اگه مذاکرات هستهای به نتیجهای نرسه، سرنوشت اقتصاد این مملکت چی میشه؟
به گزارش عصر هامون، اگه تیم دکتر روحانی تو مذاکرات هستهای با غرب به نتیجه نرسید، اونوقت تکلیف چیه؟ تو سالهای قبل، که فعالیت هستهای معلق شد، فرنگیا به قول های خودشون عمل کردن؟ چیکار میشه کرد؟ چطور میشه از حق خودت تو سیاست خارجی کوتاه نیای و مثه مرد حق خودتو بگیری و حرفای مردونه ات رو بزنی اما یه اقتصاد فوق العاده داشته باشی؟ بابا ما هم میدونیم که دولت یازدهم داره تو شرایطی شش ماه اول خودش رو پشت سر میذاره که شاخصهای اصلی اقتصاد کشور، مثه رشد اقتصادی، تورم، بیکاری و سرمایهگذاری خارجی، شاید بشه گفت وضعیت جالبی نداره.ما هم میدونیم نرخ تورم و بیکاری دورقمیه و رشد اقتصادی ناچیزه از اون طرف هم حجم سرمایهگذاری کم شده. خب همه ی اینا نشوندهندهی شرایط دشوار اقتصادی هست که رو به روی دولت تدبیر و امید هست… اما دولت تو این شلم شولبایه اقتصادی می خواد چیکار کنه؟دولت تدبیر و امید چه تدبیری برا بهترشدن وضعیت معیشت مردم داره؟ اگه یه خورده دقت کنیم تو شکل چینش اعضای کابینهی دولت یازدهم و اعلام مواضع رسمی رئیسجمهور و وزرا، همگی نشوندهندهی اعتقاد و عزم قوی دولت یازدهم برای بهبود و حل مشکلات اقتصادی از راه پر پیچ و خم سیاست خارجی و تعامل با غرب هست. و میشه گفت تعامل با غرب بزرگترین راه حل اصلی هست که برنامه های اقتصادی دولت یازدهم زیر این مفهوم تعریف شده. راستش نگاه تهاجمی سیاست خارجی دولت نهم و دهم و اصرار منطقی بر حق استفادهی صلحآمیز کشورمون از انرژی هستهای باعث شده تا یه دشمنی سیاسی عمیقی بین ما و فرنگیا به وجود بیاد.هرچند دشمنی فرنگیا با نظام اسلامی چیزتازهای نیست و از اول انقلاب به شکل های مختلف وجود داشته، ولی تو دولت نهم و دهم، به خاطر پیشرفتهای سریع هستهای، این دشمنیها جدیتر و عملیتر شده. فرنگیا تحریمهای به اصطلاح “هوشمندانه”، خودشون رو اجرا کردن و بیشتر تو ماجرای تحریم های نفتی. به خاطر اینکه نفت اصلیترین منبع درآمد دولت و بانک مرکزی هست، به خاطر اینکه قلب سیستم پولی کشور هست و هدف اصلی این نوع تحریم ها کم کردن دامنهی فعالیت و مانور دولت از طریق کم کردن درآمد نفتی و سخت کردن استفاده از درآمد نفتی هست. دولت یازدهمی ها میگن اگه ما بتونیم از طریق میز مذاکره به توافق بزرگ هستهای بافرنگیا دست پیدا کنیم، تحریمهای علیه کشورمون کم میشه ویا از بین میره و اینطوری با زیاد شدن تولید نفت و بالا رفتن درآمدهای ارزی، دولت قدرت مانور بالایی برای حل مشکلات اقتصادی و عمل کردن وعده های خودش پیدا میکنه. زیاد شدن تولید و صادرات نفت، بهتر شدن وضعیت درآمدهای ارزی، آسون شدن مبادلات بانکی، زیاد شدن شریکای تجاری کشورمون، کم شدن ارزش دلار به علت زیادی عرضه از سوی دولت و… همه و همه از آثاریه که دولت برا تأیید نگاه خودش در رابطه با غرب اعلام کرده. تو زمینهی معامله های شیرین بانکی هم به خاطر تحریمهای موجود علیه کشورمون، علاوه بر اینکه خیلی از بانکهای کشورمون تو لیست تحریم غرب قرار دارن، نهادهای ظاهراً غیرسیاسی، همانند سوئیفت که تو زمینهی نقل و انتقال منابع مالی وارائهی خدمات به بانکها فعالیت میکنن هم کشورمون رو مورد تحریم قرار دادن و حتی بانکی غیرایرانی مثه بانک فیوچر، که تو بحرین فعالیت میکنه هم به خاطر معامله با بانکهای ایرانی، از طرف فرنگیا مورد تحریم قرار گرفته. تو وضعیت فعلی، حتی درآمد کم شده ی نفت کشورمون به خاطر تحریمهای بانکی، به راحتی به دست بانک مرکزی نمیرسه و باید علاوه بر اینکه کشورمون درآمد حاصل از نفت رو به پول رایج کشور خریدار دریافت کنه، نوسانات ناشی از تغییر ارز رو هم تحمل میکنه و به همین خاطر، دولت یازدهم شاهکلید بهبود وضعیت اقتصادی کشور رو بهبود رابطه با فرنگیا می دونه. اما سؤال اصلی اینه که اگه به هر دلیلی، از جمله شرایط احتمالی غیرمنطقی فرنگیا تو مذاکرات یا درخواستهای زیادهخواهانه که البته قدیما خیلی از ما داشتن، تیم هستهای کشورمان نتونه به توافق برسه، سرنوشت اقتصاد مملکت چی میشه؟ مطمئناً شخص دکتر روحانی، با توجه به تجربهای که تو سال ۸۲ که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودن و توافق هستهای سعدآباد رو با چشمای خودشون دیدن بیشتر از هر کس دیگه ای: اولاً،تایید میکنن که درخواستهای غرب غیرمنطقی بودن و ثانیاً، عدم تعهد این کشورها بر محتوای توافقنامهی احتمالی آگاهی دارن.مگه نه دکتر جون؟ تو سال ۸۲، در حالی که کشورمون داوطلبانه و برای اثبات حسن نیت خودش و حتی بیشتر از درخواستها و مطالبات غرب، همهی فعالیتهای هستهای خودش رو به حالت تعلیق درآورده بود، فرنگیا نه تنها به تعهدات خودشون مبنی بر صادر کردن تکنولوژی روز و لغو تحریمهای هواپیمایی به کشورمان عمل نکردن که هیچ، پر روها خواسته های غیرمنطقی خودشون رو بالا بردن و کشورمون رو هم ردیف کشورهایی مثله عراق و کرهی شمالی، به عنوان محور شرارت تو جهان معرفی کردن. بدون شک میشه بگم که حتی اگه کشورمون تو مذاکرات هستهای بدون کوتاه اومدن از حق قانونیش به توافق کلی با فرنگیا برسه، مسایل دیگه ای مثه حقوق بشر، به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و موضوع حمایت منطقی ایران از حزبالله لبنان، بهانههای جدید فرنگیا تو مذاکرات میشه، و شک نکنید لغو تحریمها را منوط به تجدید نظر کشورمون تو این موضوعات میکنن.اصلا انرژی هسته ای بهانه هست برای تحریم کردن و حرف زور زدن. مگه اول انقلاب انرژی هسته ای در کار بوده؟نه خیر ما اول انقلاب هیچی نداشتیم به خاطر بی عرضه بازی هایی که شاه قبل از انقلاب در آورده بود ما بعد از انقلاب و تو زمان جنگ حتی سیم خاردار رو هم وارد می کردیم، یعنی وارداتی داشتیم تحت عنوان ” واردات سیم خاردار” خب سوال اینه که چرا اون زمان ما رو تحریم میکردن؟ پس باید باور کنیم که انرژی هسته ای بهانه اس برای سد کردن راه پیشرفت ایران و ایرانی. تو یک کلام میشه گفت که به خدمت درآوردن یا به تعبیر بدبینانه، به گروگان گرفتن سیاست خارجی برای بهتر شدن وضعیت اقتصادی کشورمون، رویکرد اصلی دولت یازدهم خواهد بود که همون طور که در بالا گفتیم، عیب های زیاد و غیرقابل کنترلی داره که دولت باید تو رویهی خودش، تجدید نظری اساسی بکنه یا حداقل رویکردهای جایگزین رو مد نظر قرار بده. امااین رویکردهای جایگزین کدوما هستن؟ و چطور میشه بدون پایین اومدن از مواضع منطقی تو سیاست خارجی، به رشد و پیشرفت اقتصادی دست پیدا کرد؟ اصلا میشه برعکس روند بالا رو طی کرد؛ به این معنی که با داشتن اقتصادی شکوفا و پویا، که متکی بر توانمندیهای بومی و دانش داخلی هست، تو سیاست خارجی مواضع اصولی خودمون را برای دیگران تبیین کنیم؟ تو چه شرایطی میشه با فراغ بال به عرصهی گفتوگو و مذاکره بر سر موضوعات مهمی مثه انرژی هستهای وارد شد که فرنگیا با آگاهی از اقتصاد قوی کشورمون، به خودشون اجازهی استفاده از تحریم به عنوان چماق رو ندن؟ تجربهی خیلی از کشورهای توسعهیافته، مثه آلمان و ژاپن، نشون میده که راه و چارهی پیشرفت پایدار و مستمر تو عرصهای مثله اقتصاد، نه امید بر حل مشکلات با دشمنان از راه مذاکرات،که صد البته بر تکیه بر نیروهای داخلی و استفاده از ظرفیت های بومی استوار هست. به نظر شما بهتر نیست که دولت یازدهم به جای اصرار خطرناک بر استفاده و احتمالاً بازی با اصول و آرمانهای سیاست خارجی برای بهبود اقتصاد کشور، به الگوهای ایرانیاسلامی پیشرفت، که حاصل هزاران ساعت کار کارشناسی هست، تکیه کنه؟ شاید این سؤال پیش بیاد که مصادق های این الگوها تو وضعیت فعلی چیه و اصولاً تو شرایطی که عمدهی درآمد دولت به فروش نفت به کشورهای دیگر وابسته هست، چطور میشه دم از الگوی بومی زد؟ اون هم تو وضعیت تحریم سنگین فعلی که حتی پیدا کردن مشتری برای خرید نفت نیاز به چونهزنی سنگین سیاسی دارد. مثلا، تو حوزهی نفت، نه تنها تکیه بر دانش و توان داخلی به هیچ وجه به معنیه قطع ارتباط با کشورهای دیگه و صرف نظر از درآمد نفتی نیست، بلکه باید با استفاده از راهکارهای علمی، میزان وابستگی بودجهی دولت به نفت را به طور عملی کاهش بدیم و درآمدهای پایدار رو جایگزین درآمد نفت بکنیم و درآمد نفت رو در قالب صندوق ذخیرهی ارزی و تکمیل زیرساختهای اقتصادی مورد استفاده قرار بدیم. درآمدهای مالیاتی به عنوان سالمترین درآمد اقتصادی میتونه به عنوان جایگزین مطمئن درآمد نفتی در نظر گرفته بشه. در حال حاضر، با توجه به رشد بدون ضابطهی بخش غیرحقیقی و اصطلاحاً مجازی اقتصاد و گسترش روزافزون دلالی و واسطهگری تو بخشایی مثه مسکن، طلا و ارز،که نزدیک به ۴۰ درصد اقتصاد مملکتمون هست، این بخشای مجازی هیچ گونه مالیاتی پرداخت نمیکنن که با ایجاد مکانیسمی برای اخذ مالیات از این بخش، میشه به جایگزینی درآمدهای نفتی امیدوار بود. با حمایت از تولید داخلی به وسیلهی ابزارهای در دسترس اقتصادی مثه نرخ تعرفه، بخشودگی مالیات، پاداشهای صادراتی، دادن وامهای با بهرهی پایین و حتی بلاعوض، اعطای یارانه جهت تأمین مواد اولیهی مورد نیاز، میتونیم ارز ناشی از صادرات کالاهای تولیدی را به اقتصاد کشور تزریق کنیم و وابستگی بودجهی دولت رو به نفت کاهش بدیم. حمایت تمام و کمال از تولیدات داخلی و ملزم کردن کارخانجات داخلی برای تولید کالاهای باکیفیت، که قدرت رقابت با نمونههای مشابه خارجی رو داشته باشن، مصداق تکیه بر نیروی داخل و پیروی از الگوهای پیشرفت ایرانی-اسلامی هست. خلاصه از ما گفتن بود دکتر جون… انتهای پیام/9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcg739n.ak9z74prra.html