چندسال پیش بود که دغدغه چند دانشجوی هنر در حوزه "امربه معروف و نهی از منکر" آن ها را به بحث و عمل در این رابطه کشاند . کاری که در وهله نخست مردم و افراد جامعه نقش اول آن باشند. چرا که معتقد بودند کار فرهنگی تا زمانی که با مردم ارتباط مستقیم نداشته باشد به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
پس از چند جلسه کارشناسی با صاحبان فکر و افراد مختلف ، سرانجام این دغدغه فرهنگی در گام نخست خود به موضوعی رسید که در جامعه بسیار مشهود و نیازی به تجسس ندارد و آن "حجاب " بود. فعالیت جمعی و مردمی با عنوان"من حجاب را دوست دارم" .
حبیب زاده: با بچه های گرافیست دانشگاه هنر صحبت کردیم تا لوگویی طراحی کنند که کارکرد مردمی داشته باشد و به هیچ وجه ساختار دولتی و حکومتی به خود نگیرد. چرا که می خواستیم هیچ گاه به سراغ کمک دولتی نرفته و در این راه تنها از کمک های افراد دغدغه مند استفاده کنیم.
حبیب زاده: برای تولید محصولات فرهنگی از هیچ سازمان و نهادی کمک مالی دریافت نشد و حتی سازمان هایی که این محصولات را به تعداد زیاد می خواستند ، پیگیری برای استفاده از آن ها صورت می گیرد.چرا که می خواهیم افرادی که واقعا دغدغه مند هستند وارد کار شوند. البته صرف تولید محصولات فرهنگی انتهای کار فعالین "من حجاب را دوست دارم" نبوده و نیست به همین دلیل سعی شده به حوزه فیلم وکلیپ هم وارد شویم و ایده های بکری نیز طراحی شود.
شاید در نگاه اول اینگونه فعالیت ها بی اثر و کم مایه به نظر برسد اما باید گفت که حکایت همان "قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود"است. اینکه هر کس به اندازه سهم و توان و البته در کنار قاعدهای درست ، نقش خود را ایفا کند.