تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۱۴
محمدعلی ابراهیمی گفت: به جرئت می توان شاهنامه فردوسی را یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبی زبان فارسی دانست، منظومه ای که در آن بزرگترين پهلوانان و دلاوران حماسى ايران از سيستان برخاسته‏ اند.
شاهنامه فردوسی؛ شاه بیت مثنوی ایران زمین/ سیستان و بلوچستان، سرزمین پهلوانان اساطیری از نگاه حکیم سخن
محمدعلی ابراهیمی، کارشناس مردم شناسی در گفت و گو با عصرهامون با اشاره به یکم بهمن ماه زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی بیان کرد: به جرئت می توان شاهنامه فردوسی را یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبی زبان فارسی دانست، اثری که توانست قند شیرین پارسی را برای نسل های آینده به یادگار بگذارد.

وی ادامه داد: تاریخ سیستان و بلوچستان با اسطوره آغاز می شود و بنیان آن بر پایه افسانه و واقعیت استوار است، فردوسی شیرین سخن پیشینه كهن این سرزمین و شجاعت مردمان آن را در شاهنامه اش به رشته نظم درآورده است.

این کارشناس اظهار کرد: سیستان نام خود را از سكاها كه مردمی از اقوام هند و اروپایی بودند و به گواهی سالنامه‌های چینی در ناحیه‌ای از شرق ایران سكونت داشتند، گرفته كه بعدا به سكستان و سرانجام به سیستان تغییر یافته است.

ابراهیمی گفت: در كتاب زرتشت آمده است كه سیستان یازدهمین سرزمین آفریده توسط اهورامزدا و به گواهی شاهنامه زادگاه كیقباد، كیكاووس و رستم دستان است.

وی تصریح کرد: این سرزمین كه قدمتی بیش از پنج هزار سال دارد در طول تاریخ دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی متعددی شده است.

کارشناس مردم شناسی افزود: در تاریخ هرجا سخن از سیستان به میان آمده، از بلوچستان نیز یاد شده و در كتیبه های بیستون عهد داریوش، بلوچستان كشور میكی ها خوانده شده است.

ابراهیمی اظهار کرد: فردوسی توس در شاهنامه به قوم بلوچ اشاره دارد و مردان این قوم را بارها در لشكریان كیخسرو به شجاعت و مردانگی ستوده و در جای دیگر، اتحاد بلوچ ها را با اقوام گیلانی و جنگ آنان با انوشیروان را به زیبایی سروده است.
 

ایرانِ فردوسی کجاست؟

وی عنوان کرد: چیزی که واضح است ایرانی که فردوسی از آن نام برده بسیار پهناورتر از ایران امروزی بوده، بیشتر شهرهای نام برده شده در شاهنامه امروزه در افغانستان یا تاجیکستان که زمانی بخشی ازایران بوده اند واقع است.

کارشناس مردم شناسی گفت: در شاهنامه فردوسی هم ایران داستانی که با توران داستانی جنگ داشت که میدان جنگ همان خراسان بزرگ و افغانستان کنونی و سیستان و مازندران بوده است.

این مقام مسئول گفت: او از هخامنشیان که از پارس برخاسته بودند جز در یک مورد سخن نمی‌راند که آن هم دارای کیانی بود که مغلوب اسکندر شد و‌‌ همان داریوش سوم هخامنشی است.

وی تصریح کرد: ‌در شاهنامه «تاریخ داستانی» یا «داستان تاریخی»سیستان و (خراسان بزرگ) با «تاریخ باستانی» (سرزمین پارس) به هم پیوند می‌شود.

این کارشناس تصریح کرد: از زمان ساسانیان ایران و ایران‌شهر را که جامع خراسان بزرگ و پارس باشد، ذکر می‌کند و بعد این نکته را می گوید که به طور کلی در بعضی اوقات که فلات ایران، از لحاظ سیاسی به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم می‌شد.

ابراهیمی عنوان کرد: نام ایران نصیب قسمت شرقی ‌و نام پارس مخصوص ایران کنونی ‌بود، همچنان که یونانی‌ها و اروپاییان دیگر هم با تلفظ‌های خود ایران را «پارس و پرس و...» می‌خواندند و می‌خوانند.

وی گفت: اما آنچه روشن است، این ‌که فلات ایران، بسیار از آنچه امروز است، بزرگ‌تر بوده ‌و ذکر هر جایی از این فلات، شرح حال و روایت رویاهای همه مردم این فلات پهناورست که در ‌قرن‌ها پراکنده و گسیخته شده‌اند، اما رویا‌ها و حافظه مشترکشان را از یاد نبرده‌اند.
 

سیستان و بلوچستان در شاهکار فردوسی

کارشناس مردم شناسی اظهار کرد: از طرفی زابل مرکز سلطنت غزنوی هم هست و طبیعی است که از آن فراوان یاد شود که البته منطقه بزرگی بوده است.

ابراهیمی اظهار کرد: سجستان یا سیستان نام‌های دیگری بر آن بوده‌اند، حدود زابل هم به قول علی اکبر دهخدا از این قرار بوده: مملکتی است عریض، محدود از سمت شرق به ولایت کابلستان و از غرب به سیستان و از جنوب به دیار سند و از شمال به جبال هزاره و خراسان، طولش بیست مرحله و عرضش پانزده، بیابانش بیش از کوهستان است.

وی خاطرنشان کرد: مشتمل بر چمن‌های خوش و مراتع خصیب مسکن افغان و هزاره و قلیلی ترک و تاجیک و از بلاد زابلستان قندهار و بست و غزنی و زمین داور و می‌مند و شبرغان و فیروزکوه و فراه از شهرهای آنجا و اغلب از اقلیم سوم و قلیلی از جبال هزاره داخل چهارم است، در زمان کیانیان آن ولایت با سیستان و سند، در زیر حکم گرشاسب و زال و رستم بوده بدین سبب رستم را زابلی می‌گفتند.

این کارشناس بیان کرد: در شاهنامه فردوسی زابل ۱۴۵ بار، کابل ۱۱۶ بار به شکل کابل و کابلستان،  بلخ ۵۲ بار به عنوان مرکز کشور ایران و شهر مقدس زرتشتیان، سیستان 30 بار ذکر شده که مطابق با جغرافیای زابل و زابلستان است، هرات 10 بار، سمنگان هشت بار ذکر شده است و نام دیگر شهرها هم به چشم می خورد.


 
پهلوانان سیستانی و اساطیری شاهنامه

ابراهیمی اظهار کرد: رستم قهرمان داستان شاهنامه برند سیستان وبلوچستان و پهلوان مورد علاقه‌ فردوسى است كه در تمام ميدان هاى جنگ و پهلوانى از جانبدارى و دلبستگى حماسه‌سراى طوس برخوردار بوده و از دیار سیستان بوده است.

وی اظهار کرد: در شاهنامه به عناصر پهلوانى و حماسى بسيار برمى‏خوريم، به طور قطع و يقين مى‏توان گفت بزرگترين پهلوانان و دلاوران حماسى ايران از سيستان برخاسته‏ اند.

کارشناس مردم شناسی عنوان کرد: اکثر این حوادث در این شهر‌ها می‌گذرد که همه عموما در سیستان بزرگ در افغانستان امروز یا در تاجیکستان فعلی موقعیت دارند.

ابراهیمی عنوان کرد: سیستان غیر از داستان‌های حماسی شاهنامه، قلمرو و محل تولد سلسله صفاریان نیز بوده است، دودمانی که با به قدرت رسیدن یعقوب لیث شکل گرفت و مانع از تثبیت زبان عربی به عنوان زبان رسمی در کشور شد.

وی اظهار کرد: سیستان سرزمین خداوندگاران شاهنامه و تمدن های كهن پارسی و بلوچستان سرزمین افسانه های عاشقانه و حماسه های ماندگار، مهد فرهنگ و ادب ایران، خاستگاه افسانه و حماسه است.

کارشناس مردم شناسی عنوان کرد: دوران اساطیری ایران به دو دوره کیانیان و پیشدادیان تقسیم می‌شود و سیستان در عهد داستانی محل نشو و نمای قهرمانانی است که طرفدار سلاطین کیان و یکی از عوامل مهم جلوس آنها به تخت سلطنت بوده‌اند.

ابراهیمی تصریح کرد: فردوسی که تاریخ ایران را به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم کرده، خاستگاه وقوع بسیاری از وقایع تاریخی ایران را سیستان معرفی می‌کند.

وی ادامه داد: سرزمین نیمروز (سیستان) در شاهنامه اهمیت بسیار بالایی دارد و بسیاری از اتفاقات و رویدادهای مهم شاهکار حکیم توس در آنجا به وقوع می پیوندد.

کارشناس مردم شناسی گفت: این سرزمین همچنین محل پیدایش و خیزش بسیاری از پهلوانان و یلان ایران زمین است، بزرگانی که به دست توانمندشان ایران زمین به راه پر افتخار خود ادامه می دهد.

ابراهیمی اظهار کرد: سیستان محلی با دشت های زیبا و چراگاه های پهناور، جایی برای آرامش و جشن و سرور رستم و ،خاندانش و پهلوانان و پادشاهانی که از دربار ایران برای کاری نزد رستم می آمده اند نیز است.

وی عنوان کرد: این سرزمین را در شاهنامه با نام های سیستان، زابلستان، زابل، سجستان، سگستان و نیمروز خوانده اند، اهمیت سیستان تا بدان جاست که نابودی آن برابر با نابودی رستم و تمام افتخارات خاندانشان است.

انتهای پیام/
https://www.asrehamoon.ir/vdcdxo0fsyt0ss6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما