شهید قربانعلی سرگزی در وصیتنامه خودنوشت: فرزندم سید مهدی، ولایتفقیه و روحانیت را انتخاب کن.
به گزارش پایگاه خبری عصرهامون، شهید قربانعلی سرگزی متولد یکم فروردینماه ۱۳۱۹ در شهرستان زابل در تاریخ ۲۹ اسفندماه سال ۶۳ در شرق دجله به شهادت رسید پیکر پاک این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زاهدان آرامگرفته است.
این شهید در وصیتنامه خود نوشته است؛
بسمالله الرحمن الرحیم
کسانی که مصیبتی بر آنها وارد شده میگویند ما از آن خدا هستیم و بازگشتمان بهسوی اوست.
پس از حمد و سپاس خداوند که ما را از خون بسته بیافرید و پس به ما عقل و شعور و توانایی داد که تا در راهش کارزار کنیم و با سلام و درود به محضر حضرت حجتبنالحسن «ارواحنا روحی له الفدا» و با سلام و درود بر نایب برحقش خمینی کبیر و با سلام و درود بر شهیدان راه خدا و با سلام و درود بر رزمندگان اسلام خصوصاً سربازان حضرت مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) و جانبازان و عاشقان قبر اباعبدالله الحسین انصار آن حضرت. خدا را شکر میکنم و سپاس میگویم که در راه خودش خون ناقابل خود را فدا کنم و اینچنین موقعی به من این توفیق را داد که پرچم اسلام را سرافراز کنم و با خون خود درخت اسلام را شاداب بکنم و درخت سپاه بیثمر استکبار را از ریشه بخشکانم. خداوند این توفیق را به من داد که اینچنین به جبهه بیایم و در راه خودش کارزار کنم . وصیتنامه خود را آغاز میکنم درحالیکه با عقلی کامل و اختیار تام و از روی آزادی و آزادگی «اشهد ان لا اله الّا الله و اشهد انَّ محمداً رسولالله و اشهد انَّ علیاً ولیالله و اشهد انَّ خمینی روحالله» در آن زمان که امام حسین در کربلا تمام یارانش را از دست داد، فریاد زد آیا کسی هست که من را یاری کند. کسی جوابش را نداد و در این موقع و در این زمان که ما زنده هستیم میگفتیم ای کاش ما هم زنده بودیم و در آن زمان تا حسین را یاری کنیم؛ ولی میبینیم در این زمان هم فرزند حسین لبیک سر داده و یاور میخواهد و من بنا بر وظیفه خود به لبیک او جواب دادم و برای دین خدا و انقلاب او به جبهه آمدم و خالصانه از او حمایت کردم و جان خود را در طبق اخلاص گذاشتم و یا در راه حفاظت از دین مبین اسلام شربت شهادت را نوشیدم.
فرزندم سید مهدی اگر میخواهید که من از دستت راضی باشم و خدا از دستت راضی باشد و در این دنیا و آن دنیا و سعادتمند راه ولایتفقیه و روحانیت را انتخاب کن و به کارهای نیک و خیر بیشتر روی بیاور و به یاری دین خدا بشتاب و اسلحه خونین پدرت را بر زمین نگذار و نگذار که جای پدرت خالی بماند و اگر دشمن جایی را خالی دید ضربهای محکم به آن جا میزند؛ لذا تو جایم را پر کن که دشمن نتواند ضربه بزند.
با دروغگویان دوست نشو که تو را بیبندوبار و خیانتکار به بار میآورند و مانند سراب هستند و با نیکان و پاکان و راستان معاشرت کن که اگر زندگی دنیا را میخواهید و میخواهید سعادتمند دو جهان شوید . وقتی که خدا را قبول داریم و میدانیم که قیامتی است و حسابی در کار است پس ما از چه باید بترسیم.
دیگر جایی برای ترسیدن باقی نمیماند و اگر مصیبت و گرفتاری در راه خدا برایمان بیاید باید از شربت بهتر دوست بداریم بهطوریکه حضرت علی میفرماید: «به خدا قسم عشق و علاقه من نسبت بر مرگ بیشتر از عشق و علاقه کودکی است که به پستان مادر دارد».
فرزندم ما که ایمان به خدا و جهان آخرت داریم باید مرگ را اینجوری حساب کنیم که مرگ پلی است به آن جهان و ما این راهی را که میرویم راه امامان و انبیا و پیامبران بوده است راه کسانی بوده است که شهادت را افتخار خود میدانستند و بهترین موقع را زمانی میدانستند که به دیدار لقاءالله میشتافتند و این دنیا را وداع میگفتند؛ مانند امام حسین که هروقت میدید به شهادت دارد نزدیکتر میشود چهرهاش افروخته میشد و شوقش بیشتر میشد و ما پیرو این سروران هستیم، باید عقیدهمان مانند اینها باشد و اگر ما آنها را قبول داریم بهعنوان پیشوایانمان پس باید دنبالرو اینها باشیم تا موفق باشیم «دنیا بهشت کافر است و جهنم مؤمن» و مرگ پلی است که مؤمن را از زندان به قصر میبرد و پلی است که کافر را از قصر به زندان میبرد و اما ملت قهرمان و شهادت پرور ایران من خود را کوچکتر از آن میدانم که وصیت و موعظهای برای شما بکنم و اما گفتن چند نکته ضروری است:
در کارهای خیر شرکت کنید، اگر میخواهید موفق شوید و نابود نگردید، مساجد را خالی نگذارید و نماز جماعت و جمعه را هرچه باشکوهتر برپا کنید تا شیطان در بین صفهای شما رسوخ نکند. امام و روحانیت را پشتیبان باشید. به جبهه بیایید و درخت اسلام را تنومند کنید و علف هرزها را بکنید. در ارگانهای انقلابی شرکت کنید، خصوصاً سپاه و بسیج و جهاد سازندگی. تا میتوانید کارهایتان را برای خدا انجام دهید. اگر دو نفر متقی و پرهیزگار با هم مخلوط بشوند، یک انسان کاملی به وجود میآید که به آن شهید میگویند.