تاریخ انتشار :جمعه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۴۵
چه کسی مي تواند بفهمد حس کارگری را که وقتی کارگيرش نمی آيد فرزندانش با شکم گرسنه به خواب می روند؟ وقتی غيرت و مردانگی اش اجازه ماندن درخانه را نمی دهد و گرما و سرما را تحمل می کند تا شرمنده نگاه خانواده اش نباشد؟ و وقتی که شرمنده نگاه های فرزندش می شود؟
درآمدهایی که با زور، بازو سنجیده می شوند
درآمدهایی که با زور، بازو سنجیده می شوند
به گزارش سرویس اجتماعی عصر هامون به نقل از زاهدانه ،به سرآستين پاره کارگری که ديواری را می چيند و به تو می گويد، ارباب، به پسرکي که آدامس مي فروشد و تو هرگز از آدامس هايش نمی ‌خری، به جوانی که گونی کارش را روی کولش انداخته و در کوچه ها برای امرار معاش جار می زند، نخند، نخند که دنيا ارزشش را ندارد، تويی که هرگز نمی دانی چه دنيای بزرگ و پردردسری دارند آدم‌هايی که هر کدام برای خود و خانواده شان همه چيز و همه کسند، آدم هايی که برای کسب روزی تقلا می کنند، بار می برند، کهنه می ‌پوشند، سرما و گرما می کشند و گاهی هم خجالت ...
سکوی چهارراه ها و پياده روهای خيابان های اصلی شهر مخصوصاً ميدان دروازه خاش، فلکه شرکت نفت،فلکه مشاهیر و ... پر است از آدم هایی که هر کدام به نوعی سفره خانواده هايشان را با لقمه نانی پر مي کنند.
مردانی که درآمد روزانه شان بستگی به زور بازويشان دارد و هر روز با اين نگرانی از خانه بيرون می روند که مبادا امروز کاری پيدا نکنند و شرمنده نگاه زن و فرزند خود شوند. کارگری که سفره هر شبش محتاج زور بازو و اقبال همان روزش است و بس.
دردناک است ديدن چشم هايی که بر سر چهارراه انتظار می کشند و به دنبال هر ماشينی می دوند تا شايد روزی آن روزشان رقم بخورد.
نمي دانم تا چه زمان اين کارگران بايد چشم انتظار تدبير مسئولان برای رقم زدن فردايی روشن باشند، فردايی که بيمه شوند و تضمينی برای کارشان وجود داشته باشد تا اگر اتفاقی برايشان بيفتد زن و فرزندشان آواره نشوند.
وقتی نه وزارت کار، نه اداره بيمه و نه هيچ سازمان ديگری از کارگران حمايت نمی کند، تکليفشان چيست؟
متناسب نبودن نيروی کار با فرصت های شغلی، باعث شده، تا اين افراد به هر کار سختی تن دهند و هيچگونه تضمينی برای ادامه فعاليت و تأمين مخارج زندگی شان نداشته باشند.
هيچ دقت کرده ايد که حقوق و مزايای کار کارگران مشخص نيست و معلوم هم نمی شود چه زمانی بازنشسته خواهند شد و در صورت رخ دادن حادثه ای، فرد يا سازمان خاصی از آنها و خانواده هايشان حمايت نمی کند.
آنها حتی حق اعتراض به صاحب کارشان را هم ندارند و ... پس شايد هيچ وقت امثال من و شما نتوانيم کارگری را درک کنيم که نگاه منتظرش به خيابان ها خيره شده، و در خم کوچه پس کوچه های زندگی به دنبال يافتن لقمه نانی حلال می چرخد.
دل مردی که نان آور خانه است و چشم زن و فرزندش هر روز به در دوخته شده اگر با دستانی خالی به خانه بازگردد به درد می آيد، اما چه کند با اين روزگار عجيب؟
چه کسی مي تواند بفهمد حس کارگری را که وقتی کارگيرش نمی آيد فرزندانش با شکم گرسنه به خواب می روند؟ وقتی غيرت و مردانگی اش اجازه ماندن درخانه را نمی دهد و گرما و سرما را تحمل می کند تا شرمنده نگاه خانواده اش نباشد؟ و وقتی که شرمنده نگاه های فرزندش می شود؟...
کليد رفع اين مشکلات در دست چه کسانی است. اميد است که چتر حمايتی قانون کار برسرکارگران گسترده شود و مسئولان مشکل کارگران چهارراهی را مشکل خود بدانند و برای رفع آن از هيچ کوششی دريغ نکنند. و اما از آنجا که بحث عدالت اين روزها مطرح است و اکثر مسئولان اعلام مي کنند که با دردهای اين قشر جامعه آشنا هستند به نظر شما سهم اين کارگران از زندگی چقدر است؟ آيا اين است معنای همدردی، عدالت و ...
انتهای پیام/ 9031 https://www.asrehamoon.ir/vdcexf8p.jh8fwi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما