جنایت های گروه های تکفیری، این تروریست های مزدور و آدم کش های مسلمان نما خصوصا در این چند سال اخیر هم بر پیکره یک میلیارد و 700میلیون نفری امت اسلام ضربات سنگینی وارد کرده و هم باعث خدمات و سود رسانی فراوان و کم نظیری به صهیونیست ها که اصلی ترین و خونخوارترین دشمنان اسلام و مسلمانان هستند و همچنین به سران استکبار و افراطیون اسلام ستیز شده است. و البته از این منظر، کاملا طبیعی است که مزدوران، دست پرورده ها و فریب خوردگان صهیونیسم و استکبار به گونه ای در صفحه شطرنج و زمین بازی به وجود آورنده های خود بازی کنند که منافع آنان تامین شود. مروری هرچند اجمالی به تبعات جنایت های تروریست های مدعی مسلمانی، ضرورت تبیین و تحلیل واقعی و دقیق مسائل موجود، آینده نگری های لازم و اقدامات اساسی برای روشن شدن سابقه، ماهیت، هویت و اهداف تروریست های مدعی اسلام گرایی و همچنین لزوم مقابله جدی و همه جانبه با آنان را بیش از پیش آشکار می کند.
1 – حمله تروریست های تکفیری به سوریه با چراغ سبز و حمایت های بی شائبه سیاسی، اقتصادی و تجهیزاتی برخی کشورهای منطقه در سایه پشتوانه ایدئولوژیکی وهابیت و آل سعود و همچنین حمایت های بی دریغ و همه جانبه آمریکا و برخی کشورهای غربی، طی حدود 4 سال گذشته نه تنها موجب تخریب بسیاری از آثار تمدنی و اسلامی این کشور کهن و البته موثر در معادلات منطقه ای و جهانی شده است و بسیاری از زیرساخت های اقتصادی سوریه را نابود کرده است که تازه اگر این کشور حتی در آینده نزدیک از لوث وجود تروریست ها پاک شود، سال ها زمان و میلیاردها دلار پول لازم خواهد داشت که سوریه شاید شبیه دوران قبل از حمله تروریست ها به این کشور شود و اسف بارتر از همه این ها مصیبت جبران ناپذیر کشته شدن چند صد هزار نفر انسان است که در جریان این حملات تروریستی جان باختند. و البته خسارت بزرگ دیگر این که معلوم نیست سوریه چه زمانی می تواند به امنیت مثال زدنی خود در قبل از حمله تروریست ها دست یابد.شاید هیچ وقت...!
آیا مثل روز روشن نیست که در جریان این جنگ فرسایشی و حملات تروریستی به سوریه، صهیونیست ها، آمریکا و برخی کشورهای غربی با فروش انواع سلاح و تجهیزات نظامی میلیون ها دلار به جیب زدند و مهم تر از منافع اقتصادی این که علاوه بر تضعیف سوریه و منحرف کردن افکار عمومی جهان و خصوصا مسلمانان از دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی به ایجاد اختلاف بین کشورهای مسلمان دامن زدند.
2 – تروریست های تکفیری که بسیاری از آنان مزدورند و برخی از آنان نیز فریب خوردگانی که حالا به راحتی آدم می کشند با آموزه های وهابی از جای جای جهان جمع آوری شدند و پس از سوریه در عراق به آدم کشی و تجاوز پرداختند و علاوه بر این که خسارت های فراوانی به این دو کشور مسلمان و مهم منطقه وارد کردند و با استفاده از خیانت برخی بازمانده های بعثیان در ارتش عراق و بهره گیری حداکثری از غفلت برخی از حاکمان این کشور بخش های مهمی از عراق را تحت سیطره خود درآوردند که اگر فتوای بس مهم حضرت آیت ا...العظمی سیستانی و کمک های بی دریغ ایران و همبستگی برادران کرد و سنی و شیعه عراق شکل نمی گرفت چه بسا عراق سقوط می کرد و با این حال چه خون هایی از برادران و خواهران سنی و شیعه و کرد و عشایر و ایزدی ها و ... در عراق به دست تکفیری ها ریخته نشد و چه تجاوزهایی که این مدعیان اسلام گرایی به نوامیس مردم در عراق نکردند و چه سودهایی که صهیونیست ها ، آمریکا و برخی سران غربی از " به خود مشغول کردن" کشورهای اسلامی خصوصا در سوریه و عراق نبردند و صد البته که سودهای چند صد میلیارد دلاری کارخانه های اسلحه سازی و تجهیزات نظامی برخی کشورهای غربی از قبل راه انداختن این گونه حملات تروریستی و راه ا ندازی مسابقه خرید تسلیحات برخی کشورهای عربی تنها بخشی از سود های سرشار و منافع اقتصادی است که مستقیما از کیسه و بیت المال مسلمانان به جیب صهیونیست ها، غرب، اسلام ستیزان و بدخواهان مسلمانان ریخته می شود. آیا واقعا تروریست های تکفیری و حامیان ایدئولوژیکی آنان نمی دانند و نمی فهمند چه خدمتی به دشمنان و بدخواهان اسلام می کنند؟!
3 – اقدامات تروریستی تکفیری ها این "زاده شوم" و دست پرورده های وهابیت و سران استکبار برخی کشورهای غربی و صهیونیست ها در هر جای دنیا که باشد از نظر هر انسان صاحب وجدانی خصوصا مسلمانان به شدت مردود، محکوم و مایه انزجار است.
چه این جنایت ها و ترورها در سوریه، عراق، نیجریه و ... انجام شود چه در غرب چرا که اساسا آیین ناب اسلام محمدی آن پیامبر عظیم الشأن الهی که خاتم پیامبران و رحمة للعالمین است با ترور، آدم کشی، تجاوز، تعدی و حتی کمترین ظلم هیچ نسبتی ندارد.بر این اساس اقدام وحشیانه و جنایتکارانه آن دو مسلمان نمایی که چند روز پیش در جریان حمله به نشریه "شارلی ابدو" دوازده نفر از جمله دو پلیس مسلمان فرانسوی را به قتل رساندند محکوم است هرچند ای کاش پلیس فرانسه می توانست و یا می خواست که تروریست ها را زنده دستگیر کند تا وابسته بودن آنان به گروه های تروریستی و تکفیری داعش و یا القاعده کاملا محرز شود و علاوه بر آن واقعیت های دیگری از پشت پرده این حملات تروریستی که حالا از فرانسه شروع شده روشن می شد این مزدوری و جنایت این دو مسلمان نمای تروریست آدم کش در قلب اروپا که به نوعی کمانه حمایت غرب از تروریست ها به خودشان بود جدیدترین سود رسانی و خدمت گروه های تکفیری، سردمداران و حامیان غربی و منطقه ای آنان به صهیونیست ها، حکام آمریکا، برخی سران کشورهای غربی، اسلام ستیزان، دشمنان و بدخواهان مسلمانان و همچنین خدمتی به نشریه هتاک ، زرد، سخیف و بسیار کم مخاطب و ورشکسته "شارلی ابدو" بود نشریه ای که تا قبل از این حمله تروریستی تنها 60هزار نسخه تیراژ داشت و به خاطر این که استقبالی از این نشریه نمی شد کمپین درخواست کمک در بین مردم راه انداخته بود و از تقاضای یک میلیون یورویی ناشران، فقط تعداد کمی از مردم کمک های اندکی به این نشریه برای ادامه حیات کرده بودند ولی این اقدام تروریستی، احمقانه ، جاهلانه،مزدورانه و احتمالا جهت داده شده از سوی آنانی که از این حمله تروریستی نفع می برند نه تنها موجب شد که رئیس جمهور فرانسه یک میلیون یورو به این نشریه اختصاص دهد، بلکه ناگهان تیراژ آن از 60هزار به 3میلیون نسخه افزایش و از ورشکستگی نجات یافت بلکه اسلام ستیزان و مخالفان مسلمانان با رسانه هایشان برای حمله به اسلام و مسلمانان و تحت فشار بیشتر قرار دادن حدود 40میلیون مسلمانی که در اروپا زندگی می کنند بهانه تازه ای پیدا کنند و بتوانند در راهپیمایی میلیونی پاریس در محکومیت تروریست، بزرگ ترین جنایتکار جنگی، تروریست و آدم کش عصر حاضر یعنی نتانیاهو را که در حمله اخیر به غزه حدود 2 هزار انسان بی گناه از جمله بیش از 50کودک را قتل عام کرد به عنوان یکی از جلوداران مبارزه با تروریسم در صف راهپیمایان فرانسوی جلوی دید دوربین ها و رسانه ها و مردم جهان قرار دهند و شگفتا از این همه وقاحت اوباما که همین دیروز حتی طرح تحقیقات اولیه پیگیری جنایت های رژیم صهیونیستی در حمله به باریکه مظلوم غزه را در دادگاه کیفری لاهه برنتابید و آن را ، "طنز تلخ و شرم آور" خواند.
