به خصوص کارتونی زیاد شده است، به همین دلیل همه همکارانمان مجبور هستند کارهای سنگین تری انجام دهند و این روزها شرایط سخت تری را پشت سر بگذرانند.

رابطه ای گرم و صمیمی
 
 "پرستار" در حالی که برق شادی را می توان در چشمانش دید، می گوید: زاهدانی ها مردم خیلی خوبی هستند، زیرا اینجا تمام کارها بیشتر بر حسب روابط است، وقتی بسته ای را به خانه ای می بریم، آنقدر از آن خانواده شناخت داریم که اگر صاحب اصلی مرسوله حضور نداشته باشد، آن را با اطمینان دست عضوی از خانواده اش می سپاریم.
 
وی اضافه می کند: به قدری رابطه نامه رسان های این شهر با مردم خوب است که حتی زمانی که روی برخی بسته ها نام گیرنده درج نشده باشد، بر اساس شماره ملی یا دیگر مشخصات امانت را به دست صاحبش می سپاریم تا مبادا کارشان به خاطر این موضوع عقب بیفتد و آنچه را در انتظارشان بوده اند با تاخیر و طی کردن بروکسی های خاص دریافت کنند، در حالی که طبق قانون پست چنین مرسوله هایی باید برگشت بخورد.
 
این نامه رسان قدیمی می افزاید: با وجود این که طبق قانون پست موظف هستیم بسته ها را از اداره تا در خانه مردم ببریم و نباید وارد مجتمع ها شویم، اما بارها پیش آمده که برخی از همشهری ها خواستار رساندن آن به طبقه پنجم و حتی فراتر از آن بوده اند، این را با جان و دل پذیرفته ایم، چراکه شرایطشان را درک کردیم و امانت را با پیمودن پله ها به دستشان رساندیم، به هر حال وظیفه ما رساندن نامه و هر مرسوله دیگر به دست صاحبش است.

 تشکر مردم عجیب به دل می نشیند
 

از وی می پرسیم که آیا تاکنون شده مردم با وی با پرخاشگری رفتار کنند؟ می گوید: با افرادی با شخصیت های مختلف و رفتارهای متفاوت سر و کار داریم، اما هر چقدر هم که کارمان سخت باشد، وقتی لبخندی بر لب های یک نفر می نشیند یا به خاطر رساندن امانتشان از ما تشکر می کند، از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیم و همه خستگی از تنمان خارج می شود.
 
پرستار تصریح می کند: کمتر کسی بد اخلاقی می کند، مگر اینکه خرید اینترنتی انجام داده باشد و وسیله ای که خواسته، در بسته نباشد، یا این که شرکتی که از آن خرید کرده، کلاهبرداری کرده باشد، در هر صورت باید آن ها را درک کنیم و وظیفه ای را که بر عهده داریم به خوبی انجام دهیم، کار ما خدماتی است و باید تلاش کنیم که مردم رضایت داشته باشند.

هر روز پر از خاطره شیرین
 
از وی می خواهیم تا خاطره ای شیرین از زمان فعالیتش در این عرصه برایمان بگوید، اذعان می کند: هر روزمان پر است از خاطرات شیرین، به خصوص زمانی که گواهینامه، کارت پایان خدمت، نامه یک عزیز، کارت جشن تولد و سالگرد ازدواج را در خانه ای ببریم، گاهی مردم از خوشحالی دست از پا نمی شناسند و بالا و پایین می پرند، تماشای این لحظات بهترین حس ممکن و قشنگ ترین خاطره است.
 
این نامه رسان با اشاره به روابط گرم و صمیمی پستچی های زاهدان با مردم، بیان می کند: بیشتر افرادی را که برایشان بسته پستی می برم می شناسم، چراکه از اول خدمت تاکنون نامه رسان منطقه ای مشخص بودم، حتی افرادی را می شناسم که روزی کودک بوده اند و اکنون برای خودشان زندگی تشکیل داده و صاحب فرزند شده اند، رابطه مان با مردم به اندازه ای گرم است که شماره خیلی ها را دارم و گاهی اگر منزلشان نباشند با آن ها تماس می گیرم یا پیامک ارسال و اعلام می کنم که بسته پستی دارند.
 
از وی می خواهیم از خاطرات تلخش هم برایمان بگوید، اما آن قدر علاقه مند به کارش است که اذعان می کند: تاکنون خاطره تلخی را در این شغل تجربه نکرده ام، اما بدترین خاطره برای یک نامه رسان که برای تعدادی از همکارانم هم رخ داده، تصادف با موتور است، به گونه ای که خیلی ها در دست یا پایشان پلاتین دارند.
 
سوال بعدی ام از پرستار این است که بسته های بزرگ را چگونه با موتور جابه جا می کند، در این باره می گوید: در واقع امکان حمل بسته های بزرگ با موتور نیست، اما تنها وسیله در اختیارمان برای رساندن مرسوله هاست، به همین دلیل از خودروی شخصی ام برای رساندن بسته ها استفاده و روزانه 10 لیتر بنزین با حساب شخصی ام مصرف می کنم تا امانت مردم سلامت دستشان برسد، اگر مرسوله ای گم شود یا آسیب ببینند تمام مسئولیت آن بر دوش خودمان است.

لزوم افزودن نامه رسانی به ردیف مشاغل سخت
 
 وی اضافه می کند: نامه رسانی کاری شیرین اما در واقع بسیار سخت و حساس است، اما جزو مشاغل سخت محسوب نمی شود، در حالی که حتی روز تعطیل نداریم، روزهای عید و عزاداری هم سرکار و صبح تا شب مشغول جابه جایی امانت مردم هستیم، امیدوارم مسئولان امر در این خصوص تصمیمی عاجل بگیرند.
 
این پستچی می افزاید: به جرأت می‌توانم بگویم در مدت خدمت خودم همیشه تاسوعا و جمعه ها سر کار بودم که انتظار می رود با توجه به شرایطمان، این شغل در ردیف مشاغل سخت و زیان آور قرار بگیرد تا بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم.

از وی درباره جایگاه این شغل در نگاه خانواده اش می پرسیم، می گوید: پسرم دانشجوی مهندسی عمران است، ولی علاقه و اشتیاق زیادی به این شغل دارد و آرزویش این است که بعد از بازنشستگی ام بتواند ادامه دهنده راهم باشد، دلیلش این است که همیشه از خاطرات خوبم با مردم با آن ها گفته ام و هیچ گاه تلخی ها و خاطرات بد را به خانواده منتقل نکرده ام.

موتور زرد آرزویم بود

"پرستار" خاطرنشان می کند: ابتدا به عنوان کارمند اداره پست جذب شدم، وقتی همکاران نامه رسان را می دیدم، به شدت دوست داشتم من هم در همین حوزه فعالیت کنم، همیشه با خودم می گفتم آیا روزی می رسد که من سوار موتور زرد رنگ اداره پست شوم؟ خدا را شاکرم که به این آرزو رسیدم و 18 سال است که با همین موتور بسته های پستی را جابه جا می کنم.

وی می افزاید: این موتور و راکبان آن حرمت زیادی در بین مردم دارند، همانطور که ما در خانه هایشان با آن ها رفتار می کنیم، آن ها نیز همیشه هوایمان را در هر مکانی دارند و همکاری می کنند.

انتهای پیام/ 
https://www.asrehamoon.ir/vdcgtz9qnak9w34.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما