داروی شفابخش جامعه ما حرکت در مسیر توسعه آموزش و پرورش و یاری گروهی و دسته جمعی آموزش و پرورش در راستای اهداف جامعه ارمانی است.
به گزارش سرویس اجتماعی عصرهامون،جمهوری اسلامی ایران به دلایل موقعیت راهبردی و نوع حکومت اسلامی و مستقل از شرق و غرب در طول حیات خود علی رغم دستاوردهای عظیمی که در بخشهای مختلف داشته است همواره با فراز و نشیب و تهدیدات خارجی و دستکاریهای داخلی مواجهه بوده است . پس از خاتمه جنگ تحمیلی واثبات نا کار آمدی عملیات نظامی بر علیه انقلاب اسلامی ،دشمنان نظام اسلامی به این نتیجه رسیدند که نظام نوپای جمهوری اسلامی با جنگ ،تهدید وارعاب قابل نابودی نیست ومی بایست برای تهدید جمهوری اسلامی ایران از راه نرم افزای وارد شد وخط مشی جدیدی را دنبال نمود که در نهایت منجر به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از درون شود. جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با جمع کثیری از دولتها و ملتهای دنیاست و از انجایی که هیچ یک از جوامع بشری را نمی توان از داشتن رابطه با سایر جوامع باز داشت لذا در مقابل تهاجم فرهنگی که در صدد وارد ساختن ضربات مهلک وزیان بار بر فرهنگ ملت است، تبادل فرهنگی وجود دارد ،که عبارت است از یک جریان مداوم طبیعی ومستمری که هدف آن کامل کردن فرهنگ خودی از طریق استفاده وبهره مندی از خصوصیات برتر سایر فرهنگهاست. در پیشگیری از آسیب های فرهنگی و اجتماعی و تقویت امنیت فرهنگی و اجتماعی و مقابله با تهدیدات فرهنگی و اجتماعی باید توجه ویژه ای به نهاد آموزش و پرورش داشت و با انجام طرح ها و برنامه های علمی مدون علاوه بر داشتن جامعه امن از اتلاف هزینه های بسیار زیاد برای امور قضایی و کیفری مجرمین و برخوردهای قضایی در اینده در جامعه صرفه جویی نمود. آموزش و پرورش به عنوان اولین پایگاه و جایگاهی که بناست نوجوان و جوان ما را در صحنه اجتماعی و بر سکوی رشد جدیدی قرار دهد به ویژه در کشوری مانند ایران اسلامی و با ویژگی هایی که نظام ما دارد. برخی از کشورها امنیت را از طریق استقلال کمتر راهیابی کرده اند و از معروف استقلال کمتر، امنیت بیشتر را دنبال می کنند. یعنی یک راه دستیابی به امنیت بیشتر، تمکین به استقلالِ کمتر است. متأسفانه برخی از کشورها این راه غلط را برگزیده و پذیرفته اند که برای آسودگی خیال و جلوگیری از تجاوز دشمن، کشور خود را در اختیار یک قدرت بزرگ قرار دهند. این امر به قول معروف خودکشی از ترس مرگ است. یعنی ما خودمان کاری کنیم که دشمن دیگر نیازی به تجاوز نداشته باشد. در همه بخش ها، دشمن را سهیم و شریک کنیم تا دیگر نیازی به تجاوز نباشد. بنابراین در بخش سیاسی مقداری وابستگی؛ در بخش فرهنگی مقداری بی هویتی، تسلیم و تقلید کورکورانه؛ و در بخش اقتصادی اشتراک منافع با دیگران، حاصل این تفکر است. کشورهایی در اطراف ما وجود دارند که مُجری این روش ها هستند. در خود ایرانِ قبل از انقلاب اسلامی نیز، وضع چنین بود. مردم ما در گذشته با این شیوه کاملاً آشنا بودند و امنیت در ایران از طریق وابستگی در بخش های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تأمین می شد. مدیریت فرهنگی و آموزشی ،محور اصلی همه مدیریت ها است واگرطراحیهای منطقی وعالمانه در این حوزه صورت گیرد ،بقیه حوزه های اصلاح خواهند شد و نیاز اساسی در این حوزه،راهبردی کردن تئوری ها ونظریه ها در مقابله با آسیبها وچالش هاست. پس از آن ارائه برنامه های فرهنگی با مشارکت ومحوریت مردم به عنوان مخاطبین اصلی پیام های فرهنگی است. مسیر تحول فرهنگی با تاکید بر آموزش و پرورش راهی سریع، با آرامش بیشتر، انسجام اجتماعی و هویت اسلامی و هویت ایرانی بیشتر و اتلاف منابع کمتر در جهت تحقق توسعه یا تمدن جدید است. آموزش و پرورش یکی از اصلی ترین گلوگاههای فرهنگی و تربیتی کشور ما محسوب می شود.ازاین رو باید تحولات این بخش را با حساسیت زیادی مورد واکاوی قرار دارد.بدیهی است که ضعف ساختاری و مدیریتی در آموزش و پرورش ما به صورت مستقیم بر روی سایر نقاط و مقولات تاثیر می گذارد و بالعکس،قوت آموزش وپرورش ما و موفقیت آن در تربیت نسلها منجر به تعالی فردی و جمعی اشخاص می شود.طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران توجهات زیادی در خصوص آموزش و پرورش ماشده است. بنابراین نظام آموزش و پرورش باید طوری تنظیم شود که نسلهای آینده با انگیزه صحیح و بر اساس استعداد و علاقه بتوانند متغیرهای هویتی و فرهنگی را درک کرده و گامهای موفقیت را به خوبی بردارند. چنین پیروزی باید همراه با حرکت و تلاش برنامهریزان و سیاستمدارانی باشد که بتوانند با حفظ منافع ملی- که جزئی از مفهوم امنیت ملی است- و در نظر گرفتن مسائل نظام بینالمللی، تمدنی را بسازند که اتکای آن به زمین، سرمایه یا مواد خام صرف نباشد بلکه مبتنی بر پرورش روحیه ملی و هویتی توام با نیروی خلاق بشری و ابتکار باشد لذا در صورتی که آموزش و پرورش مورد توجه جدی کلیه ارگان ها و نهادها قرار گیرد، مسیر توسعه و پیشرفت در کشور هموار می شود. دغدغه های تربیتی در آموزش و پرورش نیز باید پررنگتر شود .اگر آموزش و پرورش اصلاح شود صرفه جویی عظیمی در کل کشور به وجود می آید.به عبارت بهتر،سرمایه گذاری در آموزش و پرورش مترادف با صرفه جویی در کل کشور است.اگرمسائل تربیتی به خوبی تبیین شود ،میزان بزهکاری در کشور کاهش می یابد و بودجه ای که هر سال صرف مبارزه با موادمخدرو بزهکاری می شود را می توان صرف نقاط دیگر کشور کرد.در خصوص مسائل درمانی نیز همین طور است.اگر آموزشهای صحیح در خصوص حفظ سلامتی به دانش آموزان داده شود،شاهد نشاط بیشتر جامعه و صرف هزینه های کمتر در راستای مقابله با انواع بیماریها خواهیم بود.کارآمدی آموزش و پرورش به طور مستقیم بر کارآمدی دانشگاههای ما تاثیر می گذارد و دانشگاههای ما به لحاظ تربیتی و علمی وضعیت بهتری پیدا می کنند.هم اکنون بودجه های خوبی برای آموزش و پرورش تصویب می شود اما از آنجایی که دراین مجموعه اصلاح ساختار صورت نگرفته است ، این بودجه ها گردش موثری در سیستم آموزشی و تربیتی ماپیدا نمی کند.با توجه به حجم عظیم نیروی انسانی که در آموزش وپرورش مشغول به کار است و همچنین باتوجه به دامنه مخاطبان این وزارتخانه،باید بامطالعه ای دقیق اصلاح ساختار آموزش و پرورش را آغاز نمود.