عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد زاهدان گفت: عطار نیشابوری سمبل شخصیت فرهنگ و هنر ایرانی است.
مصطفی سالاری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری «عصرهامون» بیان کرد: از شعرای نام آور ایران در قرن ششم و هفتم هجری قمری، عطار نیشابوری است که در حدود سال ۵۴۰ در روستای «کدکن» یا «شادیاخ» از کناره های نیشابور، دیده به جهان گشود. پدر و مادر او، افرادی صالح و ارادتمند به حضرت محمد (ص) بودند، از این رو، نام فرزند خود را، هم نام حضرت «محمد» گذاشتند تا این نام نیکو در شخصیت و کمال و الگو پذیری او نقشی بسزا و ارزش مندی داشته باشد، او تربیت و پرورش خود را مدیون پدر و مادر می دانست و همواره از آنان به نیکی یاد می کرد.
وی افزود: شغل و بیشه عطار، فروش گیاهان و گلهای خوش بو و معطر دارویی بوده است و بدین سبب، در بیشتر شعرهایش از خود به نام عطار یاد میکند، گاهی هم لفظ «فرید» را که مخفف لقبش فریدالدین است، برای تخلص می آورد.
عضو هیئت علمی تصریح کرد: عطار از راه دارو فروشی و معالجه بیماران، روزگار میگذراند و به سبب همین، برای طلب روزی به دربار پادشاهان نمیرفت و لب به ستایش آنها نمیگشود و تا آخر عمر عزت نفس و مناعت طبع و بزرگ همتی او برجا ماند.
وی اظهارکرد: عطار همزمان با دارو فروشی و درمان بیماران به سرودن شعر می پرداخت که حاصل آن دو کتاب «مصیبتنامه» و «الهینامه» است وی به دلیل اشتغال به طبابت، سه سال از سرودن شعر فاصله گرفت و دست به قلم نبرد.
مصطفی سالاری تشریح کرد: جامی درباره دگرگونی عطار و انقلاب درونی او که سبب شد به سیر و سلوک و عرفان روی آورد میگوید: روزی عطار در عطاری مشغول به معامله بود، درویشی از راه رسید و چند بار گفت: چیزی در راه خدا به من بده، وی به دوریش اعتنایی نکرد، درویش گفت: تو چگونه خواهی مُرد؟ عطار گفت: چنان که تو خواهی مرد، درویش گفت: تو چون من توانی مرد؟ عطار گفت: بلی، درویش کاسه چوبین خود را زیر سر گذاشت و گفت: اللّه، و جان داد! اینگونه شد که عطار متحول شد و دکان را بست به این راه آمد.
وی یادآورشد: از عطار، آثار بسیار بر جای مانده است: دیوان اشعار، منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، خسرو نامه و...کتاب ارزشمند و گران سنگ دیگری که از او بر جای مانده و به نثر نوشته شده، تذکرة الاولیا نام دارد که شرح حال ۷۲ تن از بزرگان عارفان است که با نام امام جعفر صادق علیه السلام آغاز و با نام امام محمد باقر علیهالسلام پایان میشود.
سالاری خاطرنشان کرد: هنگامی که عطار ۷۶ ساله بود، ایران میدان تاخت و تاز بیرحمانه مغول شده بود. این قوم وحشی، مانند مور و موریانه از آسیای مرکزی به سوی ایران سرازیر شدند و هر بنایی را که سر راه خود میدیدند، ویران و هر جان داری را بی جان میکردند، عطار در سال ۶۱۸ هجری قمری به هنگام حمله مغول در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد.