مربی تیم ملی فوتبال کشورمان گفت: «دایی تا زمانی با کسی دوست و رفیق است که منافعش وجود دارد.»
تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۰۱
وی افزود: «دایی تا زمانی با کسی دوست و رفیق است که منافعش وجود دارد. نه فقط من، افراد دیگری هم بودند. گذر زمان همه چیز را نشان داده و همه مردم هم می دانند. طبیعتا من هم علاقه ای ندارم با این جور آدم ها رابطه ای داشته باشم.»
بازیکن پیشین پرسپولیس درباره اینکه کلا می خندد یا نه گفت: «اگر زیاد بخندیم می‌گویند شیرین است و اگر کم بخندیم می‌گویند بداخلاق باید هر چیزی به جای خودش باشد.»
وی درباره تولدش گفت: «شانس ما کسی هم کادو نمی‌دهد و یکسری هم پول می‌خواهند هزینه روی دست ما می‌گذارند و از ما شام می خواهند.دعا می‌کنم تولدم یک سال در میان باشد.»
کریمی درباره اینکه درسش چطور بود گفت: «من نخبه بودم. البته در درس نخواندن.»
وی درباره محل زندگی اش خاطرنشان کرد: «ما در وردآورد بودیم و سپس به مارلیک رفتیم. خانواده ام هنوز آنجا هستند.»
کریمی درباره خصوصیت بارز خود گفت: «ما از بچگی به شکمو بودن معروف بودیم. حتی در میان فوتبالیست ها هم شکمو بودیم. منصورخان (پورحیدری) روی این قضیه حساس بود و مراقب غذا خوردن ما بود. ابتدا که به تیم ملی دعوت شده بودم، بازی نمی کردم. وقتی با بچه های تیم ملی به سالن غذا خوری می رفتیم نمی توانستم زیاد غذا بخورم ولی بعدا من یک سانس زودتر می رفتم و غذا می خوردم. بعد دوباره همراه بازیکنان یک سانس دیگر غذا می خوردم!»
وی ادامه داد: «بعد از ناهار سنگین رفتیم که بخوابیم. در خواب بعد از ناهار بودیم که "برادر ابراهیم" در اتاق را زد. وقتی او در می زد مشخص بود که باید فیکس بازی کنیم. من هم یکی توی سرم زدم و رفتم داخل زمین ولی خدا را شکر همه چیز ختم به خیر شد.»
کریمی در مورد اینکه چه غذایی را دوست دارد، گفت: «علی پروین وضعش خوب بود و همیشه آبگوشت و جگر می‌خورد اما در رده‌های سنی قبل از بزرگسالان بارها اتفاق افتاده بود که کیک و نوشابه می‌خوردم و می‌رفتم سر بازی. پروین پاچه هم دوست داشت و می‌گویند آنهایی که مشکل مچ دارند باید پاچه بخورند و اگر اینطور باشد من هم پاچه دوست دارم به شرط اینکه تمیز کنند.»
گزیده ای از سایر اظهارات علی کریمی را در زیر می خوانید:
- عابدینی به من گفت جای تو کارگر ساختمانی می‌آوردم بهتر کار می‌کرد.
- اولش می‌خواستم گلر شوم، بعد دیدم تا فرشید هست من چیزی کاسب نمی‌شوم.
- اصلا دوست دارم امروز خداحافظی کنم، فردا سلام بگویم. ایرادی دارد؟
- بچگی خیلی چیزها را دوست داشتم بخرم، اما چون نمی‌توانستم برایم عقده شد. حالا دارم جبران می‌کنم.
- با استقلال قرارداد داخلی هم امضا کرده بودم.
- من لایی خورم خوب بود.
- قیافه من شبیه "چیپ" است.
- ماگات گیر داد اینجا دوبی نیست و فرق می کند.
- همسایه ها شاکی بودن چون مدام شیشه ها را می شکستیم.
- علی آقا گفت یک مدت استراحت کن. ما هم از خدا خواسته.
انتهای پیام/ 4030 https://www.asrehamoon.ir/vdceew8p.jh8zwi9bbj.html
asrehamoon.ir/vdceew8p.jh8zwi9bbj.html
منبع : جام نیوز