مسلمااین روند سخت و پیچیده است اما نتایج بسیار مطلوبی برای کشور و جامعه ما در بر دارد. استان سیستان و بلوچستان با حدود ۱۸۷٬۵۰۲ کیلومتر مربع وسعت که حدودا ۱۱ درصد وسعت کشور را شامل میگردد و ۱۱۰۰ کیلومتر مرز با کشورهای پاکستان و افغانستان و ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با دریای عمان و دو و نیم میلیون جمعیت با تنوع خاص قومی و مذهبی، سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی، اقلیمی و بعضا قهر طبیعت و پراکندگی ، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، مرز و تاثیر همسایگان مرزی، بیکاری، عدم وجود زیرساختهای اقتصادی ، مسایل تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش ها، عدم طراحی مناسب فرهنگی و توجه به ذائقه بومی و بافت درونی مردم ، تعصبات بیجا و احساسات آنی و زودگذز و بسیاری عوامل دیگر در بروز ناهنجاری ها موثر بوده است. در استان متنوع سیستان و بلوچستان با رویکردهای مختلف فرهنگی و خرده فرهنگ های موجودش، هر چقدر هم که سهم عوامل مذکور بالا را در اسیبهای اجتماعی و فرهنگی پررنگ در نظر بگیریم و بررسی عوامل مذکور را به مجالی دیگر بسپریم نباید از غفلت نخبگان ، طراحان و مهندسان فرهنگی استان در گذشته ان هم نه در یک دوره بلکه غفلتی طولانی غافل شویم. از مهمترین عوامل و دلایلی که برای آسیبهای اجتماعی استان میتوان بر شمرد، عدم وجود برنامهریزی درست در حوزهی فعالیتهای فرهنگی بوده است . به نظر میرسد نهادها، دستاندرکاران و مدیران فرهنگی، که در این زمینه مشغول فعالیت بوده اند در عین علاقه و شاید تلاش های پراکنده برای ارتقای شاخصهای اجتماعی و فرهنگی در جهت توسعه و کاهش اسیبهای جدی امنیتی ، از یک برنامهی مدون و نقشهی راه برای نیل به اهداف پیش رو برخوردار نبوده اند . متاسفانه این عدم برنامهریزی در بلندمدت ریشهی حرکتهای اصیل فرهنگی و اجتماعی را خشکانده است و اجازهی بارور شدن و رشد حرکتهای فرهنگی خلاقانه را نیز کند نموده است. باید توجه نمود کمرنگ شدن روح فرهنگ در جامعه میتواند زمینهساز رشد و بروز آسیبهای گوناگون اجتماعی باشد. داشتن برنامههای هدفمند و عملی در مباحث فرهنگی ( که بارها و موکدا رهبر معظم انقلاب ان را از جامعه مطالبه نموده اند ) چشمانداز روشنی در جامعه ترسیم خواهد کرد. در صورت وجود یک برنامهی مشخص در پیشروی تمامی نهادها و دستگاههای استان در حرکت هماهنگ با سیاستهای کلان فرهنگی و اجتماعی دولت در سال اقتصاد و فرهنگ به منظور رسیدن به یک نقطهی از پیش تعیین شده در تمام زمینهها به ویژه مباحث فرهنگی، روحیهی حرکت و تکاپو در جامعه تزریق میشود و این حرکت هماهنگ میتواند در کاهش آسیبهای اجتماعی و در نهایت رشد شاخصهای توسعه یافتگی و امنیتی تأثیر داشته باشد. علی رغم کمبود فضاهای فرهنگی از جمله سینما و فرهنگسرا و موزه و .. در سطح استان پهناورمان اما در صورت استفادهی صحیح و با حداکثر ظرفیت از همین فضاهای فرهنگی موجود در سطح استان، میتوان از ایجاد بسیاری از آسیبهای اجتماعی جلوگیری نمود. شأن فرهنگ اقتضای آن را دارد که با جدیت و بهعنوان یک بخش اولویت دار بالاخص در مناطق مرزی بدان نگریسته شود و از سویی اهمیت فرهنگ و تأثیر قابل توجه آن بر سایر بخشها حکم میکند که شأن آن را در حد یک کار تشریفاتی، موسمی و مناسبتی نبینیم و دقت داشته باشیم به روابط ریاضی مستقیم بین فرهنگ و اجتماع از یک سو و امنیت و سیاست از سوی دیگر . با اعتقاد به اصل پیشگیری بهتر از درمان باید اذعان داشت ، پیشگیری فرایندی است که باید برنامه و ابزار قابل اعتماد و استواری داشته باشد، یکی از این ابزارها رسانهها هستند، رسانههای تصویری و نوشتاری و فضای مجازی در سطح استان میتوانند نقش قابل توجهی در پیشگیری از آن داشته باشند، انتقال آموزههای فرهنگی ، کالبد شکافی حوادث در کنار بیان اخبار آنها و نشان دادن راهکارهای تربیتی و استفاده از ظرفیت نخبگان و معتمدین برای ایجاد بسترهای مقابله با این آسیبها یکی از نقشهای اساسی رسانهها است. به نظر میرسد با تقویت برنامههای مبتنی بر نشاط اجتماعی و امید ، تقویت هماهنگی بخشهای مختلف دولت در راستای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در استان ، فضازدایی در حوزه آسیب اجتماعی از طریق توسعه رویکرد مداخلات روانی- اجتماعی قبل از مداخلات قضایی- انتظامی – توجه کافی به هویت فرهنگی افراد- توسعه رویکرد اجتماعی به آسیب اجتماعی بهجای رویکرد سیاسی و امنیتی- تقویت و توسعه مشارکت سازمانهای مردمنهاد در کنترل آسیبهای اجتماعی و… میتواند در تعدیل اسیبهای اجتماعی و به سمت کاهش ان حرکت نمود. در هر جامعه ای حتی جوامع بسیار متمدن درگیری و نزاع بین دو یا چند نفر به صورت محدود رخ می دهد و در همان حد هم باقی می ماند. وقتی علاوه بر طرفین اصلی درگیری، عده ی زیادی بدون در نظر گرفتن منافع دراز مدت خود و فقط بر اساس مناسبات قبیله ای در درگیری شرکت می کنند و آن را از حالت ساده ی ابتدایی به بحرانی وسیع و همه گیر تبدیل می کنند،عواقب زیانبار فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی زیادی را به کل منطقه تحمیل می کنند که وقتی بررسی و انالیز میشود به این نتیجه میرسیم ریشه مشترک اختلافات و اینگونه نزاع ها ضعف اموزشی و فرهنگی است . این خصیصه در ترکیب با روحیه ی ستیزه جویی، خشونت طلبی، عدم مدارا با دیگران و دسترسی به اسلحه در منطقه ی ما فجایع جبران ناپذیری را به وجود می آورد که در این بین شاید بهترین سرمایه ها و نخبگان طرفین منازعه گرفتار و بعضا از بین میروند، همان سرمایه هایی که تک تک انان از دو طرف شهروندان و عناصر این ختکند و هر کدام میتوانند مدافعی غیور برای این خاک و ناموس و وطن در مقابل بیگانه باشند. بی شک یکی از مهمترین مشکلات در مناطق ما برخی تعصبات است که هر فرد خود به تنهایی در آن نقش چندانی ندارد و از طرف جامعه بر او تحمیل می شود و قربانیان اولیه و اصلی چنین نگرشی افراد همان جامعه هستند. از طرفی در چنان سیستمی فرد به بهانه ی اینکه در تصمیم گیری های اصلی نقشی ندارد، مسئولیت رفتارهای نادرست و نابخردانه ی خود را نمی پذیرد و از طرف دیگر با اطمینانی که از حمایت قوم و طایفه از خود دارد و نیز برای نشان دادن دلاوری ها و توانایی های کاذب خود دست به رفتارهای جاهلانه و سفیهی می زند که عواقب آن گاه تا چندین دهه سرنوشت یک منطقه را متاثر از خود می کند. نمونه ی واضح آن دست بردن به اسلحه در هر نزاع کوچک و بزرگ توسط افرادی است که هیچ تصوری از وضعیتی که می آفرینند ندارند . این تراژدی مشکل بزرگ امروز جامعه ی ماست. تحصیل کردگان و بزرگان ما که در این امور می توانند به شدت تاثیر گذار باشند و جامعه را به سرعت از این مرحله عبور دهند، باید تلاشی برای رفع این نا بهنجاری ها بکنند . تک تک ما باید چنان رفتار کنیم که ارزشهای کاذب جایگزین اندیشه ها و ارزشهای دینی امت رسول الله (ص) نگردد و بعضا دچار خطا نشویم. لذا داروی شفابخش جامعه ما حرکت در مسیر توسعه آموزش و پرورش و یاری گروهی و دسته جمعی آموزش و پرورش در راستای اهداف جامعه ارمانی است. ——————————- نویسنده: مجتبی شجاعی ( نویسنده کتاب فرهنگ و مهندسی فرهنگی) ——————————- انتهای یپام/4382 https://www.asrehamoon.ir/vdci5uaq.t1a5w2bcct.html