و البته تلخ تر و جان گدازتر از همه این که نشریه سخیف شارلی ابدو از فرصت این حماقت و جنایت تروریست های آدم کش نهایت سوء استفاده را کرد و با اقدام غیر اخلاقی ، غیرمنطقی، حرمت شکنانه و در نهایت وقاحت و جسارت، بی شرمانه از چهره حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی آن اعظم و اشرف پیامبران الهی و خاتم انبیا کاریکاتور کشید. این نشریه تحریک کننده و توهین کننده به باورها، عقاید، عواطف و علایق و وجدان های پاک و بیدار همه انسان های حقیقت جو، پاک طینت و آزاده و خصوصا عاشقان و مریدان و پیروان پیامبران الهی و به ویژه پدر بزرگوار و عظیم الشأن امت اسلام که خود جلوه و آینه تمام نمای صفات الهی و حبیب خدا است پیش از این نیز با باز نشر کاریکاتور چاپ شده از پیامبر عزیز اسلام در دانمارک در نشریه خود خباثت و ستیزه جویی و اهانتش را به اسلام و مسلمانان نشان داده بود و البته که جواب اهانت این نشریه به ساحت مبارک پیامبر عظیم الشأن اسلام باید به بهترین شکل و با قوت از سوی مسلمانان و بلکه همه پیروان و طالبان حق و حقیقت داده شود.
مجبور به عذرخواهی کردن گردانندگان این نشریه، صدور بیانیه های محکم و متقن از سوی مسلمانان و پیروان ادیان الهی، راه اندازی کمپین های مخالفت و محکومیت این اقدام می تواند بخشی از اقدامات لازم برای مقابله با شارلی ابدو باشد.مهم تر از همه این ها، جهان اسلام باید این اهانت به ساحت مبارک پیامبر عزیزتر از جان اسلام را به فرصتی برای وحدت، هم صدایی، هم گرایی، هم افزایی و همچنین نشان دادن چهره واقعی اسلام ناب محمدی به جهان تبدیل کند.
دکتر فوأد ایزدی ستون یادداشت روزنامه حمایت را به مطلبی با عنوان«بن بست مذاکرات»اختصاص داد:
محمد کاظم انبار لویی در مطلبی که با عنوان«يك نشست و چند نكته»در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رساند اینگونه نوشت:
نخستین گردهمایی اصلاحطلبان پس از 6 سال برگزار شد. روزنامههای دوم خردادی از این گردهمایی با تیترهایی چون - اصلاحطلبان در ضیافت اجماع - خیز زمستانه برای بهارستان - رقص پرچم اصلاحات در خیابان پرچم به استقبال آن رفتند.این نشست مزین به یك قطعنامه پایانی و چند سخنرانی بود كه در زیر به نكاتی ناظر به آن اشاره میشود؛
1- با آنكه اصلاحطلبان، زمین و زمان را پر كردهاند كه اصلیترین مطالبه مردم، رفع حصر موسوی و كروبی (بخوانید سران فتنه) است و در هر محفل و همایشی از آنها یاد میكنند، اما در قطعنامه پایانی هیچ ذكری از آنها نكرده و مطالبهای هم در مورد رفع حصر آنها نداشتهاند. این رویكردی مبارك است چون معلوم میشود كه رفع حصر آنها نه تنها یك مطالبه ملی نیست حتی مطالبه احزابی هم كه قبلا در ركاب موسوی فتنه سال 88 را كلید زدند، نیست.مطالبه رفع حصر یك شوخی بیمزه امنیتی است چرا كه سران فتنه هنوز سر موضع هستند. نشست اخیر اصلاحطلبان از تكرار این شوخی در قطعنامه پرهیز كرده است. این را باید به حساب هوشمندی آنها گذاشت.
2- در مقدمه قطعنامه اصلاحطلبان برای اولین بار تعریفی از اصلاحطلبی و تبار آن دادهاند. این هم یك گام به جلو و باعث امیدواری است. آنها خود را دیندار مدافع نظام و ارزشهای دینی و ملی و در تداوم تلاش روحانیون روشنبین و طرفدار عدالت و اخلاق و خط امامی توصیف كردهاند. اما اشارهای به حوادث تلخ سال 88 نكردهاند. چرا كه در آن مقطع از دین، نظام و امام خمینی(ره) دفاع نكردند؟ و باز چرا كه ارزشهای دینی و ملی را در معرض تاخت و تاز سرویسهای امنیتی دشمن و در تاراج منافقین، سلطنتطلبها، بهائیها و... قرار دادند و نه تنها با آنها مقابله نكردند بلكه همراهی نیز كردند؟ آنها میخواهند آن قطعه از عملكرد اصلاحطلبی را پاك كنند!
3- در اولین بند قطعنامه از امنیت ملی و اتحاد و انسجام ملت یاد كردهاند،اما پاسخ ندادهاند چرا وقتی در فتنه 88 اتحاد ملی و امنیت ملی در جنگ نرم دشمن مورد تعرض قرار گرفت در صحنه حضور نیافتند و از اقتدار و امنیت ملی پاسداری نكردند؟ اصلا خودشان اقتدار و امنیت ملی را به خطر انداختند!
4- در ماده 5 قطعنامه از رای ملت به عنوان "حق الناس" بنا به سفارش رهبری یاد كردهاند، اما نگفتهاند چرا در انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری رای 40 میلیونی ملت را كه حقالناس بود به رسمیت نشناختند؟ این رای پایه و مایه اصلی اقتدار ملی بود. چرا بر طبل دروغ تقلب كوبیدند و بیش از 700 هزار نفر از مردم ایران را كه در شمار ناظرین و مجریان انتخابات بودند متهم به تقلب كردند؟ آنها تفاوت 11 میلیونی رای را نادیده گرفتند و تیر خلاص به جمهوریت نظام زدند و در دام جرج سوروس و جین شارپ افتادند و اخلال در نظام پدید آوردند. حالا میگویند؛ "كی بود كی بود من نبودم" بگذریم!
5- در بند 8 و 9 قطعنامه به موضوع مطالبات معیشتی مردم بویژه معیشت افراد فرودست جامعه و نیز مبارزه با فساد و انحصارات اشاره كردهاند كه یك گام مبارك در پاسخگویی به مطالبات مردم است. چه خوب بود در همین بند راهحلهایی را هم یادآور میشدند. اصلاحطلبان در مقطعی برافشای پرونده فساد فاضل خداداد پیشتاز بودند و آن پرونده را به سامان رساندند. اما معلوم نشد چرا در فساد مربوط به پرونده رشوهخواری در قرار داد با استات اویل و نیز قرارداد كرسنت و این اواخر در مورد رانت 650 میلیون یورویی سكوت كرده و حرفی نمیزنند؟ ای كاش در این قطعنامه از باب همراهی با مردم به این مصادیق هم اشاره میكردند.
6- جناب هاشمی رفسنجانی پیام خوبی به این اجلاسیه دادهاند و در حمایت از جمهوریت نظام و راهكارهای این صیانت، مطالب خوبی گفتهاند. ای كاش ایشان در باب صیانت از "اسلامیت نظام" بنا به جایگاه و نقشی كه در تاریخ معاصر داشتند توصیههایی هم میفرمودند.در صف اول عكس این همایش جمعی از علما و روحانیون هم حضور داشتند. نه پیامدهندگان و نه قطعنامهنویسان هیچ مطلبی كه ناظر به دغدغه آنها نسبت به صیانت از اسلامیت نظام باشد، نگفتهاند.
آقای هاشمی در پیام خود بر اجرای تام فصل سوم قانون اساسی تاكید كرده است. این تاكید برای حفظ حقوق ملت امری خوب و پسندیده است. اما به هر حال اهمیت فصل اول قانون اساسی كه ناظر به اصل موجودیت و هویت نظام اسلامی ماست اگر از فصل سوم بیشتر نباشدكمتر نیست. دیگر فصول قانون اساسی از جمله فصل پنجم و ششم و بویژه فصل هشتم و فصل سیزدهم هم اهمیت دارد. كسانی كه میگویند خواهان اجرای بدون تنازل قانون اساسی هستند باید به همه فصول اعتنای جدی داشته باشند.
7- برخی از اعضای احزاب ساختارشكن اصلاحطلب در این نشست حضور نداشتند. این گام مباركی است. این واقعنگری نشان میدهد اصلاح طلبان در حركت جدید خود میخواهند از ساختارشكنی فاصله بگیرند و همصدایی با بیگانگان را كنترل كنند. این رویكرد لازمه دقت است.امام(ره) همواره خطر نفوذیها را به دوستداران انقلاب یادآور میشدند. اگر این جماعت میخواهند خط امامی بمانند، باید تكلیف نفوذیهای مبلغ و مروج ساختارشكنی را روشن كنند.
8- اظهارات سخنرانان در این نشست شیب افراطگری را ترك كرده و در یك منزلت اعتدال قرار گرفته است. این یك رویكرد مثبت است بویژه آنكه برای اولین بار سخنان امیدوار كنندهای شنیده میشود مثل این سخن كه "ما مجلسی در تراز اسلام و ولایت فقیه میخواهیم"(1) این رویكرد به معنای آن است كه اصلاح طلبان از ولایت شیطان فاصله میگیرند و نمیخواهند حوادث تلخی مثل فتنه 88 را تكرار كنند. آنها نمیخواهند به عنوان یك قطعه پازل دشمن در نبرد نرم ایفای نقش كنند. تفوه به آن هم امیدوار كننده است ولو اینكه عملی پشت سر آن نباشد.البته سخنانی از این قبیل كه؛ "ما همه290 كرسی مجلس آینده را میخواهیم"(2) نشان میدهد آنها در فكر زدن تیر خلاصیت به جمهوریت نظام هستند چون بالاخره هر دموكراسیای اقلیتی دارد، و اكثریتی. اینكه برای رقیب شأن اقلیت هم قائل نباشند میل آنها به "سلطنت" را واتاب میدهد نه "جمهوری"!
9- معقولترین سخنران این نشست صادق خرازی بود. او گفت:
- تندروی باید از اصلاحات برود.
- انتخابات آینده از دو قطبیهای انقلاب اسلامی خواهد بود.
مفهوم این حرف آن است كه اصلاحطلبان دیگر نمیخواهند پیاده نظام نتانیاهو در خیابانهای تهران باشند. همچنین آنها نمیخواهند بیگانگان را در رقابتهای سیاسی سهیم كنند. خیانتی كه اصلاحطلبان در فتنه 88 مرتكب شدند، سهیم كردن بیگانگان در رقابتها و حتی اعزام كادرهای رسانهای خود به پاریس، لندن و واشنگتن كار زشتی بود آنها مستقیما از بیبیسی و رادیو آمریكا و رادیو فرانسه با مردم سخن گفتند این كار نباید تكرار شود.
پینوشتها:
1- اظهارات محسن رهامی دبیر كل انجمن اسلامی دانشگاهیان
2- كواكبیان دبیركل حزب مردمسالاری
مطلبی که روزنامه دنیای اقتصاد در ستون سرمقاله خود با عنوان«طرحهای عمرانی نیمهتمام؛ گرفتار در تله 300 میلیارد دلاری»به قلم مهندس عزیز فرهنگی به چاپ رساند به شرح زیر است: