تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۸ تير ۱۴۰۲ ساعت ۰۷:۴۲
سیستان ولایت‌مدار را اگر چه به‌حسب حساسیت، لزوم توجه و پایداری، صبوری در حفظ این منطقه، آن را تشبیه به تنگه‌ احد کردند.
سیستان را تنگه‌ی احد نگویید، مسلمانان از احد تجربه‌ خوبی ندارند
به گزارش پایگاه خبری عصرهامون به نقل از پهره؛ عباس نورزائی رئیس کانون جهادگران جهاد سازندگی استان سیستان و بلوچستان در یادداشتی نوشت: جنگ احد، عبرتی برای آزمایش ایمان مسلمانان بود. به اتفاقی که در جنگ احد افتاد، توجه کنید. آن ۵۰ نفری که دچار نفرین همهٔ مسلمان‌ها در طول این ۱۴ قرن شدند، مسلمان بودند؛ اصحاب پیغمبر بودند، خیلی از آن‌ها در جنگ بدر شرکت کرده بودند، مردمان بدی نبودند؛ اما همین‌‌ها دچار آن آفت شدند.

يعنی به‌خاطر جمع‌آوری غنیمت، گردنه را رها کردند، میدان را به دشمن دادند و موجب شدند که مقدار زیادی از خون‌های پاک بر زمین ریخته شود، خونی مثل خون حمزه سیدالشهدا بر زمین ریخته شد، پیغمبر (ص) زخم خورد و حکومت اسلام و نظام نوپای اسلامی دچار تزلزل شد.

برگردیم به سیستان ولایت‌مدار اگر چه به‌حسب حساسیت، لزوم توجه و لزوم پایداری و صبوری در حفظ این منطقه، آن را تشبیه به تنگه احد کردند؛ اما اگر تطبیق کنیم خواهیم دید که طی ۲۵ سال گذشته آن ۵۰ نفری که به دنبال غنائم از تصدی وکالت و ریاست بر امضاهای طلایی و استفاده از مواهب و منابع مرزی بوده‌اند، چه کسانی هستند؟ این افراد سیستان را به همان جایی رسانده‌اند که نگاهبانان واداده به غنائم، احد را باختند.

سیستان را شعب ابی‌طالب بنامید، پیامبر (ص) و یارانش در آنجا بر اثر شدت گرسنگی، بسیار اذیت شدند. آن‌ها به‌جای غذا از برگ درختان و گیاهان خشک و حتی پوست خشک حیوانات استفاده می‌کردند. برای کاهش ضعف، بر شکم‌هایشان سنگ می‌بستند، صدای ضجه و گریهٔ کودکان به علت گرسنگی از بیرون شِعب شنیده می‌شد و اینجا نیز اهل قریشش در مکنت و پرخوری، اما اکثریتی از پای افتاده‌اند، رخسارشان از شدت غبارخوری تکیده، حیوانات آبی برای نوشیدن ندارند، پرندگان ضایع شده و زمین ترک برداشته است.

سیستان را نینوا بنامید، آنجا که آب بر عاشقان حق و حامیان فرزند رسول خدا (ص) بستند، قلهٔ رفیع شجاعت، اخلاق، انسانیت و دیانت را ابتدا جگرخون و آن‌گاه سر بریدند. اینجا نیز شط هلمند بر روی یاران همان امام، بسته شد، عبیدالله‌ها، یزیدها، عمر سعد تکرار شده‌اند.

سیستان را نیشابور بنامید، این شهر، مهد علم و دانش و نوآوری در دوران طلایی اسلام بود، چنگیزخان مغول به آن حمله کرد، شهر تبدیل به جویبارهای خون گردید و از سران مردان و زنان و کودکان، هرم‌هایی ساخته شد و حتی به سگ‌ها و گربه‌های شهر نیز رحم نکردند. اینجا حمله‌ای دیرپای صورت‌گرفته است.

آرام‌آرام طی نیم‌قرن، چهار و نیم‌میلیون انسان را آوارهٔ غیر دیار مادری کرده‌اند. مردان و زنان را از کودک و کهن‌سال، تبدیل به مردگانی متحرک از بینوایی کرده‌اند. اینجا گاه سپاه مغول، اندرونی هستند و منابعش را به نام همین مردم به کام خود فرومی‌کنند.

اینجا مردمی که صدها شهید برای پایداری انقلابشان داده‌اند، با لسان‌الغیب حضرت حافظ چنین هم‌نوا می‌شوند که: 《بی‌مزد بود و مِنَّت، هر خدمتی که کردم، یا رب مباد کس را مخدومِ بی‌عنایت، رندانِ تشنه‌لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی‌شناسان رفتند از این ولایت》

در داخل کشور و در بین خودمان نیز رسانه گیرندگان از خودمان، نان از ما می‌خورند و برای تحریم‌کنندگان آب، پارس می‌کنند، خطابمان به این خائنین نیز این است: 《جانا روا نباشد خون‌ریز را حمایت》

انتهای خبر/ https://asrehamoon.ir/vdcgwx9qnak93x4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما