-در دوره اول ریاستجمهوری احمدینژاد به شما پیشنهاد مسئولیت یا پُست وزارت هم میشد؟ پیشنهادات مختلفی بود؛ البته پست وزارت اصلاً مقدور نبود، چون مجلسیها با من مخالف بودند. برای مجلس هفتم كاندیدا شدم، اما همین اصولگرایان و پیروان خط امام و رهبری اسم من را در لیستشان نگذاشتند. برای این كار هم دو دلیل داشتند اول اینكه من جلوتر از آنها حركت میكردم و دوم اینكه از هاشمی به صراحت انتقاد میكردم و این به ضرر آنها میشد! از نظر آنها تندرو هستم و چون به هاشمی انتقاد میكنم پس به هویت آنها لطمه میزنم! این سخنان از زبان یكی از سران "پیروان خط امام و رهبری" به گوش من رسید.
-چرا نام خانوادگی پدریتان با شما فرق میكند؟ در آن زمان فامیل بر اساس شغل بود. پدربزرگ من كه زرگر بود، نام فامیل او در شناسنامه هم زرگر شد. وقتی كه پدرم باغدار شدند فامیل ما شد "لیمو نارنجی". بعد برادر بزرگ ما كه مهندس نقشه بردار بود برای سدسازی بود، فامیلش را به "رامین" تغییر داد؛ مرحوم پدرم برای یكسانسازی فامیل خانواده، در سال 47 تغییر نام دادیم به رامین. در قدیم همین شكلی بود و در دزفول خیلیها اسم فامیل خود را عوض كردند.
-چرا در دولت احمدینژاد خط شكاف گستردهتر میشود؟ ما در هیچ دولتی تقابل مستقیم و خانهنشینی نداشتیم؟ مسیرهایی هستند كه هر كسی بر اساس طبعش راهی را منطبق بر اسماء و صفات الهی انتخاب میكند تا به سمت پروردگار برود و خدا هم كمكش میكند.
-شما مصداق این را احمدینژاد میدانید؟ هر كس میتواند باشد. یعنی هاشمی، خاتمی، احمدینژاد، منتظری و هر كس دیگری ممكن است در این مسیر سقوط كند.
-چرا وقتی كه این اتفاق افتاد و آقای رامین با دولت همراه میماند و تازه مسئولیت میپذیرد؟ قبل از پاسخ به این سوال خاطره جالبی را بگویم. شب انتخابات ریاستجمهوری سال 84 ما تا نیمه شب خدمت دكتر احمدینژاد بودیم. آن زمان نتیجه آراء مشخص شده بود و معلوم شد كه او رئیسجمهور شده و به ایشان عرض كردم كه اگر گفتی امام خامنهای عاقبت به خیر میشوی. از خصوصیات خانواده دكتر احمدینژاد این بود كه بهشدت طرفدار هاشمی بودند و من در همه جلسات سر هاشمی بحث داشتیم. خود احمدینژاد از سال 80 به بعد خط خود را جدا كرد. اما داوود و خانواده قرص پشت هاشمی بودند. به هر حال من از همان روز اول منتقد هاشمی بودم. نه اینكه با شخصی مشكل داشته باشم. شاید به شخص هاشمی سالهای سال علاقهمند بودم اما دیدگاهم متفاوت است.
-ملاقات حضوری با آیتا... هاشمی هم داشتهاید؟ بله. سال 83 با آقای بادامچیان و دوستان دیگر رفتم ملاقات.
-نگفتید چرا مقابل احمدینژاد ایستادگی نكردید و بعد از آن 11 روز در دولتش مسئولیت گرفتید؟ از نظر من ایشان شخصیتی بسیار مخلص و فداكار و شایسته بودند. او كسی بود كه شعارهایی كه امثال بنده و آقای رحیم پور، حسن عباسی و پناهیان میدادیم را میتوانست اجرایی كند. پس ایشان با همان انگیزه جمعی نیروهای انقلابی و برای اجرایی كردن منویات امام خامنهای آمد. علاقه خودم مسائل فكری و عقیدتی بود. اگر بحث فتنه 88نبود وارد میدان مدیریت نمیشدم. من آقای احمدینژاد رادوست دارم. این موارد گذشت تا سال 88 وقتی كه حكم آقای مشایی برای معاون اولی زده شد. من خیلی نگران شدم و تمام تلاش خود را كردم اما احمدینژاد گفت هماهنگ است و اشكالی ندارد.
-در آن 11روز خانهنشینی به ملاقات او رفتید؟ پیغام دادم اما نمیتوانست من را ببیند چون موضع بنده را میدانست. من در آن 11روز 2مقاله نوشتم و او را نصیحت كردم. خود ایشان بعدها از آن یادداشتها تشكر كرد.
-به نظر شما چرا میگویند احمدینژاد گاهی اوقات لجبازی میكرد؟ امور نفسانی چیزی نیست كه اختصاصی باشد. غرور سراغ همه میآید اما نباید بیرون بیاید و هویدا شود.
-با برخیها هم درگیر شدید؟ بله. با بعضیها درگیر شدم و همه آسیبها را به جان خریدم تا فتنه را جمع كنم. با یك تحلیلی آمده بودم تا در جمع اراذل و اوباشی كه سلطان رسانهها شده بودند خودم را منفجر كنم.
-واقعا سندی بود كه این رسانهها وابسته به خارج باشند؟ من كه اطلاعاتی نبودم. من اینقدر چیزهایی دیدهام كه به هیچ كس نگفتم. در رسانهای رفتم و چیزهایی دیدم كه اگر میخواستم میتوانستم با كمك اماكن در آنجا را ببندم. جایی رفتم كه متوجه شدم سردبیر آن 6 ماه است در لندن است و از آنجا مینویسد. روزنامههایی را دیدم كه اصلا نویسندگانش ایران نیستند و اطلاعاتی به دست آوردم كه وزارت اطلاعات هم نداشت. من مخالف امنیتی شدن فضای رسانه بودم. گفتم بگذارید من فدا شوم اما همكاران رسانهای ایران از شر منافقان خلاص شوند. به احمدینژاد هم گفتم 6 ماهه اوضاع را جمع میكنم و بعد میروم. اما بعد از 6 ماه نگذاشتند بروم. هر كس پای فتنه بود مقابلش میایستادم. سه چهار دفعه وزیر ارشاد را به خاطر من به مجلس بردند. من در 6 ماه اول فقط با ضد انقلاب درگیر بودم و اصولگراها فكر میكردند با آنها كاری ندارم. بعد از 6 ماه سراغ بنده آمدند كه حالا باید تابع ما بشوی من هم گفتم فقط قانون. چه كاری برای كشور كرده اید؟ شما اگر میخواهید وظیفهتان را انجام دهید باید اركان كشور را حمایت كنید و شروع كردند و سراغ شایعه پراكنی رفتند.