تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۳۰
شهید رضا برفی در بخشی از وصیت‌نامه خودنوشت؛ خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیرت حرکت کردم
خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیرت حرکت کردم
به گزارش پایگاه خبری «عصرهامون»، شهید رضا برفی فرزند حاجی در تاریخ ۶ شهریور سال ۴۲ در شهرستان زابل متولد شد و در تاریخ ۱۲ آبان سال ۶۶ در منطقه رود ماهی به شهادت رسید.

این شهید بزرگوار در وصیت‌نامه خود نوشته است:

برخی از آن مؤمنان بزرگ‌مردانی هستند که به عهد و پیمانی که باخدا بستند کاملاً وفا کردند پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند و برخی به انتظار (شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند با درود و سلام به پیشگاه حجۀ ابن الحسن عسکری (عج) و نایب برحقش امام خمینی و با سلام به پدر و مادر عزیزم و خواهران و برادران گرامی‌ام.
 
 اکنون که سعادت آن را یافتم که بتوانم به یاری پروردگار در کنار سایر برادران در سنگر جهاد برای پیکار با دشمنان اسلام و انسانیت به نبرد بپردازم و دینی را که در قبال انقلاب اسلامی و اسلام و قرآن بر دوش داشته‌ام، بتوانم به نحو احسن ادا کنم.

در راهی گام نهادم که سرور شهیدان جز با ایثار و از خودگذشتگی در راه فی‌سبیل‌الله و در نهایت نوشیدن شربت شهادت میسر نمی‌باشد.

من این راه را برگزیدم و در این راه استوار و پابرجا می‌مانم و جانبازی می‌کنم و چه شیرین است هنگامی که من در این راه بتوانم به جمع حسین و حسینیان بپیوندم یا ولی المؤمنین یا غا یۀ لآمال العارفین و یا ولی المؤمنین، یا غیاث المستغیثین، یا حبیب قلوب الصادقین و یا اله العالمین ای نهایت آرزوی عارفان، ای صاحب‌اختیار مؤمنان ای فریادرس فریاد خواهان ای محبوب دل‌های راست‌گویان و ای خدای جهانیان گواه باش که در این دنیا گرچه به‌ظاهر در تنهایی زیستم؛ اما تو را بهترین دوست و کعبۀ آمال و عشق‌ها یافتم.

 پس مرا به‌سوی خودت فراخوان و شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی بریدم، تا به تو بپیوندم. خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیرت حرکت کردم و اینک تنها در انتظار لقاءالله هستم. شهادت را دوست دارم نه بدان خاطر که از زندگی خسته شده و بخواهم از مشکلات این دنیا بگریزم، بلکه بدان جهت عاشق شهادتم که آن وسیله‌ای برای رسیدن به قرب الهی است.

 می‌خواهم به‌وسیلهٔ ریختن خونم در راه تو گناهانی را که انجام داده‌ام بیامرزی. می‌خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌بودنم موجب رشد و ترقی دیگران نشد، با نثار خونم بتوانم این قصور و کوتاهی می‌خواهم شهید شوم تا خونم برای علی (ع) و حسین ابن علی را جبران کرده باشم. گواه باشد که رهرو راهشان بودم.

 ای مهربان‌ترین مهربانان مرا دریاب. من بنده‌ای گنهکار و غافل هستم که از دیار عاشقان خسته می‌آیم، تا شاید مرا بپذیری.

 ای معشوقم مرا به‌سوی خود فراخوان که دیگر نمی‌توانم صبر کنم. چه سخت است آن گاه که بین دو دوست صمیمی جدایی می‌افتد، چه سخت است آن لحظه که بین عاشق و معشوق فاصله می‌افتد و چه سخت است آن موقعی که رهرو به مقصدش نمی‌رسد. پس خدایا این سختی‌ها را از دوش من بردار و مرا برای رسیدن به خودت یاری فرما.

 با سلام به حضور شما پدر و مادر گرامی که بیشترین زحمات را برای من کشیدید و بهترین سرمایۀ زندگی‌تان را نثار من و برادران و خو اهرم کردید. از شما حلالیت می‌طلبم، به خدا قسم نمی‌دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم و اما مادر جان به شما یک وصیت «ما همه از اوییم و به‌سوی او بازمی‌گردیم» دارم و آن تسلیم امر خدا بودن است و در تمام مراحل زندگی خدا را فراموش نکنید و سپاس نعمت‌هایش را بجا آورید. خدا را شکرگزار باشید که فرزندتان را در راه خدا دادید، چون کسانی در این راه شهید شدند که ما از خاک‌پای آنها نیز کمتریم، همانند سرور شهیدان.
 
انتهای خبر/ https://asrehamoon.ir/vdchxqnzk23n-wd.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما